برخی اخبار نیز از فحاشی پیاپی نامبرده نسبت به رهبر انقلاب، آیتالله خامنهای در دوران زندان حکایت دارد و گفته میشد در چند سال اخیر، وی از زندان به بیرون منتقل شده و در منزلی در کرج تحت نظارت است.
شیخ علی تهرانی یکی از شاگردان امام خمینی است که در دوران پهلوی، به مبارزه با رژیم پرداخت و در این راه به زندان افتاد. وی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، موضعگیریهای ضد و نقیضی درباره وقایع مختلف اتخاذ کرد و به همین دلیل به مدت کوتاهی پس از انقلاب، منزوی شد. شیخ علی تهرانی به انتقاد علنی از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی میپرداخت و در کلاسهای درس، از مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی بدگویی میکرد.
به گزارش بازتاب وی در سال 63 در یک اقدام خائنانه، به عراق پناهنده شد و در رادیو فارسیزبان بغداد، به تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی مشغول گردید. دروغگویی و پشتهماندازی در سخنان او موجب شد بعد از مدتی کوتاه، رژیم عراق به عدم اثربخشی تبلیغات وی آگاه شود. شیخ علی تهرانی در خرداد ماه سال 74 پس از یک دهه خیانت آشکار به جمهوری اسلامی، به علت سرخوردگی و شکست و با پی بردن به حقانیت جمهوری اسلامی، تقاضای بازگشت به کشور را مطرح کرد و بعد از تقاضاهای مکرر، خود را در یکی از پاسگاههای مرزی تسلیم نمود. در آن زمان اعلام شد که وی به علت سالخوردگی، وضع جسمانی مناسبی ندارد و از نظر روحی و روانی نیز از تعادل برخوردار نیست. شیخ علی تهرانی از کارهای گذشته خود اظهار ندامت کرد و خود را مستوجب اشد مجازات دانست.
در کتاب خاطرات سال 63 هاشمی رفسنجانی آمده است: وی در تابستان سال 63 پس از فرار از کشور، در مصاحبهای با روزنامه آلمانی «اشپیگل» به دروغگویی پرداخت، از جمله گفت: «آقای رفسنجانی به من گفته است که اگر ما عراق را به دست آوریم، دو کشور ما به صورت یک کشور و آن هم بزرگترین صادرکننده نفت، درخواهد آمد. ما جمعا شصت میلیون جمعیت خواهیم بود و قدرت عظیمی در اقتصاد جهانی خواهیم داشت». وی اکنون آزاد شده و در تهران سکونت دارد.
سوابق فکری و مبارزاتی شیخ علی تهرانی
علی مراد خانی ارنگه، معروف به شیخ علی تهرانی، متولد 1309 از روحانیون مشهدی است که سالها شاگرد درس امام خمینی و آیتالله میلانی بود و همزمان در فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی ضد رژیم پهلوی فعالیت چشمگیری داشت. وی در قم در مدرسه حجتیه سکونت داشت و با آیتالله علومی ـ مقیم یزد ـ همحجره بود. آقای مسعودی میگوید: در نخستین روزهای شروع مرجعیت امام، حضور شیخ علی تهرانی و شیخ یوسف صانعی را در بیت امام دیده است. تهرانی همان زمان، در کنار آقایان خلخالی، ابطحی کاشانی و توسلی در جمع دوستان نزدیک مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی بود؛ علاوه بر آنکه همبحث ایشان هم به شمار میرفت. وی بعدها به مشهد آمد و در آنجا اقامت گزید.
در دهه 40 و 50، چندین نفر که برجستهترین آنان، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، سیدعلی خامنهای، عباس واعظ طبسی و محمدرضا محامی بودند، مبارزات مردم مشهد را در جهت تحقق حکومت اسلامی، هدایت و رهبری میکردند. شیخ علی تهرانی هم در این جمع، افزون بر آنکه دست به قلم بود، در صحنه مبارزات حضور داشت. وی شوهرخواهر حضرت آیتالله خامنهای بوده و هست.
افراط و تفریط
تهرانی، خصلتا زندگی ساده و بیپیرایهای داشت و در غذا خوردن و دیگر موارد، اهل سادهزیستی بود. آقای یزدی تأیید میکند که «از ویژگیهای حایز اهمیت شیخ علی تهرانی، روح قناعت و سختگیری بر نفس بود. او با یک لقمه نان و پنیر، خودش را سیر میکرد و برخلاف برخی، در بند غذاهای الوان نبود».
