ناگفتـه های برنامه کولـه‌پشتـی

ناگفتـه های برنامه  کولـه‌پشتـی

همه چیز از آخرین روزهای تیرماه آغاز شد، روزی که سردار رادان مهمان برنامه کوله پشتی بود، برنامه‌ای که چهارمین سال خود را پشت سر می‌گذاشت و طی این مدت توانست مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.
    آن شب برای اولین بار یک برنامه چالشی واقعی در حوزه مسائل اجتماعی به روی آنتن می‌رود. برنامه‌ای که بیش از عوامل و مهمان برنامه، برای بیننده تلویزیونی جالب است. قسمت اول آن برنامه بازتاب‌های گسترده‌ای را به دنبال داشت، به همین خاطر نشریات و خبرگزاری‌ها به بحث درباره آن پرداختند. خیلی‌ها بر این باور بودند که شاید برنامه کوله‌پشتی دیگر اجازه پخش نداشته باشد و یا از فرزاد حسنی به عنوان مجری استفاده نشود، این شایعات زمانی قوت بیشتری گرفت که یکی از اعضای شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما طی نامه‌ای، اعتراض خود به این برنامه و نحوه اجرای مجری آن را به ضرغامی رییس سازمان وارد کرد، اما چند روز بعد، رادان رییس پلیس تهران اعلام کرد که کسی کوله‌پشتی و حسنی را سرزنش نکند، چرا که این یک برنامه چالشی بود. این واکنش سردار جوان پلیس نشانگر رویکرد خردگرایانه ناجا با کوله‌پشتی تلقی شد.


    از طرفی پس از دعوت از قاضی سعید مرتضوی دادستان کل تهران طی دو شب برنامه و همچنین دعوت از یک مهمان دیگر که اجرای آن برعهده فرزاد حسنی بود، خیلی‌ها بر این تصور بودند که آب‌ها از آسیاب افتاده است، ضمن این‌که بین پخش چند برنامه کوله پشتی وقفه‌ای افتاد، در همان روزها، شواهد نشان از این می‌داد که مشکلی برای کوله پشتی و حسنی به وجود نخواهد آمد، ضمن آنکه یک منبع آگاه که نمی‌خواست نامش فاش شود، در همان روزها به ما گفت: مدیران سازمان از حسنی و کوله پشتی حمایت می‌کنند، اما گویا فشارها باعث شد، سازمان مواضع خود را تغییر دهد...
    
    چند روز بعد در برنامه کوله پشتی، ناگهان بینندگان تلویزیونی شاهد سیمای امیرحسین مدرس بودند که مجری برنامه کوله پشتی شد، او در ابتدای برنامه گفت «ایشان به علت بیماری قلبی قادر به اجرای برنامه زنده نیستند، اجرای زنده برای قلبش بد است». این گفته در ساعت 9 شب روی آنتن رفت، اما زمانی تعجب عموم و همچنین اصحاب رسانه و خبرگزاری‌ها بیشتر شد که یک ساعت و نیم بعد در ساعت ده و نیم شب، فرزاد حسنی به عنوان مجری برنامه زنده «من خوبم تو خوبی» در جام‌جم 2، ظاهر شد و برنامه خود را اجرا کرد (در واقع فرزاد حسنی دچار کسالت نبود)، در این باره فرزاد حسنی به ما گفت: بسیاری از اقوام من از شهرستان زنگ زدند که مشکل بیماری من چیست؟ و من در پاسخ ‌‌گفتم چنین چیزی صحت ندارد و من دارم در جام‌جم برنامه زنده اجرا می‌‌کنم. اما زمانی که فرزاد در شبی دیگر در برنامه شبکه ماهواره‌ای جام‌جم ظاهر شد و از طرفی حضور امیرحسین مدرس که کوله پشتی را اجرا کرد، این پرسش را در ذهن بینندگان تلویزیونی به وجود آورد که آیا کسالت فرزاد خوب نشده است؟ نتیجه این اتفاقات یک چیز بود یعنی فرزاد حسنی در برنامه‌های شبکه‌های سراسری داخلی، ممنوع‌الفعالیت شده و تنها می‌تواند در برنامه‌های جام‌جم، حضور پیدا کند، در این حال یکی دو شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان که همیشه سعی می‌کنند، از آب گل‌آلود ماهی بگیرند، کوله پشتی و حسنی را سوژه قرار داده و طی چند شب به بحث درباره آن پرداختند. بررسی اتفاقات کوله پشتی چندین پرسش مهم را در ذهن آدمی ایجاد می‌کند.
     اولین پرسش این است که چرا از تریبون شبکه سوم، باید به مردم مسائل را وارونه جلوه داد، مجری آن برنامه که البته به دستور مدیران می‌گوید: فرزاد به علت کسالت، توانایی اجرای برنامه کوله پشتی را ندارد، می‌توانست اصلا چنین مسئله‌ای را عنوان نکند، آیا آنها نمی‌دانستند که فرزاد یک ساعت و نیم دیگر در «جام جم 2» برنامه‌ای زنده را اجرا خواهد کرد؟ آیا یک برنامه تلویزیونی باید دروغ گفتن را که گناه کبیره محسوب می‌‌شود به بیننده خود بیاموزد. چرا شورای نظارت در برابر این گناه کبیره سکوت کرد؟
    نکته دیگر که باید به آن اشاره داشت، این است که فرزاد حسنی از مجریان توانا و آموزش دیده انقلاب می‌باشد و از کشوری دیگر نیامده است، آیا با او که بدون عمد و قصد گفته‌هایی را بر زبان آورده باید این چنین رفتار می‌‌شد؟ در سال‌های اخیر شاهد بودیم که در همین برنامه موضوعاتی از جمله نخبگان علمی، جانبازان، خانواده شهدا، افرادی که تازه مسلمان شدند و نیز معرفی شب آرزوها در ماه رجب مورد توجه قرار گرفته است. محتوایی ارزشی، در قالبی جوان‌پسند و بسیار شیک که بی‌تردید این فضای برنامه‌سازی محصول تفکر حسنی و علی زاهدی بود که فتح باب جدیدی در برنامه‌های چالشی تلویزیون را موجب شده است و شاید به همین خاطر، کوله پشتی توانست، طرفداران زیادی را به خود جلب کند، آیا باید آن تفکرهای حسنی و پرداختن به چنین موضوعاتی به راحتی فراموش شود؟ آیا تنها به خاطر چند دیالوگ که خاصیت یک برنامه چالشی است، باید دستور به حذف او داد؟
    
