اما دلیل این برخورد با سینمای مستقل و فیلمسازی مستقل مثل پناهی چه پیامدهایی دارد؟
با پناهی در مورد این موضوع صحبت کردم.
گفتوگو با جعفر پناهی را از اینجا بشنوید.
چرا برگزارکنندگان فستیوال ارمنستان تهدید و یا متهم به «آشوب سیاسی» شدند؟
من نمیدانم. همانطور که میدانید، برای خانم مرجانه ساتراپی خواستند در جشنواره کن، یکسری موانع ایجاد کنند. اما دیدند فستیوال بزرگیست و شاید زیر بار این مسایل نرود. اما در کشورهای کوچک، مثل تایلند، توانستند فیلم پرسپولیس را از فستیوال بیرون بکشند. جاهایی که میتوانند نفوذ داشته باشند و بدهـ بستانهای سیاسی وجود دارد، این امکان را دارند که تهدید به هر مسئلهای بکنند و بگویند که اگر این کار را نکنید، ما فلان کار را نخواهیم کرد ودر این بین مسایل مختلفی را میتوانند ایجاد کنند.
کامران شیردل چند وقت پیش، از شرکت در جشنوارهی فیلم کوتاه ایرانی در نیویورک انصراف داد. در نامهای اعلام کرد که به دلیل مسایل سیاسی میان آمریکا و ایران نمیخواهد حضور داشته باشد. در حالیکه تا چند روز قبل از این نامه شیردل صددرصد اعلام آمادگی کرده بودد که به آمریکا میرود. یعنی اینکه ما بقول شما، «بدهـ بستان» را حتی در کشوری مثل آمریکا هم میبینیم!
من نمیدانم واقعا جریان آقای کامران شیردل چطور بوده و چه مسایلی پیش آمده است. چون من آنموقع هم در ایران نبودم، زیاد در جریان کار نیستم. بههرحال واقعا متاسفم که این اتفاقها میافتد، به دلیل اینکه ما یک کار فرهنگی میکنیم، اما همه چیز دچار مسایل سیاسی میشود و مشکلات خاصی را بهوجود میآورد.
شما فکر میکنید فقط روی بعضی از کارگردانها این حساسیت وجود دارد؟
واقعیت این است که اصلا بحث خودی و غیرخودی خیلی وقت است که در ایران رواج دارد و بعضی وقتها حتی مهم نیست چی ساخته بشود، بلکه مهم این است که چه کسی ساخته و همین، مسایل مختلف خودش را ایجاد میکند.
یعنی فکر میکنید اگر فرد دیگری «آفساید» را ساخته بود، ممکن بود به جشنواره برود و از این دردسرها نداشته باشد؟
ببینید، در فستیوال ارمنستان هم به من گفتند که اعتراض کردهاند پناهی را نباید بیاورید و یک فیلمساز دیگری را معرفی کرده بودند و ما وقتی فیلم ایشان را دیدیم، اصلا برایمان تعجبآور بود. آن فیلم مثل فیلمهای دستسهـ دستهچهارم تبلیغاتی و تجاری دنیا بود و این نوع فیلمها همهجا پیدا میشود و هیچ نشانهای ازسینمای انسانی و هنری ایران در آن بهچشم نمیخورد و اصلا ظرفیت یک فستیوال را ندارد. اما آنها اصرار داشتند که ما باید این فیلم را نشان بدهیم.
فکر میکنید خانهی سینما یا هرجایی که بههرحال مسایل صنفی را بهعهده دارد، باید در این مواقع عکسالعمل نشان دهد؟
خانهی سینما قدرتی ندارد. درست است سعی کرده مستقل باشد، اما نهایتا از طریق وزارت ارشاد بودجهاش تامین میشود و هرچند فیلمسازان مستقل هم عضوش هستند، اما گلوگاهش دست وزارت ارشاد است. مثلا سال پیش درهمین جشن خانهی سینما هم فیلم «آفساید» درخواست شرکت داد، ولی آن را نمایش ندادند. به این دلیل که در اساسنامه این موضوع ذکر شده که اگر قرار باشد فیلمی بهنمایش دربیاید، باید پروانه نمایش داشته باشد. در حالیکه خانهی سینما باید محل صنفی باشد و مستقل از مسایل دولتی.
حالا دولت برای جشنوارههای خودش و برای مسایل خودش یکسری قوانین را میگذارد، اما حتی آنها هم میخواهند بههرشکلی که شده، با توجه به کمکی که به خانه سینما میکنند، تمام مسایل خانهی سینما را زیر نظر داشته باشند.