تهرانی متهم بود که در نوع مواضع خود، بسیار تند و جدی و تا حدی نامتعادل بوده است. درباره او این امکان بود که به سرعت موضع خویش را نسبت به مسئلهای عوض کند و در موضع جدید، با همان شدت و حدّت رفتار کند. وی در طرفداری از امام و الفاظی که در عشق و علاقه خود به ایشان به کار میبرد، افراط میکرد، چنانکه بعدها نیز در دشمنی با ایشان به افراط گرایید.
آیتالله مسعودی درباره وی میگوید: «آشنایی ما از مدرسه حجتیه بود ... ایشان ابتدا با مثنوی و عرفان و مسائلی از این دست سر و کار داشت ... مدتی با این افکار و اوهام مشغول بود تا اینکه ناگهان خبر رسید که ایشان مثنوی و حافظ را کنار گذاشته و مدعی است که این کتابها نجس هستند و آنها را با انبر برمیدارد. ما از این چرخش تعجب کردیم ... این حالت عدم اعتدال در رفتار و گفتار این فرد به چشم میخورد ... تهرانی از نظر درسی پیشرفت خوبی داشت و همبحث مرحوم آقامصطفی بود».
آیتالله یزدی هم با اشاره به خاطرات روزهای مدرسه حجتیه میگوید: «این آقای تهرانی در مدرسه حجتیه هم که بود، قدری خشک بود». وی از رفتار مخصوص او صحبت کرده میگوید که وقتی در سیرجان به دیدنش رفته است، یک مرتبه «در خلال ناهار، او به ناگاه از جای برخاست و ایستاد به نماز». یزدی او را شخصی مستبد به رأی تصویر کرده و میگوید که وی همزمان خود را اهل فلسفه، عرفان و اخلاق و اقتصاد اسلامی میدانست.
مبارزات تهرانی در مشهد نیز ادامه یافت و آنچنان که از برخی از خاطرات برمیآید، در سال 1349 در ایرانشهر تبعید بوده است. شیخ علی ریحانی که سه ماه در آنجا بوده، از حضور تهرانی به عنوان تبعیدی در آنجا خبر داده و موردی را هم از سختگیری رژیم درباره تهرانی بیان کرده است.
اوجگیری مبارزات علیه رژیم شاه
در اطلاعیهای که شماری از روحانیون مبارز خارج از کشور در دی ماه 1356 انتشار دادند، اسامی «جمعی از علما و روحانیون متعهد را که در مبارزات و بسیج نیروها نقش سازنده داشتند» و دستگیر و به مناطق دوردست و بدآبوهوا تبعید و در تبعیدگاهها زندانی» شدهاند، چنین یاد کردهاند: آیتالله ربانی شیرازی، حجتالاسلام خلخالی، حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه و در مشهد، حجتالاسلام آقای علی تهرانی و حجتالاسلام آقای سیدعلی خامنهای.
با اوجگیری تظاهرات، شیخ علی تهرانی یکی از فعالان سیاسی مشهد به شمار میآمد و در مجامع انقلابی حضوری فعال داشت. در همان زمان،گهگاه در مجالس انقلابی تهران نیز از شیخ علی تهرانی دعوت میشد، از جمله شهید مفتح برای سخنرانی در مسجد قبا از او دعوت کرد که وی را پس از دو شب سخنرانی دستگیر کردند. شهید مفتح در بیانیهای در مرداد 57 اعلام کرد: «در آغاز محرم گفتند سخنران باید روحانی باشد، وقتی ما از آقای علی تهرانی، محقق و نویسنده معروف، دعوت کردیم، پس از دو شب سخنرانی ایشان را گرفته و تبعید کردند». تهرانی در فروردین 57 در سیرجان به همراه عبدالمجید معادیخواه تبعید بود. پس از آن، همراه سیدعلی محمد دستغیب شیرازی، مرتضی فهیم کرمانی و سیدمحمد احمدی، به سقز تبعید شد. این جمع در 28 اردیبهشت، اعلامیه مشترکی «درباره اوضاع ایران» صادر کردند.