    
     یک شورا و دو نظارت
    
    اما گویا مرتضی تمدن عضو کمیسیون برنامه و بودجه و از اعضای شورای نظارت بر عملکرد سازمان با واژه حذف موافق نیست، او به همکار پارلمانی ما در مجلس گفت: اصلا چنین چیزی صحت ندارد، مجری این برنامه ممنوع‌الفعالیت نشده و مطالبی را هم که در چند خبرگزاری و سایت اینترنتی از جمله «عصر ایران» از قول من نوشته شده را به شدت تکذیب می‌کنم. چرا که فرزاد حسنی را نه اخراج، نه تنبیه و نه از سقف آویزانش کرده‌اند!
    تمدن در ادامه افزود: جابه‌جایی مجریان در شبکه‌های مختلف صدا و سیما، یک امر کاملا عادی است و فرزاد حسنی از این امر مستثنی نیست، تنها یک جابه‌جایی اتفاق افتاده است، اما در همان روز حسین مظفر دیگر عضو شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما که به شدت پیگیر حذف حسنی از کوله پشتی بود، به همکار ما گفت: تصمیم بر اخراج فرزاد حسنی، قطعا به دنبال برخورد نامناسب او با رییس پلیس تهران صورت گرفت و نوع ادبیات گفتاری وی که تضعیف طرح امنیت ملی را در پی داشت بود، او در ادامه افزود: برکناری حسنی از کوله پشتی برآمد از نظرات عموم جامعه بود که رییس سازمان هم به این نظر احترام گذاشت. او اضافه کرد که اگر در صدا و سیما، با موردی که به نوعی اشکال محسوب می‌شود و یا این‌که مغایر با اراده عمومی باشد، برخورد شود، این معنا را می‌دهد که به نظر عموم جامعه، احترام گذاشته شده است.
    مظفر در شرایطی این گفته‌ها را بر زبان آورد که حاضر به پاسخگویی به دیگر پرسش‌های ما نشد، از جمله این‌که اعضای محترم شورای نظارت در طی این فرصت کم چگونه دیدگاه مردم برای حذف حسنی را به دست آوردند؟ آیا بهتر نبود که این عضو شورای نظارت بر سازمان در یک برنامه تلویزیونی و با زبان رسانه با مردم صحبت می‌کرد و دلایل حذف حسنی را بیان می‌کرد!
    آیا نباید به مخاطب رسانه احترام گذاشت؟ اگر مجری برنامه تلویزیونی از نظر اخلاقی و... صلاحیت اجرای برنامه را ندارد چرا با مدیری که او را انتخاب کرده، برخوردی نمی‌شود؟
     به نظر می‌‌‌رسد هنوز پس از گذشت سال‌ها از پخش چنین برنامه‌های چالشی، ظرفیت‌های رسانه‌ای ما افزایش نیافته و به عبارتی نتوانستیم، تمرین و وفق دادن خود با آن را به درستی انجام دهیم، همان طور که در طی سال‌های اخیر، تمرین دموکراسی و رفتار مدنی را از جامعه و مسئولان شاهد بودیم، تمرین یاد گرفتن فرهنگ رانندگی، تمرین درست برخورد کردن، درست عبادت کردن، درست مداحی کردن، درست عزاداری کردن را انجام داده‌ایم و به نتیجه هم رسیدیم، چرا که این‌گونه تمرینات باعث شد که مردم دیگر برخلاف گذشته به قوانین رانندگی بیشتر احترام بگذارند، کمربندهای ایمنی خود را دیگر طبق عادت ببندند و... اما آیا آمده‌ایم ظرفیت‌های خودمان