حیرت خبرنگاران خارجی از گشاده‌رویی مقامات ایرانی

حیرت خبرنگاران خارجی از گشاده‌رویی مقامات ایرانی

در سفر تعدادی از خبرنگاران خارجی به ایران، یکی از آنها با بیان این که مقامات کشورش با ناز و ادا بیش از 10 دقیقه به خبرنگار وقت نمی‌دهند ، از گشاده‌رویی مقامات ایرانی ابراز تعجب کرد. images/20070809/journalist.jpg

هفته گذشته گروهی از دبیران سرویس سیاسی رسانه‌های گروهی کشورهای آمریکا (رادیو NPR)، انگلیس (روزنامه‌های گاردین و ایندیپندنت)، فرانسه (روزنامه لوموند و هفته‌نامه نوول ابزرواتور) و آلمان (هفته‌نامه فوکوس) برای بازدید از تأسیسات هسته‌ای و انجام مصاحبه با شخصیت‌های سیاسی کشورمان وارد ایران شدند.
همراهی این گروه در سفر به اصفهان (UCF) و بوشهر (نیروگاه اتمی)، حضور در مصاحبه‌های آنان با مقامات و شخصیت‌های کشورمان و نکات تلخ و شیرینی که در طول این سفر به وقوع پیوست، نویسنده را مجاب نمود تا جهت اطلاع افکار عمومی کشورمان سفرنامه حاضر را با رعایت اختصار و برخی نکات دیگر تهیه و منتشر کند.
خبرنگاران خارجی یکی پس از دیگری خود را معرفی می‌کنند. تا انجام پرواز لحظاتی بیش باقی نمانده است اما دو خبرنگار آمریکایی دعوت شده (مک لئود اسکات از مجله تایم و خانم میلر مرجوری جین از روزنامه لس آنجلس تایمز) هنوز خود را معرفی نکرده‌اند و به نظر می‌رسد به بهانه‌های مبهم و غیر موجه از سفر باز خواهند ماند. اگر چه مایکل شوستر آمریکایی که قبل از این برنامه در تهران حضور داشت در آخرین لحظه خود را به هیئت متصل کرد.
از دو خبرنگار آمریکایی دعوت شده بود تا ضمن حضور در ایران و بازدید از مراکز هسته‌ای و مصاحبه با مردم و شخصیت‌های نظام، با واقعیات موجود پیرامون مسائل هسته‌ای کشورمان آشنا شوند.
ممانعت با سفر برخی از خبرنگاران مستقل آمریکایی به ایران و جلوگیری از انتشار گزارشات آنان، در آمریکا مسبوق به سابقه بوده است.
منوچهر متکی وزیر امور خارجه در دیدار با خبرنگاران اولین موضوعی که مطرح می‌کند، این است که مقامات آمریکایی بارها مانع سفر خبرنگاران مستقل آن کشور به ایران شده و از انتشار گزارشات واقع بینانه آنان از اوضاع و تحولات جمهوری اسلامی ایران جلوگیری به عمل آورده‌اند. ضمن اینکه برخی از این افراد پس از بازگشت از ایران با انواع و اقسام مشکلات مواجه شده‌اند.
آقای متکی ابراز امیدواری می‌کند خبرنگاران آمریکایی بتوانند آزادانه به ایران سفر کرده و اوضاع و تحولات کشورمان را به دور از فشار دولت آمریکا آن گونه که هست و نه آن گونه که دولتمردان آمریکایی می‌خواهند، منتشر کنند.
این موضوعی بود که در دیدار خبرنگاران با حسین شریعتمداری به شکل دیگری مطرح شد.
آقای شریعتمداری وقتی موضوع توقیف هم‌میهن مطرح شد به ماده 5 قانون مطبوعات کشورمان اشاره کرد و اظهار داشت: مطابق ماده 5 قانون مطبوعات هیچ مقام دولتی حق ندارد کسی را وادار به درج گزارشی بکند و یا از انتشار مطلبی ممانعت به عمل آورد. در همان ماده تصریح شده است اگر مسئولین این امر را رعایت نکنند به انفصال از خدمت و یا 5 سال حبس محکوم می‌شوند. لذا حتی رئیس جمهور نمی‌تواند در این خصوص اعمال نظر بکند، من خودم بارها به خاطر شکایت برخی از وزرا به دادگاه احضار شده و در مقام پاسخگویی بر آمده‌ام. از موضوع فاصله گرفتیم.