پس از بازگشت از تبعید، وی سخت درگیر مسائل انقلابی مشهد شد. در 5 آبان 57 که تظاهرات بسیار بزرگ و باشکوهی در مشهد برگزار شد و در جلوی راهآهن اجتماع عظیمی صورت گرفت، نماز جماعت به امامت شیخ علی تهرانی اقامه شد. بار دیگر در 8 آبان، تظاهرات بزرگی شده و تظاهرکنندگان در محوطه باشگاه دانشگاه فردوسی اجتماع کردند. در این اجتماع، حجتالاسلام خامنهای و حجتالاسلام شیخ علی تهرانی سخنرانی کردند». همچنین در اجتماع بزرگی که در 16 آبان 57 در استادیوم سعدآباد مشهد برگزار شد، حجتالاسلام علی تهرانی سخنرانی و مردم را به همبستگی و اتحاد بیشتر برای رسیدن به هدف آزادی و حکومت اسلامی دعوت کرد.
به هر حال، در طول سالها نام شیخ علی تهرانی نیز ضمن اسامی بسیاری دیگر از مبارزان روحانی، در ذیل اعلامیههای ضد رژیم دیده میشود. وی در مشهد، در روزگاری که آیتالله میلانی سخت تحت کنترل ساواک بود، با ایشان رفتوآمد داشت و بارها و بارها نام وی در میان افرادی که به دیدار آقای میلانی رفته و یا همراه وی در درس و مسجد بودهاند، در اسناد ساواک آمده است.
مبارزات وی همچنان ادامه یافت و در اطلاعیه مشترکی که توسط روحانیون مبارز مشهد به مناسبت هجرت امام به پاریس منتشر شد، نام شیخ علی تهرانی در کنار نام آقایان سیدعلی خامنهای، محمدرضا محامی، عباس واعظ طبسی و سیدعبدالکریم هاشمینژاد آمده است. همکاری وی با برخی از افراد یادشده، ضمن برگزاری جلسات و تظاهرات و غیره، در ضمن اسناد منتشرشده درباره مرحوم هاشمینژاد نیز آمده است.
رمضانعلی شاکری در گزارش وضعیت انقلابی مشهد در سال 57 تأیید میکند که «در شهر مشهد، خانه آیتالله شیرازی و آیتالله قمی، مرکز تصمیمگیری و پناهگاه مردم بیدفاع بود و اداره قیام و راهپیماییها و حرکت انقلابی و شورای مرکزی و اجرای فرامین امام بیشتر توسط روحانیون مبارزی مانند میرزاجواد آقاتهرانی، شیخ ابوالحسن شیرازی، حاج سید کاظم مرعشی، حاج سیدعلی خامنهای، حاج شیخ عباس واعظ طبسی، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، استاد شیخ علی تهرانی و آقای طاهر احمدزاده و دکتر محمود روحانی و دکتر فرهودی انجام میشد.
در جریان تشییع جنازه حجتالاسلام شیخ احمد کافی در 31 تیر 57 تظاهراتی در مشهد به پا شد که به درگیری میان مردم و نیروی انتظامی منجر شد. شیخ علی تهرانی به همین مناسبت اطلاعیهای منتشر کرد. در این زمان وی از محل تبعید خود از سقز، برای محاکمه و حضور در دادگاه به مشهد آمده بود. در اجتماع گروهی از تظاهرکنندگان در منزل آیتالله شیرازی در 2/9/57 نیز شیخ علی تهرانی درباره «تجاوز حاکم، پیروزی و برقراری حکومت اسلامی» سخنرانی کرد. آقای شاکری موارد دیگری از حضور تهرانی را در رویدادهای انقلابی سال 57 در مشهد بیان کرده است.
تهرانی پس از انقلاب
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ریاست دادگاه انقلاب مشهد ـ و مدتی هم ریاست دادگاه انقلاب اهواز ـ به شیخ علی تهرانی سپرده شد و وی به محاکمه عوامل رژیم مشغول گشت. وی در سال 1358 از سوی حزب جمهوری اسلامی مشهد و برخی از تشکلهای دیگر کاندیدای مجلس خبرگان شد که به عنوان نفر هفتم از خراسان انتخاب شده و به خبرگان راه یافت. به دلیل آنکه وی آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود، در مجلس خبرگان در کمیسیون مالی و اقتصادی حضور داشت.
تهرانی و دکتر شریعتی
شیخ علی تهرانی از ارادتمندان به دکتر شریعتی بود و به همین مناسبت، دکتر یادداشتی درباره کتاب شناخت وی نوشت که در پشت جلد آن به چاپ رسید. شگفت آنکه شریعتی با تمام بیعلاقگیاش به مباحث فلسفی، در آنجا از آن کتاب کاملا فلسفی ستایش کرد. در همین نامه، شریعتی پیشنهاد کرد نام کتاب، نه شناخت بلکه «فلسفه شناخت» باشد، زیرا این نام «هم با متن مناسبتر است و هم آن جزوه معروف را تداعی نمیکند» که اشاره به جزوه شناخت مجاهدین خلق بود که خود به بدنام بودن آن اثر در این زمان اشاره دارد.