را در چنین برنامه‌های چالشی بالا ببریم، همان طور که طی سال‌های اخیر شاهد بودیم، در برنامه 90، چالشی‌ترین برنامه‌ ورزشی که روی آنتن می‌رود، خیلی‌ها مقابل انتقاد، جبهه می‌گیرند و تنها توقع دارند که از آنان تعریف شود، اما باید قبول کرد که در برخورد با این‌گونه مسائل دچار ضعف هستیم و احتیاج به تمرین و ممارست بیشتری داریم، همان گونه که در خیلی از بخش‌های دیگر چنین مسئله‌ای حاکم شد، اگر به یاد داشته باشید تا 20 سال پیش، موسیقی پاپ یا جوان‌پسند در برنامه‌های تلویزیونی به کلی ممنوع بود، اما با گذشت زمان و تولید فکر در عرصه موسیقی، اکنون موسیقی پاپ در کنار موسیقی سنتی، از شبکه‌های مختلف پخش می‌شود.
    اجازه دهید دوباره به موضوع کوله پشتی برگردیم. به واقع مقصر چه کسی است؟ فرزاد حسنی، رییس پلیس تهران، علی زاهدی تهیه‌کننده کوله پشتی، حاج علی‌اصغر پورمحمدی، مدیر اجتماعی شبکه سوم، مظفر و شورای نظارت بر سازمان... نه، هیچ کدام مقصر نیستند، چون اگر ظرفیت‌های رسانه‌ای‌مان پایین نبود و از طرفی برخورد رسانه‌ای با این قبیل موضوعات را می‌دانستیم، به راحتی می‌توانستیم با چنین موضوعاتی برخوردی درست و از روی منطق داشته باشیم. این برنامه نه تنها یک تهدید برای طرح امنیت اجتماعی نبود بلکه فرصتی برای بهسازی و اصلاح آن تلقی می‌شد. به یاد دارم که رضا رشیدپور در زمان پخش برنامه شب شیشه‌ای به ما می‌گفت: «با این‌که بیشتر مهمانان ما شخصیت‌های هنری و ورزشی بودند، اما از آن‌جا که یک برنامه چالشی را پخش می‌کردیم، استرس و فشار زیادی به ما وارد می‌شد، تا این‌که خدای ناکرده گاف ندهیم و با اعتراض اقشار مختلف مواجه شویم.» آنهایی که از نزدیک با تهیه‌کننده شب شیشه‌ای «محمد قنبری» آشنا هستند می‌گویند: از آن‌جا که این برنامه چالشی بود، طی این چند ماه قنبری به اندازه ده سال شکسته شده است! باید قبول کرد که ساخت چنین برنامه‌هایی با توجه به شرایط جامعه ما کاری دشوار است.
     اما برعکس درکشورهای دیگر، چنین برنامه‌هایی از طرفداران بی‌شماری برخوردار هستند و کسی نسبت به این‌گونه برنامه‌ها موضع نمی‌‌گیرد. چرا که مردم دوست دارند به راحتی، اما با زبان رسانه، مقابل یکدیگر به بحث و مجادله و البته گفتگو بپردازند. از این رو ما هم باید اقدام به چنین کاری کنیم. تفکر کنیم و در مسیر تغییر قرار گیریم و بدانیم که در برخورد با این‌گونه اتفاقات، حذف یک مجری و یا تهیه‌کننده نمی‌‌تواند راه حل مناسبی باشد. به نظر شما، گفته‌های فرزاد حسنی از کسی که به مالک اشتر فرمانده سپاه امام علی(ع) توهین کرد و یا کسی که به خود حضرت بی‌احترامی کرد و شخصی که برای امام اشعاری به دور از شان سرود، بدتر بود؟رفتار آن بزرگواران با خاطیان چگونه بود و رفتار ما چگونه؟
    