لحظات به سرعت می‌گذرند و گروه کم‌کم از آمدن دو خبرنگار آمریکایی ناامید می‌شوند. زنگ تلفن به صدا در می‌آید و از آن طرف صدایی می‌گوید که آنها علیرغم موافقت با اعطای روادید، موفق به انجام سفر به ایران نشده‌اند؟! درنگ جایز نیست.
لحظاتی بعد با هواپیمای شرکت هوایی Blue Sky، تهران را به مقصد اصفهان ترک می‌کنیم. نگاه‌های کنجکاو مردم در فرودگاه و ابراز علاقه برخی از آنها به خبرنگاران خارجی، نوید سفری جالب و متفاوت را می‌دهد، این نکته را در همان روز اول در اصفهان شاهد هستیم.
در فرودگاه اصفهان با استقبال گرم مسئولین استانداری آن شهر مواجه می‌شویم.
آقای ترابی راهنمای مودب، محترم و مسلط به زبان انگلیسی گروه، هنوز وارد نشده شروع به معرفی اصفهان و تاریخچه آن شهر می‌کند. مسیر فرودگاه تا هتل عباسی به سرعت طی می‌شود. هتل عباسی خود برشی از یک تاریخ با عظمت است. پس از یک استراحت کوتاه، دیدن آثار باستانی شهر را از چهلستون آغاز می‌کنیم. هوا تقریبا گرم است و در باغ چهلستون تعدادی کودک در حوض آب بزرگ محوطه شنا می‌کنند. خبرنگاران غرق در صمیمت و نشاط کودکی آنان شده‌اند.
مادران کودکان با Hello و دخترکی با Danke Schoen از خبرنگاران استقبال می‌کنند، برخی نیز که کمی انگلیسی بلدند یک Welcome نصیب آنان می‌کنند.
در این جا (ایران) زندگی جریان دارد، میلیون‌ها زن و مرد و کودک ایرانی وطن دوست و در همان حال خونگرم برای گردشگران و میهمانان خارجی متحیرند که چرا در خارج از ایران نمی‌خواهند و یا نمی‌گذارند که به آنان این گونه نگریسته شود.
آیا این اقدام رسانه‌های تحت امر قدرت‌های بزرگ که شبانه روز تلاش می‌کنند تا کشور ما را به مردم دنیا و خصوصا مردم آمریکا و اروپا بر عکس و به بدترین شکل ممکن نشان دهند، اقدامی انسانی و بشر دوستانه به شمار می‌رود!
به یکی از خبرنگاران می‌گویم فیلم سفر قندهار را به آقای بوش نمایش داده و کشور ما را برای ایشان در حد افغانستان معرفی کرده‌اند. می‌پرسم آیا واقعا این چنین است؟ حرفم را تصدیق می‌کند و می‌گوید این شهر با عظمت با این مردم خونگرم باید در ماه ده‌ها هزار توریست داشته باشد.
دانش آموزان شرکت کننده در المپیاد جهانی فیزیک را که در میدان امام پراکنده شده‌اند، نشان می‌دهم و می‌گویم همین‌ها برای شرکت در مسابقه و حضور در ایران چه ترس و وحشتی که نداشتند. بسیاری از آنان قبل از انجام سفر به سفارتخانه‌های خود مراجعه و اظهار داشته‌اند، چنان چه خطری در ایران آنان را تهدید نمی‌کند به اصفهان عزیمت کنند!
وقتی از مسئولین سفارتخانه‌های خود شنیده‌اند که در ایران امنیت کامل برقرار بوده و حمله احتمالی به آن کشور نیز جنگ روانی آمریکا برای فریب افکار عمومی دنیاست، با اشتیاق فراوان به کشورمان سفر کرده‌اند.
وظیفه خبرنگاران و رسالت قلم و بیان را در انعکاس درست اوضاع و تحولات یک کشور یادآور می‌شوم و از اینکه رسانه‌ها در غرب با هوچی‌گری، منفی بافی، بر عکس جلوه دادن واقعیات و ایجاد رعب و وحشت نزد اتباع کشورهای مختلف سعی در ممانعت از عزیمت آنان به ایران و اطلاع از نزدیک با واقعیات ایران می‌کنند، با تاسف از موضوع می‌گذرم.