شریعتی از تهرانی چنین یاد میکند: «علی تهرانی درست همان کسی است که محتاجش بودیم و سخت منتظرش ... و شکر خدا که رسید».
در دی ماه 56 هم سخن از متنی بوده که شیخ علی تهرانی در ستایش از دکتر شریعتی نوشته بوده است. وی متنی با عنوان خصایص روحی یک انسان برای یادنامه سالگرد هجرت و شهادت ابوذر زمان دکتر شریعتی (31ـ38) نوشت (با تاریخ ذیحجه 1397ق) و ارادت خود را به او نشان داد و از منتقدان او بد گفت. احسان شریعتی هم در مقالهای که برای همین یادنامه نوشت، چنین گفت: گرچه دشمنان علی، به همان سنت سیاه همیشه تاریخ، خواستند در غیبتش دوباره تحریف و تهمت و ... را آغاز کنند، اما رویش رستمانه علمایی چون تهرانیها بود که نقش بر آبشان کرد.
شیخ علی تهرانی همراه با آقای خلخالی در سالگرد درگذشت شریعتی اعلامیه مشترکی دادند که نثرش نشانگر آن است که تهرانی آن را نوشته است. در این اطلاعیه، آنان علت موفقیت شریعتی را در آن دانستند که «نبوت و بعثت را رستاخیزی به هوش آورنده و حرکتآفرین در مسیر کمال و سعادت دانسته ... و دین به ویژه دین اسلام را معارف و احکام و دستوراتی یافته که بر طبق نقشه سرشت انسانی پیریزی شده ... » این زمانی بود که این دو در بانه و سقز تبعید بودند. تعبیر «سرشت انسانی» بارها در نوشتههای تهرانی آمده است.
آقای مطهری در نامهای که در انتقاد از شریعتی به امام نوشت؛ اشاره کرده بود که «شنیدم به یکی از دوستان مشهد که اخیرا به نجف مشرف شده بود، تذکر مفیدی دادهاید و دورادور اطلاع دارم که مؤثر بوده و در روش ایشان که اخیرا خیلی خطرناک شده بود، مؤثر واقع شده و الحمدلله». آقای سیدحمید روحانی در همانجا، در حاشیه زیر کلمه «یکی از دوستان مشهد» نام وی را شیخ علی تهرانی نوشته است. تأثیری که از آن یاد شده بعید مینماید، زیرا تهرانی در 5/3/59 کتابچهای با عنوان «آری اینچنین شد برادر» نوشت و از سر ارادتی که به دکتر داشت، شرحی از ماوقع این چند سال به خصوص سال پس از انقلاب را در قالب پاسخ به نوشته دکتر شریعتی با نام «آری اینچنین بود برادر» نوشت.
افکار اقتصادی شیخ علی تهرانی
شیخ علی تهرانی تحت تأثیر اندیشههای اقتصادی سوسیالیستی و چه بسا با تأثیرپذیری از کتاب اقتصاد مجاهدین خلق، آثاری در اقتصاد اسلامی نوشته بود. زمانی که این نوشته به دست حاج آقا مصطفی خمینی، همبحث سابق تهرانی، افتاد، ضمن نامهای در اینباره به او تذکر داد. مرحوم حاج آقا مصطفی در این نامه نوشت: «کتاب روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام رسید. ولی معالاسف نسخ کم و متمایلین و مشتاقین بیش از حد متعارف مراجعه دارند، دست به دست میرود. باید سعی کنید که مارکسزده معرفی نشوید. البته چارهای هم جز این نیست که نوعا و قریب به اتفاق نویسندگان ما، مارکسیسمزده میشوند. نمیگویم اسلامزده باشید و به هر وسیلهای باطلی را تصحیح کنید. میگویم دقت بیشتر در مبانی حقوقی اسلام داشته باشید ... آقایان خامنهای را خصوصا سیدنا علی را سلام برسانید».
مرحوم سیدمنیرالدین حسینی شیرازی هم با ستایش از حاج آقا مصطفی میگوید: «به یاد دارم، وقتی کتاب اقتصاد اسلامی آقاشیخ علی تهرانی را نزد آقامصطفی آوردند، آن را شدیدا رد کرد و گفت: مؤلف عمامهای بر سر افکار کمونیستی گذاشته است».
