براساس تحقیقی که توسط امجدی و گنجی در سال ۱۳۷۸ انجام شده، خودسوزی در میان زنان چیزی حدود چهار برابر مردان است. زنان بیشتر در سنین جوانی خودکشی می کنند. همچنین در میان زنان متاهل خودکشی متداول تر از زنان مجرد است (۶۴ درصد متاهل در مقابل ۳۶درصد مجرد). خودکشی در میان زنان متاهل بیشتر به دلیل آزار و اذیت از جانب همسران شان بوده است. آزار همسر به ویژه برای زنانی که در سنین پایین ازدواج می کنند سبب افسردگی می شود و می تواند عامل مهمی در ایجاد انگیزه خودکشی باشد.
عمده زنانی که خودکشی کرده اند بی سواد یا کم سوادند. متاسفانه در کردستان زنان از روش های خشن تر همانند خودسوزی برای خودکشی استفاده می کنند. دکتر حسن زاده، روانشناس نیز عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست شناسی را در افزایش خودکشی تاثیرگذار می داند؛ «با توجه به عوامل اجتماعی هر چه تغییرات در جامعه بیشتر باشد یا بر اساس عوامل فرهنگی، سنت ها و باورهای مردسالارانه در جامعه شدت بگیرد، آمار خودکشی نیز افزایش پیدا می کند.» از سوی دیگر پژوهش ها نشان می دهد زنان خانه دار بیشتر خودکشی می کنند. موسی ملک محمودی، یکی از پژوهشگران طرح پژوهشی بررسی جامعه شناختی زنان می گوید؛ «۴۴ درصد زنانی که اقدام به خود کشی می کنند خانه دار هستند.»
ضیایی، مدیر مرکز بهبود و بازتوانی زندگی زنان اصلی ترین علت این خودکشی ها و خودسوزی ها را خشونت های خانگی علیه زنان می داند؛ «در مناطق عشایری و سنت نشین که باورها و اعتقادات نادرست بیش از سایر مناطق حاکم است میزان خودکشی ها بیشتر گزارش شده است.»
نبود حمایت های اجتماعی مناسب نیز عامل دیگر خودکشی زنان است؛ «زنان در جوامعی که بیشتر نقش خانه داری داشته و تحرک اجتماعی کمتری دارند، بیشتر دست به خودکشی می زنند.»
نتایج گزارش ملی خودکشی زنان که سال ۱۳۷۹ از سوی معاونت امور اجتماعی و توسعه مشارکت های مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری تدوین شده است نیز نشان می دهد؛ زنانی که مورد خشونت و ضرب و شتم و آزار قرار می گیرند به علت عدم آگاهی از قوانین و نیز عدم وجود پشتیبانی کافی قانونی و نقایص قانون و سنت دیرینه سکوت و تحمل که در اجتماع ما غالب است به قدری تحت فشار روحی و جسمی قرار می گیرند که گریزگاهی جز مرگ نمی یابند.
گزارش ملی خودکشی زنان حاکی از آن است که استان های کردنشین کشور در خودکشی زنان در رتبه های اول تا سوم قرار دارند، به طوری که استان کرمانشاه در رتبه اول، استان ایلام در رتبه دوم و استان کردستان در رتبه سوم قرار گرفته است.
این گزارش با تاکید بر اینکه خودکشی به ویژه در بین زنان به صورت یک مساله اجتماعی درآمده است، بیان می کند؛ آمار خودکشی در سال ۱۳۷۵ معادل ۵۸۸ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر بوده است. این میزان در سال ۷۶ به ۴۴۲ نفر و در سال ۷۷ به ۴۵۳ نفر و در سال ۷۸ به ۳۲۴ نفر رسیده است، یعنی بیشترین میزان خودکشی زنان در سال ۷۵ رخ داده است که این میزان در سال ۷۶ کاهش یافته و در سال ۷۷ کمی افزایش داشته و در سال ۷۸ نیز کاهش چشمگیری یافته است. بنابراین کاهش میزان خودکشی زنان را می توان در اکثر استان ها مشاهده کرد. مهمترین یافته های این گزارش حاکی از آن است که به جز استان سمنان که روند خودکشی زنان در آن روندی صعودی بوده در سایر استان های کشور روند خودکشی رو به کاهش بوده است. در استان های کردستان، سمنان، کهکیلویه و بویراحمد، مرکزی، هرمزگان، یزد و سیستان و بلوچستان میزان خودکشی زنان در سال ۷۸ نسبت به سال ۷۷ افزایش یافته، هر چند نسبت به دو سال ۷۵ و ۷۶ با کاهش رو به رو بوده است.
طی چهار سال ۷۵ تا ۷۸ سه استان کرمانشاه، ایلام، کهکیلویه و بویراحمد از بحرانی ترین استان ها به لحاظ خودکشی زنان محسوب شده و دو استان تهران و سیستان و بلوچستان کمترین میزان خودکشی زنان را به خود اختصاص داده اند. همچنین مشاهده می شود در اکثر استان ها میزان خودکشی مردان بیشتر از زنان است. خودکشی زنان در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است.
خودکشی زنان در سایر نقاط جهان نیز روند قابل توجهی دارد. براساس گزارش توسعه انسانی ۱۹۹۹، بیشترین میزان خودکشی زنان متعلق به کشور لهستان و سپس کشور لتونی و کمترین میزان خودکشی زنان متعلق به کشور مکزیک و شیلی است.
با همه اینها تاسیس خانه های سلامت، مراکز شبه خانواده ، ایجاد خطوط تلفن بحران، مراکز مشاوره یی خانوادگی، اصلاح و ساماندهی مراکز مشاوره قبل از ازدواج، پیش بینی واحد درسی «حقوق و دانش خانواده» در آموزش و پرورش، ارتقای سطح فرهنگ جامعه در خصوص جایگاه شخصیتی زنان، پیش بینی و تشدید مجازات مردانی که به هر دلیل اقدام به همسر آزاری می کنند، تاسیس وزارت یا سازمان رفاه اجتماعی جهت ارائه خدمات کارآمد به افراد آسیب دیده و آسیب پذیر به عنوان راهکارهایی برای کاهش خودکشی زنان پیشنهاد شده است.