با سلام، اینجانب عل اصغر خبرهای ۱۶۸ ساعت گذشته، به عبارت دیگر هفت ضربدر ۲۴ مساوی ۱۶۸ ساعت را از دگولس پرس به سمع و عمل شما میرساند.
آقا اکبر مشتی، بچه رفسنجان، به ریاست مجلس خبرگان معروف به مدرسه پیرمردها انتخاب شد. در این رقابت انتخاباتی که بین دو نامزد از گروه سنی بالای دویست سال و زیر صد سال برگزار شد، حجتالاسلام احمد آقا جیغ، معروف به تری سراتوپس که نامزد جناح بزن و ببند و بنداز بغل بود، شکست شایانی نموده و اکبر مشتی پیروز شد. فعلنی در باسن استکبار جهانی و اصلاحطلبان مراسم عقد و عروسی به طور همزمان برگزار، از آوردن اطفال خودداری نمایید، حتی رییسجمهور.
با عرض شرمندگی و تسلیت خدمت هموطنان ایتالیایی، آقام لوچانو پاواروتی، دور از جون دور از جون آقا شجریان و علیرضا عصار که از نظر برجستگی در هنر آوازخوانی دست کمی از مرحوم پاواروتی نداشته، درگذشت. آقا پاواروتی یک آدم نجیب با یک صدای کلفت تو مایههای ابی، به خصوصاً ترانه خلیج فارس بوده و بر خلاف آقام بوچللی مشکل بینایی نیز چی؟ نداشت. وی سالها به خواندن ترانههای ملی میهنی و اپراهای کلاستیک مشغول و ترانههای وی بسیار معروف بوده، اسم آنها را ما بلد نیستیم. وی علاوه بر کارهای هنری که از هر انگشتش میریخت، آدم خیری بوده و شبها به بسیاری از فقیر و فقرا و یتیمان و بیوه زنان در رم رسیدگی میکرد. خداییش به حق ابوالفضل ایشان را بیامرزد.
یک عکس خانوادگی از پاواروتی در حال ابراز ارادت به خانمش
نظامیان و مقامات خفنگ ارتش ترکیه که برای میهمانی شام آقام عبدالله گل، رییس جمهور این کشور که تازه انتخاب شده است، دعوت شده بودند، گفتند: بیلاخ! مهمانی بی مهمانی. یکی از آنان اظهار داشت: « این خانومش نمک زیاد در غذا ریخته و اینجانبان فشار خون دارم.» یکی دیگر از سرهنگ گفت: « کلسترول اینجانب بالا میباشد و شام نمیخورم.» سومیاش نیز گفت: «من شبها اگر شام بخورم، رودل مینمایم.» چند نفر اعلام کردند که هروقت افسران ارتش ترکیه شام نمیخورند، فردای آن گرسنه شده و کودتا مینمایند. خداوند بر عبدالله گل، خانوم روسری به سرش و آقای باباجان وزیرخارجه او و آقای اردوغان نخست وزیر رحم کند.
خانم هاله اسفندیاری، از جاسوسان محترمه و استاد محترمه دانشگاه خارج، که به خاطر جاسوسی متهم و بعد از این که معلوم شد فقط جاسوس نبوده و استاد دانشگاه است، دستگیر شده و پس از چند روز زندان که معلوم شد مخالف جنگ آمریکا علیه ایران بوده، به اتهام جاسوسه جنگی بازجویی شده و بعد از این که ۱۰۵ روز، که خیلی زیاد است، انفرادی کشید، خودش بدون هیچ دخالت دیگران متوجه شد که جاسوسه بوده و اعتراف تلویزیونی فرمودند و همه چی ردیف شد، در هفته گذشته آزاد شده و با اجازه مسؤولان محترم اسمشو نبر از ایران خارج شد. معاون اداره چکش و ترازو اعلام کرد انشاءالله به زودی اسناد جاسوسی آقا کیان تاجبخش نیز تکمیل شده، ایشان نیز آزاد گردیده و انشاءالله برای ادامه جاسوسی به آمریکا برمیگردند.