در مسیر حرکت به سمت میدان امام از چهلستون، چشمم به دو پسر و دختر جوان گردشگر ژاپنی می‌افتد. نتیجه بازی فوتبال بین ژاپن و استرالیا را که با ضربات پنالتی به نفع ژاپن تمام شد را به اطلاع آنان می‌رسانم. بسیار خوشحال می‌شوند می‌گویند از یک هفته پیش از کرمان، بم، یزد شروع کرده و تا شمال ایران خواهند رفت.
در دل به گردشگران آمریکایی و اروپایی می‌خندم که چگونه فریب رسانه‌های گروهی خویش را می‌خورند و به جای سفر به کشوری که عین تاریخ و تمدن است به نقاطی از دنیا می‌روند که یا تاریخ ندارند و یا اینکه برای آنها تاریخ جعل می‌کنند.
میدان امام، عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله، پل خواجو و سی و سه پل محل‌هایی هستند که در یک بعد از ظهر گرم تابستان مورد بازدید اعضای گروه قرار می‌گیرند. زیبایی، تمیزی شهر و عظمت اصفهان چنان خبرنگاران را مسحور خویش ساخته است که خبرنگار ایندیپندنت می‌گوید من برای بازدید از مراکز هسته‌ای به ایران آمده بودم اما در بازگشت ناچارم گزارش کاملی از اصفهان و زیبایی‌های این شهر را در نشریه خود داشته باشم.
حیاط هتل عباسی بسیار شلوغ است. بساط شام چیده شده و مردم فارغ از مسائل و مباحث سیاسی و در آرامش کامل به گفت و شنود نشسته‌اند. اما این جا نیز سیاست ما را ترک نکرده است. صرف شام با دو ساعت صحبت پیرامون مسائل سیاسی بین‌المللی توام می‌شود.
خبرنگاران فرانسوی اشتیاقی به مشارکت در بحث‌ها نشان نمی‌دهند، آنها این موضوع را در طول سفر نیز رعایت می‌کنند! اما سایرین نظرات خود پیرامون مسائل مختلف را به صراحت بیان می‌کنند. نقطه اشتراک بحث‌ها بر این است که آمریکا به شدت تنها شده، اروپا به تدریج از آمریکا فاصله می‌گیرد و در صورت حمله، آن کشور را همراهی نخواهد کرد. ضمن اینکه در شورای امنیت آمریکا موفق نخواهد بود و تحریم‌ها در اراده ایران برای دست برداشتن از غنی سازی خللی وارد نخواهد ساخت.
یکی از خبرنگاران می‌گوید آمریکا ممکن است برای حفظ پرستیژ از دست رفته خود، دست به حمله محدود بزند.
در نهایت در جمع هیچ کس نمی‌تواند حدس بزند که بالاخره چه خواهد شد. این موضوع در بازگشت از اصفهان با آقای شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان مطرح می‌شود و وی می‌گوید: من فکر می‌کنم دولتمردانی چون بوش، دیک چنی و رامسفلد که کنار رفت و رابرت گیتس که کمی معقول‌تر از رامسفلد است و خانم رایس ملکه جنگ معدود افرادی هستند که به دنبال جنگ می‌باشند.
آقای بوش مخالفین زیادی در بین مردم آمریکا، سیاستمداران و استراتژیست‌های آمریکایی دارد. آمریکایی‌ها به شدت در عراق زمین گیر شده‌اند با این وجود بسیار بعید می‌دانم دست به کار غیر عاقلانه‌ای بزنند ولی به قول ناپلئون : " فقط غیر ممکن، غیر ممکن است."
شریعتمداری می‌افزاید: ضرب المثلی می‌زنم اما خدای ناکرده قصد اهانت نیست. می‌گویند " باید از گاو ترسید برای اینکه شاخ دارد اما عقل ندارد." اینکه احیانا روزی آقای بوش دست به حمله بزند، از نظر ما دور نمانده است بنا براین ما مدت‌ها است که این آمادگی را داریم و تمهیداتی را نیز اندیشیده‌ایم، اما کسی که در کاخ شیشه‌ای نشسته به نفعش نیست که سنگ اندازی کند.
