کنار کومه ی کوچکی نشسته بود و هنوز می بافت. دستان پیرش قصه ای بود از عمر طولانی و خطوط به جای مانده از میل و کاموا که اکنون دیگر جزئی از دستانش شده بود. این عروسک های کوچک پشمی و رنگی هر 30 دقیقه به یکی از اعضای خانواده اش اضافه می شدند تا با حضور کوتاهشان راهی برای امرار و معاش پیرزن مهربان شوند. یک عروسک دستباف از او خریدم، لبخندی زد و با زبان شیرین تالشی به نوشیدن چای دعوتم کرد. روی صندلی چوبی کنار کومه اش نشستم و مسحور بهشت کوچک اطرافم شدم. تا چشم کار می کرد کوه بود و جنگل. از یک طرف قله شاه معلم، آسمانکوه و لاسه سر و از طرف دیگر قله تروشوم و کله قندی از ماسوله و مردمان مهربانش محافظت می کردند.
شهرک ماسوله با وسعت 16 هکتار در ضلع شرقی یکی از کوههای تالش و در فاصله 60 کیلومتری منتهی الیه جنوب غربی و در 35 کیلومتری غرب شهرستان فومن در تقاطع سه استان گیلان، زنجان و اردبیل قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 1050 متر و اختلاف بین پایین ترین بالاترین نقطه این شهر کوهستانی بیش از 120 متر است. بلندترین قله استان گیلان، قله شاه معلم است که با ارتفاع 3050 متر در ماسوله واقع گردیده.
بعد از ساعتی پیاده روی در کوچه های تنگ و باریک ماسوله و عبور از بازار خیره کننده آن متوجه شدم، ماسوله دارای چهار محله به نام های: خانه بر، مسجد بر، کشه سر و اسد محله است. هر چهار محله نیز در جوار بازار صاحب یک مسجد هستند که عبارتند از: مسجد جامع، مسجد اسد محله، مسجد قنبرآباد و مسجد خانه بر.
بازار ماسوله که از جاذبه های اصلی و در واقع قلب این روستا محسوب می شود، توسط این چهار محله احاطه شده است. بازار در چهار سطح مستقل از هم شکل گرفته، مغازه های دو سطح تحتانی، از یک طبقه و مغازه های دو سطح فوقانی از دو طبقه تشکیل یافته و پایین ترین طبقه بازار، راسته چموش دوزها و چاقوسازها بوده است. طبقه دوم عمده فروش ها و سایر فروشندگان و طبقه سوم و چهارم که فوقانی ترین قسمت های بازار هستند نیز راسته چموش دوزها و چاقوسازها بوده است. طبقه دوم عمده فروش ها و سایر فروشندگان و طبقه سوم و چهارم که فوقانی ترین قسمت های بازار هستند نیز راسته عمده فروشهای بزرگ و تجارت خانه ها است. وجود حفاظهای چوبی مغازه ها و همینطور ستون ها و ایوانهای دو طبقه چوبی در این بازار چشم اندازی بی نظیر را به وجود می آورد. بیش از 160 دهانه مغازه در این مجموعه قابل شمارش اند که البته امروزه تعداد محدودی از آنها دائر است. برخی متروکه، برخی انبار و برخی نیز به کلی تخریب شده اند.
در حال حاضر بیشترین محصولی که در بازار به چشم می خورد حلوا کنجدی، کلوچه با مزه فومن، نان روغنی، جوراب پشمی، عروسک های دستباف ، چاروق دوزی، گیوه و چموش دوزی و جالب تر از همه کاست های قدیمی از هنرمندانی چون بنان از مغازه ها و قهوه خانه های کوچک داخل بازار به گوش می رسد. خانه های این شهرک قدیمی در قلب کوهستان به گونه ای آرمیده اند که پشت بام هر خانه حیاط خانه ای بالاتر و محل رفت و آمد مسافران و گردشگران است. نمای بیرونی برخی خانه ها کاهگلی و مزین به گلدانهایی زیباست. بر در بیشتر مغازه ها نوشته شده «مهره مار موجود است» گویا اهالی این شهر می خواهند محبت در دل همه مردم جهان جای گیرد.
یکی از جذابیت های این شهر آبشاری است که از دل کوه سرچشمه می گیرد و از میان کوچه ها و بازارها می گذرد و روانه دره ی شرقی می شود.
از قرار معلوم خانه های ماسوله سابقاً نمای کاهگلی داشتند. اما اکنون نمای بسیاری از آنها را پلاستر سیمان کرده اند و رنگی شبیه به رنگ کاهگل بر آن زده اند تا یکدستی نمای روستا حفظ شود. در منتهی الیه خانه ها، تابلوی پایه داری بر روی زمین نصب و در روی آن نوشته شده بود مخارج بازسازی و زیباسازی ماسوله از طریق یونسکو پرداخت شده است.
در حال حاضر در ماسوله بیش از 350 واحد مسکونی وجود دارد که درگذشته (حدود صد سال پیش)، شمار این واحدها به 600 عدد می رسید. جمعیت ماسوله طی 60 سال گذشته از حدود 3500 نفر به 900 نفر کاهش یافته است. این امر نشانه سیر نزولی تاریخ شهر کهن است.
در حال گذر از کوچه بازارهای ماسوله بودم که چشمم به روی سردر کوچکی خیره ماند، در بالای سردر نوشته شده بود امامزاده ابراهیم، این بهشت کوچک همه چیز دارد! اینجا امامزاده، همسایه توست تو همسایه جنگل. دو امامزاده دیگر با نامهای «امامزاده عون بن محمد بن علی» و «امامزاده هاشم» نیز در این قریه به خاک سپرده شده اند.
ماسوله در هر فصلی از سال زیبایی و جذابیت های خاص خود را دارد. تابستان، پر جنب و جوش ترین فصل سال برای اهالی ماسوله است. از یک سو وجود هوای معتدل در تابستان باعث جذب گردشگران بی شمار به آنجا می شود و از سوی دیگر، این فصل، اوج حیات اجتماعی اقتصادی مردم به شمار می رود. در این زمان جنبش جدیدی زیر پوست شهر به جریان می افتد. این فعالیت جهت آمادگی در برابر برف و سرمایی است که از آذر ماه به تدریج بر فضای شهرک مستولی می شود.
انبار کردن برنج و آرد و همینطور ذغال و هیزم مشغله ای است که به کسب، تجارت و تولید اضافه می شود. به گفته کهنسالان، ماسوله در تابستان در روز بیش از چهارصد راس اسب و قاطر که بارشان کالاهای فروشی است به شهر می آیند.
در فصل پاییز این جنب و جوش در میان اهالی شهر به تدریج رنگ می بازد. دامداران دیگر در کوههای ماسوله نیستند. بسیاری از افراد به قشلاق می روند. مشغله مردم را آب بندی پشت بام ها، انبار کردن مایجتاج زمستانی و انبار کردن پنیرها در خم های دفن شده در زیر خانه ها تشکیل می دهد.
زمستان، فصل سکوت است و خاموشی. اهالی شهر در پناه هیزم در اتاق های کوچک و گرم به شب نشینی می پردازند و دائماً مراقبت اند برف های سنگین بر بام خانه هایشان به مدت طولانی باقی نماند. قدمت شهرک تاریخی ماسوله به قرن هشتم هجری می رسد و نوع معماری این شهر بومی، سنتی است. این شهرک تاریخی نماینده آثار تاریخی ایران و در طرح میراث فرهنگی و گردشگری یونسکو در بین هشت کشور منتخب آسیای میانه و هیمالیا است. این مجموعه به شماره 1090 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
نویسنده: عسل فاطمی