اداره چکش و ترازو اعلام کرد که چون هیچ مدرکی در مورد جاسوسی آقا علی شاکری، استاد دانشگاه ایرانی آمریکاییتبار در دست نبوده، وی تا چند ماه دیگر آزاد نمیشود. این اداره از کلیه خانواده آقا شاکری و دوستان و مسوولان جاسوسی آمریکا درخواست کرد که اگر میخواهند ایشان به زودی آزاد شود، زودتر مدارک مورد قبول جاسوسی برای ایشان آماده و به اداره اسمشو نبر تحویل دهند تا ایشان نیز آزاد شده به خانه بروند.
قاضی حداد خفنگ اعلام کرد که اداره چکش ترازو با همکاری ساختمان ایرانگردی و جهانگردی اقدام به برگزاری یک تور سیاحتی، زیارتی، آموزشی و تلویزیونی یکماهه با بلیط رفت و برگشت و تأمین محل اقامت تکنفره با صبحانه، بد اند برکفاست در مرکز آزاد تجارتی سیاحتی اوین نموده و از کلیه ایرانیان آمریکاییان دعوت کرد که در این تور سیاحتی شرکت نموده، غفلت موجب پشیمانی میباشد.
خانم هاله اسفندیاری در حال تفکر به استراتژی
سردار رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه و متخصص جراحی گوش و حلق و بینی و زبان روزنامهنگاران مزدور هفته گذشته پس از برکناری توسط آیتالله نامبروان متوجه شد که 45 روز است که استعفا داده؛ ولی به دلیل آلزایمر یادش نبود و لذا کنار رفت و آقا عزیز جعفری، از برادران مشتیاللهی که آقا نوریزاده هنوز ته و توی خوهر و مادرش را استخراج ننموده است، به جای وی فرمانده سپاه شد.
آقا بیل گیتس، مهندس ناناز، توپ توپ، آجری آجری، بیسکویت، رییس شرکت میکروصاف و مهندس کامپیوتر وارد با نصب در محل، که ایکی ثانیه ویندوز را نصب مینماید، از سوی نشریات محتبر به عنوان مهمترین شخصیتهای ۲۵ سال گذشته جهان انتخاب شد. واقعنی اگر انتخاب نشده بود، حق وی را خورده بودند و خیلی نامردی بود. و آقا بیل گیتس، ابوالفضلی آدم حسابی چی؟ میباشد.
خانم فاطمه رجبی معروف به شمسی پهلوون، پس از این که به مدت یک سال& هفتهای سه روز خواهر، مادر، برادر، عمه و خاله خانواده هاشمی رفسنجانی را تبدیل به یکی نموده و هر هفته دو روز آشغالهای خانهشان را جلوی دفتر تشخیص مصلحت ریخته، هفتهای یک بار جلوی پنجره خانه هاشمی رفسنجانی غش نموده و اقدام به جز جگر و خودزنی با اعمال شاقه میکرد، دیروز توسط آیتالله نامبروان رهبر معظم انقلاب، از اهانت به رییس مجلس خبرگان منع شد. یکی از مقامات ارشد مملکت به فاطی رجبی گفت: خانومی! نوکرتم، فحش نده، هرچی میخوای وشگون بگیر یا از اونجاش گاز بگیر.
خبرهای این ساعت به پایان رسید، از شما دعوت میکنم به گزارش همکار و پسرخاله عزیزم عل اکبر خوشحال از پاریس توجه فرمایید و شما را به خدای بزرگ میسپارم.
کاخ الیزه تکان خورد
در کاخ الیزه واقع در خیابان شانزهلیزه، روزهای نه چندان راحتی بر نیکولا سارکوزی که فرانسویها او را نیکولا کوچولو مینامند، میگذرد. ژان سارکوزی، پسر نیکولا سارکوزی توسط قاضی به دادگاه احضار شد، البته در فرانسه اکثر متهمان توسط قاضی به دادگاه احضار میشوند. این احضار به خاطر آن بود که ژان، پسر نیکولا، به شماره شناسنامه ۲۷۳ صادره از پاریس در یک تصادف رانندگی با یک موتورسیکلت به یک عابر عرب به نام محمد بلوطی زد و از محل حادثه گریخت.
