دانشجوی فیزیک دانشگاه آزاد بوده و حالا با گذراندن PhD در دانشگاه تورنتو، مشغول کار شده که از امسال مسوولیت تیم المپیاد فیزیک را به او محول کرده اند. این سفر برای خانم فراهانی فراموش نمی شود، چون در این فاصله که اصفهان بود یکروزه به تهران آمد و طی یک حادثه تصادف کرد و یک پایش شکست و بقیه مسابقه طول سفر را با پای شکسته ادامه داد.
اولین سفرتان با بچه های المپیاد به ایران چه حسی داشت؟ خیلی دوست داشتنی بود و من خیلی خوشحال بودم و بیشتر از هر چیز می دانستم که به بچه ها در ایران خیلی خوش می گذرد و تجربه کاملا متفاوتی به دست می آورند که با آن تصویر غلطی که آنجا به آدمها می دهند، فرق دارد.
چند وقت بود به ایران نیامده بودید؟ چند ماه پیش آمده بودم ایران ، چون مادرم پارسال فوت کردند و امسال برای مراسم سالگردشان آمدم. با بچه ها که برگشتم دوباره برای تعطیلات تابستانی برمی گردم ایران و البته بیشتر تهرانم. آخرین بار که اصفهان را دیدم خیلی کوچک بودم. ایران جایی است که خیلی دوستش دارم.
به نظرتان ایران چقدر تغییر کرده است؟ تنها چیزی که برایم در اصفهان جالب بود این که وقتی بچه بودم به نظرم میدان نقش جهان خیلی بزرگ بود، اما حالا می بینم که خیلی هم بزرگ نیست و فکر می کنم این به سایز خود من بستگی دارد.
وقتی در جلسات بحث و بررسی پرسش ها حضور داشتید، به عنوان ایرانی چه نظری داشتید؟ به نظر من 3 سوال تئوری خیلی جالب بود و معمولا خیلی کم پیش می آید که پرسشها دست نخورد. امسال 2 تا از آنها تقریبا راحت پذیرفته شدند. ایران از نظر فیزیک نظری خیلی خوب است.
بچه های تیم کانادا از این که با یک ایرانی به ایران سفر می کردند چه حسی داشتند؟ خیلی آسوده بودند و آرامش خاصی داشتند، چون به محض این که چیزی را نمی دانستند می پرسیدند.
چهره بچه های تیم کانادا خیلی شبیه مردم جنوب شرقی آسیاست و بچه ها به شوخی به این تیم می گویند چانادا! (می خندد) چون کانادا مهاجر پذیر است. همه این بچه ها چینی هستند و یکی هم اصالتا هندی است و این نشان می دهد که فرهنگ درس خواندن برای آسیایی ها چقدر مهم است. در کانادا هیچ کس بیشتر از 2 نسل کانادایی نیست!
+0
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.