آقای متکی نیز در دیدار با خبرنگاران در خصوص حمله احتمالی آمریکا می‌گوید: متاسفانه یکجانبه گرایی مبتنی بر زورمداری بخشی از رویکرد آمریکا در سیاست خارجی شده است. آمریکا با پمپاژ رعب به ویژه در حوزه نظامی سعی می‌کرد که در گذشته به اهداف خود برسد و خواسته‌هایش را به ملت‌های دیگر تحمیل کند. ما فکر می‌کنیم که در خاورمیانه تحولات جدیدی طی سال‌های اخیر اتفاق افتاده است و معتقدیم که باید صاحب نظران اندیشمند و عاقل آمریکا این تحولات را با دقت مورد توجه قرار دهند. ما فکر می‌کنیم مشابه این اراده در برخی دیگر از نقاط دنیا نیز به وجود آمده است، در آمریکای لاتین هر کس علم مخالفت با یکجانبه گرایی، زورمداری و عدم تمکین به ساز و کار های جهانی را بردارد، از حمایت بیشتری برخوردار می‌شود. نیرو های خارجی به تعداد 170 هزار نفر در عراق حضور دارند آنها نه مردم عراق ، نه امنیت عراق و نه امنیت خود را می‌توانند، تامین کنند. این روز ها سالروز جنگ 33 روزه لبنان است و پرونده این جنگ باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
من معتقدم آمریکایی‌ها باید بررسی کنند که چرا از سال 1990 تاکنون از مذاکرات مادرید تا طرح اسلو تا نقشه راه و خاورمیانه بزرگ دائما طرح دادند ولی هیچ کدام از این طرح‌ها به نتیجه نرسیده است؟
این امر به واسطه فقدان چه عنصری بوده است؟ ما معتقدیم این‌ها درس‌های خوبی را ارائه خواهد داد. با چنین نگاهی و تحلیل واقع بینانه‌ای ما معتقدیم که آمریکایی‌ها در موقعیتی نیستند که یک جنگ دیگر را بر مالیات دهندگان آمریکایی تحمیل کنند ولی این به معنی آن نیست که کسانی در آمریکا بر طبل جنگ نمی‌کوبند.
آقای متکی در ادامه در خصوص تحولات منطقه و نقش طرف‌های درگیر در آن می‌گوید:‌ گروه‌های تروریستی در عراق با سناریو غربی، دلارهای نفتی و آموزش در کشورهای منطقه موجودیت پیدا کردند. شاید آن موقعی که فکر می‌کردند مقابل شوروی سابق باید بیایستند، از نظر خود کار درستی انجام می‌دادند، اما آنها نوعی افراط گرایی را در منطقه نهادینه کردند و همانها امروزه عوامل نا‌امنی و بی‌ثباتی در افغانستان و عراق هستند. کشورهای منطقه نگران می‌باشند.
ما در افغانستان همانند عراق به دنبال امنیت هستیم و معتقدیم آقای کرزی در افغانستان آلترناتیو ندارد، لذا حمایت از دولت آقای کرزی از زمان شکل گیری در کنفرانس بن تا امروز جزو سیاست‌های قطعی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
متکی در این دیدار همچنین به نقش دولت انگلیس در افغانستان اشاره و ضمن زیر سؤال بردن مذاکرات آنان با طالبان در موسی قلعه، ناکارآمدی انگلیس در مبارزه با مواد مخدر را چالش مهم آن کشور در منطقه اعلام می‌کند.
روز دوم اقامت در اصفهان، با صرف صبحانه و حرکت به سمت سایت UCF آغاز می‌شود. در سالن اجتماعات مرکز فرآوری اورانیوم ایران، مسئولین این مرکز به استقبال هیئت آمده‌اند. پس از ارائه توضیح کوتاهی از فعالیت این مرکز از سوی مسئولین آن، برای بازدید از سایت وارد محوطه می‌شویم.
یکی از خبرنگاران از مدیر مجتمع می پرسد که چقدر جوان است و وی پاسخ می‌دهد که سن بقیه مهندسین از وی کمتر است. این امر موجب بروز تعجب خبرنگار و افتخار و غرور ما می‌شود.
به یاد گذشته خودم می‌افتم که در سن 25 سالگی به عنوان وابسته سیاسی به سفارت کشورمان در یکی از کشورها اعزام شدم. در یکی از میهمانی‌های رسمی، وقتی خود را به یک دیپلمات اروپایی معرفی می‌کردم، وقتی فهمید که فقط 25 سال سن دارم، تعجب کرد و گفت: در کشور ما تا انسان چهل، پنجاه سالش نشود نمی‌تواند پست سیاسی بگیرد!