شاهدان گفتهاند که ژان انگشتش را به نشانه فحش خواهر و مادر به محمد بلوطی نشان داده است. محمد بلوطی به خبرنگار ما گفت: «میزنی، بزن. چرا انگشت نشون میدی؟» دومینیک ژانگولر، شاهد دیگر گفت: «او چند بار بیلاخ داد.» بنا به گفته مدیر شرکت بیمه، این شرکت برای خسارت اتومبیل درخواست ۲۶ یورو خسارت و برای اهانت انگشتی و خسارت روحی درخواست ۴۰۰ هزار یورو به عنوان خسارت از ژان سارکوزی کرده است. ژان گفته است: من که ندارم، برین از بابام بگیرین. نیکولا سارکوزی هم گفته است: یه قرون هم نمیدم.
ژان سارکوزی چند لحظه پس از نشان دادن انگشت و فرار
در فرانسه دیگر آبرویی برای سارکوزی نمانده است. همسر اول او با یک عرب آفریقایی تبار به آمریکا گریخته است. نیکولا سارکوزی در مقابل سووال خبرنگارانی که پرسیده بودند آیا این چیزها درست است یا نه، پاسخ داد: ها بعله، درست است.
در حال حاضر نیکولا سارکوزی با یک روزنامهنگار جوان پاریسی ازدواج کرده است، اما هنوز مشکلات او با زندگی قبلیاش حل نشده است. از طرف دیگر انتشار کتاب بیوگرافی سارکوزی در مورد ازدواج اول و دوم و مشکلات خانوادگی نیکولا سارکوزی که همهاش آبروریزی بوده، باعث شد تا نیکولا کوچولو از نویسنده این کتاب به دادگاه شکایت نموده و دادگاه این کتاب او را توقیف کند.
نیکولا سارکوزی در حال گرم کردن کانون خانواده
در حال حاضر اگرچه نیکولا سارکوزی تلاش میکند که همچنان مرد اول اروپا و در کنار مقامات رهبری آمریکایی باقی بماند، ولی اوضاع داخلی او هشالهفت بوده و همسر سابقش نیز وی را به اندازه کافی بدنام کرده است. با این حال سووال مهم مردم پاریس این است که آیا نیکولا کوچولو میتواند قدرت را به کاخ الیزه برگرداند؟ و آیا آن میلیونها نفری که به عنوان توریست منبع اصلی درآمد سرزمین عطر و انقلاب و هنر هستند، شبهای خوبی را در شانزهلیزه خواهند گذراند؟
علی اکبر خوشحال، فرستاده ویژه دگولس پرس، پاریس
هشت اسلحه
تجارت اسلحه
از هر هزار اتومبیلی که تولید میشود، ۹۵۰ اتومبیل مورد استفاده قرار میگیرد.
از هر هزار تلویزیونی که تولید میشود، ۹۰۰ تلویزیون مورد استفاده قرار میگیرد.
از هر هزار یخچالی که تولید میشود، ۹۲۰ یخچال مورد استفاده قرار میگیرد.
از هر هزار کتابی که تولید میشود، ۷۰۰ کتاب مورد استفاده قرار میگیرد.
از هر هزار اسلحه ای که تولید میشود، کمتر از ۵۰ اسلحه مورد استفاده قرار میگیرد.
اما هیچ تجارتی مطمئنتر از تجارت اسلحه نیست.
زبان اسلحه
حرف زدن با زبان اسلحه به دو دلیل صورت میگیرد: یا ما بلد نیستیم از زبانمان خوب استفاده کنیم، یا بلدیم از اسلحه خوب استفاده کنیم.
گاهی گفتگو کردن از طریق اسلحه باعث میشود صدای ما بلندتر و صدای طرف کوتاهتر شود.
مقامات نظامی
سرباز: کسی است که بدون این که فکر کند، از اسلحه استفاده میکند.