    نکته دیگری که باید در این مقال به آن اشاره داشت، رفتار درست رسانه‌ای برگرفته از رفتار علوی است. امیرحسین مدرس پس از اجرا در کوله پشتی برای این‌که از پاسخگویی به خبرنگاران دوری کند به هیچ کدام از تلفن‌ها پاسخ نمی‌دهد، درست مثل علی زاهدی تهیه‌کننده کوله پشتی، فرزاد حسنی هم همراه خود را از دسترس خارج کرده و پاسخگوی تلفن‌های منزل هم نیست، گرچه پس از دوهفته تماس‌های مکرر، سرانجام توانستیم، توسط یکی از دوستان مشترک با او صحبت کنیم و پاسخ‌های او را بشنویم که به رسم امانت پیش ما محفوظ است، اما باید اشاره داشت که عملکرد فرزاد پس از این اتفاقات را حرفه‌ای و رسانه‌ای نمی‌دانیم. چرا که او باید با چنین موضوعی، با زبان رسانه برخورد کرده و مهر سکوت را بشکند. همان طور که اعضای شورای عملکرد بر سازمان صدا و سیما هم باید با استفاده از تریبون رسانه‌ای چون تلویزیون سعی در مقام پاسخ بر می‌آمدند، اصلا چه اشکالی داشت که یک شب خود حسنی و یا مظفر مهمان کوله پشتی می‌شدند و به ابهامات پاسخ می‌دادند، آیا بهتر نبود، فرزاد حسنی با استفاده از همین زبان رسانه و در برنامه کوله‌پشتی، درباره انتقادهای وارده به پوشش و اجرای خودش پاسخ می‌داد؟ مردم حق دارند، واقعیت‌ها را بدانند آیا بهتر نبود آقای مظفر که بی‌تردید از خانواده‌ای دلسوخته، ارزشی و از نیروهای دردمند ایران اسلامی است، با استفاده از رسانه به مردم می‌گفت: چه طور به یک جمع‌بندی مردمی رسیده‌اند که فرزاد حسنی از کوله پشتی و حضور در برنامه شبکه‌های داخلی تا اطلاع ثانوی حذف شود؟ درست مثل موضوع طرح تجمیع انتخابات که چند شب بعد ایشان در گفتگوی ویژه خبری، مخاطبان تلویزیونی را با منطق و زبان رسانه با دلایل تصویب این طرح آشنا کردند. کدام بهتر است گفتگو یا حذف و کنار گذاشتن؟ تا چه زمانی باید به جای مردم صحبت کرد و از طرف مردم نتیجه‌گیری نمود و به جای آنها تصمیم‌گیری کنیم.
    ممنوع‌الکارشدن یک مجری و حذف فیزیکی یک فرد به مانند لغو امتیاز یک نشریه است، به نظر شما گوینده یا مجری در چنین مواردی هیچ راه بازگشتی نباید داشته باشد، چه بهتر که شورای نظارت در چنین شرایطی از خود یک برخورد رسانه‌ای نشان می‌داد، چرا که با رسانه باید با زبان خود رسانه صحبت کرد، صدا و سیما یک واحد صنعتی، اقتصادی، بازرگانی و یا کشاورزی نیست، به فرموده امام خمینی(ره) تلویزیون، چون یک دانشگاه است. پس طبیعی است که نظارت دانشگاهی با نظارت مکانیکی و یا صنعتی متفاوت است. نظارت رسانه‌ای، جنس رسانه‌ای و رفتار و برخورد با زبان خود را می‌‌طلبد.
    در تلاش هستیم تا با دعوت از آقایان تمدن، سردار رادان و فرزاد حسنی در دفتر نشریه به یک جمع‌بندی درست و منطقی درباره این موضوع برسیم که به خاطر شرایط چاپ و کمی وقت و همچنین مشغله‌ بعضی از این افراد موفق به چنین کاری تا زمان نگارش این مطلب نشدیم. اگرچه هنوز ناامید نیستیم. شاید وقتی دیگر و...
    

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.