به مهندس همراهم می‌گویم کار در اینجا با حضور در جبهه جنگ هیچ فرقی نمی‌کند اگر در جبهه جنگ فرزندان ایران زمین از حیثیت و شرف ایران و ایرانی و دین و آیین خود دفاع کردند این جا نیز شما از اعتبار، عظمت، خلاقیت و صنعت بومی کشورمان دفاع می‌کنید و مسلماً همان قدر اجر خواهید برد که آنها بردند.
در محوطه سایت چشمم به درخت کاجی می‌افتد که به شکل زیبایی مانند یک پرنده در حال پرواز تزیین شده است. عکسی به یادگار از آن می‌گیرم، بچه‌ها ابتکار جالبی به خرج داده‌اند. انگار پرنده می‌گوید پرواز به سمت سعادت و خوشبختی یک ملت از این محل آغاز می‌شود پس همراه من باشید.
زمان زیادی از ورود ما به UCF نگذشته است که خود را ملبس به لباس سفید رنگ، دستکش نایلونی، دمپایی، کلاه مخصوص و ماسک هوا می‌کنیم. عکسی به یادگار می‌اندازیم و وارد محوطه فرآوری می‌شویم. مهندسان جوان توضیحات کافی ارائه و سعی می‌کنند هیچ سؤالی را بدون جواب نگذارند و می‌گویند ما چیزی برای مخفی کردن نداریم و همه فعالیت‌های ما بر اساس مقررات و پادمان‌های آژانس و تحت نظر بازرسان است. دوربین‌های آژانس را نشان می‌دهند که نتیجه فعالیت‌ها را زیر نظر دارد.
خبرنگاران راضی از بازدید، پس از صرف نهار محل سایت را ترک می‌کنند.
بعد از ظهر روز دوم فقط به بازدید از کلیسای وانگ و مسجد جامع اصفهان اختصاص می‌یابد و خبرنگاران برای خرید سوغاتی روانه بازار می‌شوند.
صبح روز سوم با یک اتوبوس دربست به سمت تهران حرکت می‌کنیم. جاده بسیار خلوت است. راننده اتوبوس می‌گوید از زمانی که بنزین سهمیه‌بندی شده جاده‌ها نیز خلوت شده‌اند. این موضوع از نگاه تیزبین خبرنگاران خارجی دور نمانده است و یکی از آنها علت خلوتی جاده را سؤال می کند. در تهران اعضای گروه در اولین ملاقات خود با یک مقام ایرانی به ملاقات آقای متکی وزیر امور خارجه می‌روند. ایشان علیرغم مشغله زیاد با آرامش خاصی به سؤالات خبرنگاران پاسخ می‌دهد. سؤالات بیشتر حول مذاکرات آتی کشورمان با آمریکا در مورد عراق و تنش‌های موجود با آن کشور می‌چرخید.
متکی در این دیدار با اشاره به توطئه‌های مکرر آمریکا علیه کشورمان می‌افزاید: ما کشوری با 70 میلیون جمعیت هستیم، فضای کاملا باز را در این جا مشاهده می‌کنید. در قالب احزاب سیاسی، NGO‌ها و غیره. صدها هزار ایرانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند که بخش قابل توجهی از آنها برای دیدن اقوام خود، تجارت و گردشگری آزادانه به کشورشان سفر می‌کنند. ضمن اینکه 3 میلیون ایرانی نیز در سال به خارج از کشور سفر می‌کنند. مردم در اینجا بر اساس اراده خود دولت‌ها را تعیین می‌کنند و آنها بعضا دیدگاه‌های متفاوتی دارند. علیرغم این، طی 28 سال گذشته آمریکایی‌ها همه راه‌های برخورد با ایران را آزموده‌اند. کشور ما از قومیت‌های مختلفی تشکیل شده است. آنها هزاران سال در قالب اتحاد ملی در سرزمین ایران زندگی مسالمت آمیز داشته‌اند ولی آمریکایی‌ها سعی کردند جنگ قومیت‌ها را در ایران راه بیاندازند. جنگ تحمیلی طراحی و سازماندهی دیگری بود که ما در تمام 8 سال جنگ دست آمریکا را پشت سر این توطئه دیدیم و سایر اقداماتی که آمریکایی‌ها در منطقه و صحنه بین‌المللی سعی کردند علیه ایران اعمال کنند. ملتی که به صلح دوستی و نداشتن پیشینه تجاوز به دیگر کشورها معروف است را به تروریسم متهم کردند.