گروهبان: کسی است که با فریاد به سربازان دستور میدهد تا آنان بدون فکر کردن از اسلحههایشان استفاده کنند.
سرجوخه: کسی است که به سرگروهبان دستور میدهد تا او فریاد بزند و به سربازان دستور بدهد.
سروان: کسی است که به جای تعداد زیادی سرگروهبان و سرجوخه و سرباز، تصمیم میگیرد که آنها چگونه از اسلحهشان استفاده کنند.
سرهنگ: یک نظامی خوشتیپ که دستورات مقامات نظامی بالاتر را به اعضای زیر دستش امر میکند و بدون این که فکر کند، در مورد جان آدمها دستور میدهد.
سرتیپ: یک مقام عالیرتبه نظامی که روی تخته سیاه ستاد ارتش در مورد جان آدمها تصمیم میگیرد.
تیمسار: عالی ترین مقام نظامیکه با تعدادی ماکت در یک اتاق بزرگ، به جای هزاران سرباز فکر میکند و به آنها دستور میدهد تا از اسلحههایشان استفاده کنند.
تکنولوژی و دشمن
تفنگ استفاده ای است از عقل و تکنولوژی و فیزیک تا از طریق آن انسان بتواند با کمترین زحمت، یعنی با فشار ماشه به وسیله انگشت، به جای حرف زدن و بحث کردن، دشمنش را سوراخ کند و از شر او راحت شود.
آیا میدانید دشمن شما کیست؟
اسلحهشناسی
کلت: یک اسلحه کوچک و کمی عاقل، برای کشتن کسی که او را میشناسیم و میبینیم.
مسلسل: یک اسلحه نسبتا بزرگ و عصبی، برای کشتن گروهی از کسانی که احتمالا دشمن ما یکی یا چند نفر از آنهاست.
تیربار: یک اسلحه خیلی بزرگ، برای کشتن گروهی از کسانی که در جایی هستند که دشمن ما هم ممکن است در همان جا باشد.
خمپاره: یک اسلحه خطرناک برای کشتن دشمن و کسانی که دور و بر او هستند یا افرادی که به خاطر خطای ما ممکن است، کشته شوند.
بمب: یک اسلحه بسیار خطرناک برای از بین بردن دشمن و خانوادهاش و دوستانش و مکانی که او در آنجاست.
فایده اسلحه
وقتی اسلحه نداری دشمنت تو را مجروح خواهد کرد. اما وقتی مسلح هستی دشمن به احتمال زیاد تو را خواهد کشت.
حق و اسلحه
حق با توست، تو اسلحه داری و من میپذیرم که حق با توست.
گفتگوی قاطعانه
وقتی نظرات زشت و منحرف و کثیف او را شنیدم، به شدت عصبانی شدم. تمام اعتقاداتم را در رد نظراتش جمع کردم و با فشار انگشت بر ماشه اسلحه به او فهماندم که اشتباه میکند. او در طول زندگی کثیفش موجود لجبازی بود. اما خوشحالم که در آخرین لحظات فهمید که حق با من است.
شلوارهای تکراری قانون
این منم
زنی تنها
و این هم شوهرم
مردی تنها
و این هم خواهرم است
زنی تنها که با شوهری تنها و بچههایی تنها زندگی میکند.
این منم، زنی تنها، در آستانه تصویب لایحه خانواده
اما دیروز
زمانی که ساعت هشت بار نواخت
و ۲۷۰ نماینده روی صندلیهای سبزشان نشستند
و ۲۵ مرد که شلوارهایشان تکرار میشد
در اتاقی که مردان بر آن حکومت میکنند
تصمیم گرفتند تا تصمیم بگیرند
قرار شد هیچ زنی دیگر تنها نباشد
و از فردا زنها به جای این که تنها باشند
دو تا باشند
و سه تا باشند
و چهار تا باشند
و مردان به اندازهای که وسعشان میرسد
بتوانند زنانی را که وسعشان نمیرسد
از تنهایی در بیاورند
و امروز
قرار است در شناسنامه مردانی که
تنها نیستند و شلوارهایشان
هر سال تکرار میشود
فهرستی بنویسند؛ مینا، مریم، پانتهآ، صغرا
تا دیگر هیچ زنی تنها نباشد
فردا
مردانی که تنها نیستند
به فکر زنهای تنها هستند
و قانون شلوارهایشان را تکرار میکند.