آیتالله شیخ محمد یزدی هم در خاطراتش نوشته است که آن زمان وقتی نوشتهای از علی تهرانی را دید، شگفتزده شد. وی از تأثیرپذیری تهرانی از مکتبهای انحرافی سخن گفته است. آقای یزدی بار دیگر هم در خانه شیخ علی تهرانی بر سر موضوع مالکیت و دیدگاه وی به بحث پرداخته و در برابر عصبانیت شیخ علی تهرانی به او گفته است: «من از طریق نوشتههای شما که در ایام تبعید به دست من میرسید، در جریان انحرافات شما قرار گرفتم».
آثار شیخ علی تهرانی
شیخ علی تهرانی، علاوه بر کارهای مبارزاتی، گویا از سال 50 به بعد، به کارهای قلمی نیز اشتغال داشت. کتابهایی که از وی میشناسیم چنین است:
1. اخلاق اسلامی 2. اسلام ضد استثمار 3. اقتصاد اسلامی 4. مالیات اسلامی (مشهد، کتابفروشی جعفری، 1395 ق) 5. قانون لاضرر یا حافظ نظام اسلامی 6. امر به معروف و نهی از منکر 7. ای انسان ستم و تفرقه را مپسند 8. توحید ذاتی یا اثبات وحدت وجود 9. توحید و خداشناسی در مکتب اسلام 10. طرح کلی نظام اسلامی 11. فلسفه شناخت 12. تقیه در اسلام (قم، طباطبایی، 1352). 13. مدینه فاضله در اسلام (مشهد، کتابفروشی جعفری، 1350 ش) 14. روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام (مشهد، کتابفروشی جعفری، 1354). وی در بیشتر این کتابها بحث از نظام اسلامی را طرح کرده و نگاهش به اسلام و شریعت آن، نگاهی کاملا نظاممدارانه است.
فاصله گرفتن از امام و انقلاب
تهرانی از اواخر سال 58 به این سو به تدریج به سمت هواداری از جریانهای مخالف انقلاب کشیده شد و تقریبا مواضع مشترکی با لاهوتی داشت. با جدا شدن صفوف، وی متمایل به مجاهدین خلق و بنیصدر شد و وی در بهمن ماه 1358 ضمن نگارش متنی که در نشریه «مجاهد» به چاپ رسید، به انتقاد از عملکرد امام پرداخت.
تندترین مصاحبه وی که به تحریک برخی از عناصر مجاهدین خلق تحت عنوان «معلمان مسلمان» مشهد انتشار یافت، حاوی برخوردهای تند وی بر ضد رهبران حزب جمهوری اسلامی و شخص امام بود. این مصاحبه تحت عنوان «مصاحبه با استاد علی تهرانی» در تیراژ بسیار وسیعی چاپ و منتشر شد. اصل این مصاحبه، پس از آن بود که امام به طور رسمی بر ضد مجاهدین خلق موضع گرفت. وی در این مصاحبه به دفاع از مجاهدین پرداخت و منافق بودن آنان را سخت مورد انکار قرار داد.
بعدها که اوضاع بدتر شد، وی همچنان به ضدیت با امام و نیروهای مکتبی ادامه داد. بنیصدر در سیام اردیبهشت سال 60 خبر از تلگرافی داده است که شیخ علی تهرانی به وی کرده و از او خواسته است تا جدیتر در مقابل چماقداران، اصطلاحی که برای پیروان جناح مکتبی به کار میرفت، بایستد و او هم قول داد که چنین کند.
شیخ علی تهرانی به دنبال فرار بنیصدر از ایران و پس از استقرار مجاهدین خلق در عراق، در سال 63، مخفیانه به آن کشور منتقل شد و در آنجا برای سالهای طولانی به سخنرانی در رادیو عراق بر ضد امام و انقلاب مشغول بود. رژیم صدام از جمله از وی برای شکنجه روحی اسرای ایرانی در بند استفاده میکرد و طبیعی بود فحاشی یک شاگرد سابق امام به امام و نظام، چقدر برای اسرای ایرانی در غربت، گران بود. رژیم بعث عراق، سالها پس از پایان جنگ (1374) او را در مرز جمهوری اسلامی ایران رها کرد. نیروهای جمهوری اسلامی وی را به تهران منتقل کردند.
پیش از انقلاب، تهرانی کتابی تحت عنوان «اخلاق اسلامی» نوشت؛ این همان کتابی است که بعدها استادش امام خمینی به طعنه از او به عنوان کسی که کتاب اخلاق و توحید مینویسد، اما خودش از آن بیخبر است، یاد کردند.