از انفجار در الخبر تا انفجار در مرکز اف.بی‌.آی در آمریکا، از انفجار در مرکز یهودیان آرژانتین تا انفجار هواپیما بر فراز لاکربی اسکاتلند و مرکز تجارت جهانی در نیویورک، سعی کردند همه را به ایران متصل کنند. بنابراین دولت‌های آمریکا از هیچ کوشش و تلاشی برای برخورد تبلیغاتی، سیاسی و نظامی علیه کشورمان فروگذار نکرده‌اند. تنها گناه ما این بود که می‌خواستیم مستقل باشیم. در پایان ملاقات یکی از خبرنگاران از آقای متکی به عنوان یک دیپلمات برجسته یاد می‌کند و سایرین نیز رضایت کامل خود از ملاقات با وزیر خارجه کشورمان را اعلام می‌دارند.
صبح روز چهارم اولین ملاقات با آقای شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و در محل آن روزنامه برگزار می‌شود. خبرنگاران که از همان ابتدا اشتیاق خاصی به ملاقات با ایشان داشتند، اکثر سؤالات خود را پیرامون دیدگاه‌های ایشان حول مسائل داخلی و خارجی و پرونده هسته‌ای کشورمان مطرح می‌کنند.
آقای شریعتمداری بسان یک دیپلمات، نه مدیر مسئول یک موسسه بزرگ رسانه‌ای، اما از موضع یک روزنامه نگار به سؤالات حاضرین پاسخ می‌دهد.
شریعتمداری در این ملاقات که خبرنگاران انتظار ملاحظه کاری و عدم صراحت ایشان در تائید مواضع قبلی خود را داشتند با تاکید ایشان بر وفاداری به خط و راه امام و تایید مواضع قبلی خود روبرو می‌شوند.
شریعتمداری در این دیدار در پاسخ به سؤال خبرنگاری که آمریکا چه کاری می‌تواند در عراق انجام دهد که موفق باشد، می‌گوید: بهترین کاری که آمریکایی‌ها می‌توانند انجام دهند این است که نیروهای خود را عقب بکشند برای اینکه ورود و حضورشان باعث ناامنی در عراق شده است.
شریعتمداری می‌افزاید: آقای بوش اگر در ادعای خود صادق بود و در پی آوردن دموکراسی به عراق بوده است اولین قدم دموکراسی مراجعه به آراء مردم است. مردم عراق مجلس را به رای خود انتخاب کردند اگر چه آمریکایی‌ها نهایت تلاش خود را به کار بردند که نیروهای هوادار خود را به مجلس بفرستند. مردم عراق دولت منتخب خودشان را دارند ولی آمریکایی‌ها بسیار علاقه داشتند آقای ایاد علاوی به جای آقای نوری المالکی بیاید. اگر مقصود تشکیل یک حکومت مردمی بر اساس مبانی دمکراسی بود که حالا تشکیل شده است بنابراین آمریکایی‌ها در عراق دنبال چه چیزی هستند؟ بهانه آمریکایی‌ها نا‌امنی در عراق است ما شواهد زیادی داریم که ثابت می‌کند عامل ناامنی در عراق خود آمریکایی‌ها هستند. اساسا از ناامنی در عراق فقط آمریکایی‌ها می‌توانند نفع ببرند.
ناامنی در آن کشور به نفع هیچ یک از کشورهای منطقه و مردم عراق نیست. مشکل بوش آن است که نمی‌تواند مردم کشور خود را توجیه کند، او قصد داشت یک حکومت طرفدار آمریکا در عراق سر کار آورد که دقیقا بر عکس شد و یک حکومت اسلامگرا بر سر کار آمد. خیل جمعیت انبوه مردم عراق که زیر چکمه صدام قدرت نفس کشیدن نداشتند را به نفع جهان اسلام آزاد کرد مبالغ بسیار سنگین و هنگفتی را از بودجه‌ای که مالیات دهندگان آمریکایی برای بهبود وضع خویش می‌دهند در عراق به هدر داد.