در کوچه باد میآید
و باد میتواند سرنوشت تو را عوض کند.
و باد میتواند قانونی را عوض کند
بادی که در هوا میپیچد
و یا در شکم مردانی که
شلوارهایشان تکرار میشود
ما قرار است جلوی مجلس برویم
و قرار است مردانی که چندین شلوار را
در رویاهایشان هر روز تکرار میکنند
و هر روز شلوارهای تازه را
روی شلوار لکه دار پیشین میپوشند
و شلوارهایشان چندین جیب دارد
و جیبهایشان پر از پول است
جلوی مجلس بیایند و ما را کتک بزنند
و از تنهایی دربیاورند
ما زنهای تنها را
از فردا
در شناسنامه مردانی که تنها نیستند
نام زنانی که تنها هستند را مینویسند
مردانی که
شلوارهایشان تکرار میشود
نام زنان را روی شلوارهایشان مینویسند
نامها تکرار میشود، مینا، مریم، پانتهآ، صغرا
آنان همه نامها را ثبت میکنند
و دیگر هیچ زنی تنها نیست
و دیگر هیچ فصلی سرد نیست
آنها به زور کانون خانواده را گرم میکنند
و برای گرم کردن ممکن است تو را هم آتش بزنند
ما اعتراض میکنیم
ما از شلوارهایی که تکرار میشوند میترسیم
و میخواهیم به تکرار شلوارها اعتراض کنیم
ما خواهیم آمد، زنانی تنها
در مقابل مجلسی که
مردانش دنبال شلوارهای تازه میگردند.
نازلی احساس( معصومه مستشار)
۱۶ شهریور ۱۳۸۶
این شعر بخشی از برنامه هفته گذشته «از این ستون به آن ستون» رادیو زمانه بود که از این رادیو پخش شد. به این شعر میتوانید با صدای نازلی احساس در همانجا گوش کنید.
پاسخ به پرسشهای شما از عل اصغر
در این بخش ما به سووالات شنوندگان و خوانندگان برنامه پاسخ میدهیم تا بدون پاسخ از دنیا نروند و شما نیز میتوانید سووالات خودتان را با ایمیل یا تلفن بپرسید تا اینجانب عل اصغر به آن پاسخ بدهم.
علی کشتیگیر از پاریس: انتخاب هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس مجلس خبرگان هیچ تاثیری روی سیاست ایران نمیگذارد و این انتخاب با هر انتخاب دیگری فرق نمیکند، نظر شما چیست؟
عل اصغر: اولندش که شما بیخود کردید چنین نظری دارید، چون، هرکسی با کس دیگر فرق دارد، شما در جریان نیستی و نمیدونی چه خبره، این حرفها رو میزنی. مثلاً اگر آقا محمود نفتی رییسجمهور باشه یا آقا هاشمی رییسجمهور باشه، فرق نمیکنه؟ آخه این چه حرفیه که میزنی! هر کسی با هر کسی فرق میکنه؛ اون هم یک آدمی مثل آقا هاشمی که خیلی فرقش زیاده. شما هم دیگه سعی کن یا از این حرفها نزنی یا اگر چنین حرفی زدی مواظب باش مردم نفهمن که شما این حرف رو زدی. چون آبروت میره و دیگه کسی به حرفت گوش نمیده.