پس موانع ایجاد میکنند در راه استقلالش. خانهی سینما تا یکجایی قدرت دارد و یکجایی هم دیگر توانش را ندارد. اگر اینقدر توان داشت که میتوانست فیلمهای ما را به نمایش دربیاورد! من میدانم که آنها میخواهند این اتفاق بیفتد، اما مسایل دستوپاگیری وجود دارد.
عکس/CORBIS
شما و خیلی از کارگردانهای دیگر، فیلمسازهای مستقل هستید، یعنی معمولا فیلمتان در ایران نمایش داده نمیشود و برای جشنوارههای خارجی ارسال میشود. حالا اگر قرار باشد چنین مسئلهای پیش بیاید و جشنوارهها تحت فشار قرار بگیرند، شما چه خواهید کرد؟
ببینید، واقعیت این است که ما وقتی فیلم میسازیم، خیلی دلمان میخواهد که در اینجا به نمایش دربیاید.
دلیلش هم خیلی روشن است. فرض کنید وقتی من «بادکنک سفید» را ساختم که اولین فیلمام بود، نهایتا در جشنوارهی اصفهان بهنمایش درآمد.
اما تهیهکنندهی آن فیلم تلویزیون بود!
بله، اما هیچ فرقی نمیکند. بههرحال اولین فیلم من بود و وقتی اینجا نشان داده شد و من با هموطنانم آن را تماشا کردم، تازه فهمیدم نقاط ضعف و قوتم چیست. بعد از آن دوباره شروع کردم فیلم را یکبار دیگر مونتاژکردن و به شکل مطلوبتری درآوردم.
این امکان همهجای دنیا هست، وقتی فیلمشان را میسازند و یکسری تماشاگرآنرا میبینند، با متوجه میشوند چه جاهایی خوب درآمده و چه جاهایی الکن هست و نهایتا آنها را درست میکنند. بعد از آن اگر قرار باشد فیلم جای دیگری از دنیا هم عرضه شود، به شکل مطلوبتری ارائه میشود.
اما این امکان از ما گرفته میشود. ما خودمان تصمیم داریم اینجا به نمایش دربیاید، اما نمیشود. حالا، من یا تعدادی از دوستانمان این امکان را داریم که خوشبختانه فیلمهایمان میتواند هنوز در جاهای مختلف دنیا به نمایش دربیاید و بیننده داشته باشد و از همین طریق هم هست که میتوانیم فیلمهایمان را به تماشاچی ایرانی هم نشان بدهیم، چون وقتی فیلم از اینجا میرود بیرون، بعدها بهصورت دی.وی.دی درمیآید و دوباره وارد ایران میشود و مردم میتوانند آن را ببینند.
حالا اگر قرار باشد این سختگیری به جشنوارهها ادامه پیدا کند، حتی شما در جشنوارهی خارجی هم مشکل خواهید داشت!
واقعیت این است که فقط برای جشنوارههای کوچک میتوانند این رویه را ادامه دهند. یعنی به جشنوارههای بزرگتر که در دنیا مستقلتر هستند و وابستگیهای خاصی به دولتهایشان ندارند، نمیتوانند اعمال نفوذ کنند.
اگر اعمال نفوذشان، روی خود شما و فیلمسازها باشد چطور؟
فرق نمیکند، چه فیلم و چه فیلمساز. اگر یک جشنوارهی بزرگی بخواهد چنین کاری بکند و فقط به خاطر مسایل سیاسی اجازه ندهد فیلم یا فیلمسازی در آنجا باشد، مسایل مختلفی بهوجود میآید و درواقع آن فستیوال بزرگ اعتبار خودش را از دست میدهد.
ما هم امیدواریم که فیلمی بسازید که درایران اکران شود و هم مشکلی برای اکران جشنوارهی خارجی پیدا نکند؟
واقعیت این است که وقتی من فیلم میسازم اصلا فکر این مسایل را نمیکنم که حالا این فیلم در ایران بهنمایش درمیآید یا در خارج، در این فستیوال یا در آن فستیوال. اصلا اینها مسئلهی مهمی نیست.
به همین دلیل برایتان مشکل ایجاد میشود!
اگر بخواهم به اینها فکر کنم، نهایتا یا دچار خودسانسوری میشوم یا دچار اینکه به سلیقهی چه کسی فیلم بسازم. آنموقع دیگر این فیلم من نخواهد بود! یعنی آن بکری را نخواهد داشت و نهایتا امضای من دیگر روی فیلم نیست و برای خودم هم جذابیتی برای ساختن بوجود نمیآید.
من هر سهسال یکبار فیلم میسازم و حساسام سر اینکه چه چیزی را بسازم و اینکه احساس کنم خب این ارزش ساختن دارد و ارزش اینکه به پروندهی کاری من اضافه شود. اگر این ارزش را نداشته باشد، مسلما هیچوقت اقدام به ساختناش نمیکنم.