گروه خبرنگاران سپس برای ملاقات با آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به دفتر ایشان مراجعه می‌کنند. در این دیدار که بیشتر سؤالات حول پرونده هسته‌ای کشورمان دور می‌زد، دکتر لاریجانی مطالب بسیار مهمی و قابل توجهی را در خصوص پرونده هسته‌ای کشورمان، اوضاع عراق، حامیان گروه‌های تروریستی در عراق و.... به اطلاع خبرنگاران رساند، که برخی از آنان از اینکه دکتر لاریجانی بدین گونه شفاف، با درایت و با توجه به جمیع جهات اظهارات خود را مطرح کرد دچار تعجب شده بودند.
در پایان مصاحبه یکی از خبرنگاران دکتر لاریجانی را همانند «شطرنج بازان حرفه‌ای روسی» می‌داند که می‌دانند چگونه بازی کنند. کی، کجا و به چه شکل مهره‌ها را حرکت دهند و نتیجه را به نفع خود به پایان برسانند.
در ملاقات با دکتر عراقچی معاون امور بین الملل وزارت امور خارجه که همان روز بعد از ظهر صورت گرفت و نزدیک به دو ساعت به طول انجامید، گروه خبرنگاران ابهامات خود پیرامون موضوعات مختلف از جمله پرونده هسته‌ای کشورمان را مطرح و پاسخ‌های قانع کننده دریافت کردند.
بعد از اتمام ملاقات‌ها که به طور متوسط هر کدام یک ساعت نیم به درازا انجامید، یکی از خبرنگاران اظهار داشت: در کشور ما مقامات ارشد با کلی ناز و ادا و اطوار بیش از 10 دقیقه وقت به خبرنگاران نمی‌دهند لذا گشاده‌رویی مقامات ایرانی ما را متعجب و متحیر کرده است.
گفته شد این اتفاق برای شما در حالی رخ می‌دهد که خبرنگاران ایرانی مدت 2 سال است از خانم مرکل درخواست مصاحبه کرده‌اند!
مقامات آمریکایی همواره از روبرو شدن با خبرنگاران ایرانی طفره رفته‌اند؟! آقای بلر در دوره حکومت خود حتی یک بار با یک خبرنگار ایرانی روبرو نشد! در فرانسه نیز به همین شکل. پاسخ چیزی جز تعجب و اظهار اینکه پیام شما را منتقل خواهیم کرد، نبود.
آفتاب روز پنجم تازه طلوع کرده بود که هواپیمای حامل اعضای گروه به سمت بوشهر به پرواز درآمد. هواپیما پس از یک ساعت و ربع پرواز در باند فرودگاه بوشهر به زمین می‌نشیند. آقای بلادی سرپرست دفتر وزارت امور خارجه در بوشهر و یکی از مهندسان جوان نیروگاه بوشهر به استقبال گروه آمده‌اند. مرد نازنینی است این آقای بلادی، با زبان انگلیسی روانی که صحبت می کرد خیلی زود با خبرنگاران ارتباط برقرار کرد.
پس از صرف صبحانه در استانداری بوشهر که الحق برای گروه زحمت زیادی را کشیده بودند، گروه اعزامی برای بازدید از دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه عازم آن محل شدند. صمیمت اعضای این دفتر و سایر همراهان گروه از استانداری و نهاد‌ها از جمله نیروی انتظامی که به احترام گروه همچون هیئت رسمی سیاسی حتی اسکورت برای آنها در نظر گرفته بودند، خونگرمی و میهمان نوازی مردم خوب بوشهر را از همان ابتدا مجسم می‌کرد.
عزیمت به نیروگاه اتمی بوشهر چندان به درازا نکشید و در یک روز بسیار گرم از مردادماه (‌بوشهری‌ها به این ماه، ماه خرماپزان می‌گویند) گروه با استقبال گرم‌تر مسئولین نیروگاه مواجه شدند.
سرمای داخل سالن اجتماعات نیروگاه اتمی بوشهر با حرارت خاصی که مهندسان جوان نحوه ساخت و فعالیت نیروگاه‌های اتمی در دنیا و ایران را تشریح می‌کردند، گرمی خاصی پیدا کرده بود.