هاشمی رفسنجانی یکی دو ساعت قبل از تشخیص مصلحت نظام
مینو ف. از اصفهان: میخواستم ببینم برای چی خانم هاله اسفندیاری آزاد شد؟
عل اصغر: مینو خانم ف. که نمیدونم منظورت از ف چیه، خدمت شما عارضم که حالا خوب بود این خانم هاله اسفندیاری رو ۱۰ سال میانداختن زندون؟ اون هم یک آدمی که سن و سالی ازش گذشته و آدم هر چی هم که مردونگی و مروت نداشته باشه باهاس اینقدر حالیاش باشه که یک زن، اونم سن بالا رو نمیاندازن زندون، مرام باهاس داشته باشی. این اولندش، دومندش، خانم اسفندیاری زحمت کشیدن اعتراف کردن که جاسوسی فرمودن، معلوم شد که چی؟ جرمش چیه، دیگه کاری ندارن که. اگه اعتراف نکرده بود، نیگرش میداشتن. حالا که اعتراف کرده، دیگه باهاس بره سراغ زن و بچه اش، آقا علی شاکری رو هم اگر اعتراف کرد جاسوسی کرده آزادش میکنن. اگر اعتراف نکرد، تا ۲۰ سال میمونه هلفدونی.
حسین دال از حومه تورنتو: آیا این خبر درست است که مدیریت رادیو زمانه تغییر کرده و آقای نبوی به جای آقای مهدی جامی مدیر رادیو زمانه شده است؟
عل اصغر: حالا شما چی گیرت میآد؟ به فرض جوابش مثبت باشه، اصلاً تو چی کاره حسنی که هی سرتو میکنی تو سولاخ مردم که ببینی که رفته کجا، آنتن! پارازیت! ماهواره! اینا رو گفتم که حالتو بگیرم، وگرنه مرحوم نبوی خدا رحمتش کنه، ایشون سه هفته قبل عمرش رو داد به شما، ما هم کنترات بستیم که به طور خانوادگی این برنامه رو اداره کنیم و حالا هم میخواهیم برنامههای بعدی رو کنترات بگیریم، داریم فامیل رو از شهرستان خبر میکنیم بیان آمستردام که خانوادگی تمام برنامههای رادیو رو کنترات کنیم، تا هر کی نمیتونه ببینه چشمش درآد.
عبدالرضا مهیمن از بندرعباس: تیم ملی نوجوانان ایران در مقابل سوریه با نتیجه شش بر صفر باخت. اولاً شما چرا این خبر را اعلام نکردید؟ ثانیا فرق این شکست با پیروزی والیبالیستها در مسابقات نوجوانان جهان چیست؟
عل اصغر: اولندش اینها مسایل ملی میهنی هست که شما نباس بگی، یا اگر هم سووال میکنی، نباس کسی متوجه بشه. باهاس یواش حرف بزنی، چون اگر تیم ملی نوجوانان والیبال قهرمان جهان شد، این یک افتخار برای مملکت ماست، اما اگر تیم نوجوانان ایران به سوریه باخت، واسه چی میگی؟ ولش کن، میترسی درخت تو شیکمت سبز بشه، دو روز زبون به دهن بگیر، اصلاً حرف نزن. نمیمیری که!
مانی از یک جایی: من از روی صدا عاشق نازلی خانم و اشعارش شدم، میخواستم این نکته را به ایشان اطلاع بدهم و ببینم از نظر شما اشکالی ندارد؟
عل اصغر: اولندش شما غلط کردی عاشق خانم نازلی پرانتز معصومه مستشار شدی. دومندش غلط کردی صدای ایشون رو گوش میدی. سومندش ممکنه ما از ایشون جدا شده باشیم، ولی این جوریا که فکر کردی، نیست. ما عمراً و تا آخر قضیه، روی ایشون حساسیت داریم و ایشون ناموس ما هستند. طلاق گرفتیم که دلیل نمیشه. دل یکی دلدار یکی. و حالا به کوری چشم تو هم شده شاید برگشتیم به کانون گرم خانوادگی خودمون. شما هم دفعه آخرت باشه. اگر اصلاح شدی که شدی. اگه نشدی آیپی و آدرست رو از طریق آقا حسین درخشان پیدا میکنم میآم سراغت با تیزی حسابت رو میرسم. مرتیکه بی ناموس! دیگه از این پیامها نشنوم.
ما دیگه به سووالی جواب نمیدیم، تا برنامه بعد هر چی سووال دارین واسه ما بفرستین.