با ورود به ساختمان کره‌ای شکل نیروگاه اوج عظمت پروژه‌ای که کشورمان سال‌ها درگیر تکمیل آن است، به خوبی مشخص می‌شود. انسان تا از نزدیک نیروگاه و تاسیسات جنبی آن را نبیند، امکان ندارد عظمت چنین پروژه‌ای را درک کند. به یاد زنجیره‌های انسانی که دور نیروگاه حلقه می‌زدند می‌افتم و اهمیت و پیام آن را اکنون بیش از پیش درک می‌کنم.
در نیروگاه اتمی بوشهر بود که مشخص شد یکی از خبرنگاران فرانسوی و خبرنگار ایندیپندنت انگلیس مسلط به زبان روسی هستند! خبرنگار آلمانی نیز علیرغم سن نه چندان زیاد خود علاوه بر فارسی به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی و ایتالیایی تسلط داشت. بقیه نیز به همین شکل بودند.
آشنایی با دو زبان انگلیسی و فرانسه اکنون برای خبرنگاران کشورها امری عادی شده است. به یاد خبرنگاران خودمان می افتم که متاسفانه ضعف بسیاری در این خصوص وجود دارد در حالی که رمز موفقیت یک خبرنگار علی الخصوص خبرنگارانی که در سرویس‌های بین‌الملل رسانه‌ها کار می‌کنند، آشنایی آنان با حداقل یک زبان خارجی است. ما باید روزی را تجربه کنیم که تسلط به زبان خارجی برای استخدام دبیران و خبرنگاران سرویس بین‌الملل رسانه‌های کشورمان اجباری باشد. ضمن اینکه آموزش کادر حاضر به زبان‌های خارجی نیز باید در اولویت قرار گیرد.
دفتر تحقیقات و مطالعات رسانه‌ها وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در کنار دوره‌های بسیار خوبی که برای آموزش روزنامه نگاری حرفه‌ای برگزار می‌کند، باید اهتمام ویژه‌ای به آموزش زبان خارجی برای خبرنگاران ایرانی معطوف کند. دوباره از اصل موضوع دور شدیم.
بعد از صرف نهار و استراحت در هوای بسیار گرم بعد از ظهر بوشهر، گروه به سمت بندر بوشهر (اسکله والفجر) حرکت کرد. مسئولین اسکله با احترام خاصی از گروه استقبال و از آنها برای گشت دریایی جهت سوار شدن به لنج دعوت کردند. سفر کوتاه دریایی که با توضیحات مسئولین بندر همراه بود خاطره خوشی را برای اعضای گروه بر جای گذاشت.
گروه خبرنگاران سپس برای بازدید از مسجد کوفه، قدیمی‌ترین مسجد بوشهر با 200 سال قدمت عازم آن محل شدند.
این جا فرصتی دست داد تا دست عبودیت خویش را در خانه خدا در گوشه دیگری از خاک کشور عزیزمان بلند کنیم و نماز مغرب و عشاء را در آنجا به جای آوریم.
آن شب قرار بود از سوی سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و در راستای برنامه‌های ایران شناسی، تاریخ ایلامی در مسجد مورد بررسی قرار گیرد اما نزدیک شدن زمان پرواز فرصت حضور در این جلسه را از اعضای گروه گرفت.
اعضای گروه با خروج از مسجد با عده‌ای از نوجوانان فوتبالیست بوشهری روبرو شدند که خود را آماده تمرین شبانگاهی (هوای گرم بوشهر امکان تمرین روزانه را به آنان نمی‌دهد)، می‌شدند.مربی تیم به اعضای گروه خوشامد می‌گوید.
در گوشه‌ای از زمین فوتبال دو نوجوان در چرخ دستی قدیمی بستنی سازی در حال چرخاندن استوانه وسط یخ‌ها برای تولید بستنی بودند. یکی از خبرنگاران که همچنان در حال و هوای اتم و کیک زرد و سانتریفیوژ به سر می‌برد به شوخی می‌گوید: فکر کردم این یک سانتریفیوژ دستی است! همه می‌خندند، اما من در اندیشه‌ام که چه می‌شد آنها فقط به فکر پیشرفت، خلاقیت و ابتکار جوانان ایرانی بودند و نوع دوستی، میهن پرستی و میهمان نوازی آنان را تبلیغ می‌کردند.
دنیا خیلی کوچک است شاید دوباره همدیگر را دیدیم. اما کجا، کی و چگونه خدا می‌داند و این آخرین جملاتی است که اعضای گروه در بازگشت از بوشهر در فرودگاه مهرآباد با هم رد و بدل می کنند.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.