انگلستان:بسوی دموکراسی تک حزبی
انگلستان:بسوی دموکراسی تک حزبی
![]() |
| سؤال اینجا ست که اگر گوردون براون با کسب اکثریتی بزرگ به میراث ده ساله تونی بلر پایان دهد، همچنان به قول ایجاد اصلاح قانون اساسی متعهد خواهد ماند؟ |
جالب اینجاست که در هر دو مورد، این مردم نبودند که تاچر و بلر را از اریکه قدرت به پایین کشیدند ... نه، کار، کار بزرگان و نخبگان خودی بود و انگیزه آنها، دوام و بقای حکومت حزب خودشان که از حدش که بگذره با حکومت تک حزبی فرق چندانی نخواهد داشت البته با شعارحفظ دموکراسی و آزادی مردم!
بی دلیل نیست که بعضی از کارشناسان قانون اساسی، سیستم پارلمانی بریتانیا را "دیکتاتوری منتخب " تعریف می کنند.
چند روز پیش، انتخابات میان دوره ای برای دو کرسی مجلس عوام برگزار شد، یکی برای پرکردن جای خالی تونی بلر که با ترک صدارت، پارلمان را هم ترک کرد و دومی برای خالی نماندن کرسی یک نماینده متوفی.
و چون هر دو از کرسیهای مطمئن حزب کارگر بود، صاحب نظران آن را نظرسنجی بموقعی دیدند، یکی بر آغاز صدارت گوردون براون و دیگری اولین چالش انتخاباتی دیوید کامرون، رهبر جدید حزب محافظه کار.
بعدا به اهمیت نتیجه این دو رأی گیری خواهم رسید.
اما اگر گوردون براون، نخست وزیر جدید کارگری واقعاً پای قول "اصلاح و مدرنیزه کردن قانون اساسی" که در آغاز کار داد بایسته، باید برای قانون انتخابات این دیار فکری اساسی بکنه، چون به گواه تاریخ، بیشتر مردم این جزایر بزرگ وکوچک بریتانیا بارها نشان داده اند که چندان اهل سیاست و سیاستبازی نیستند و اگر حکمرانانشان زیاد سر به سرشان نگذارند، یعنی مالیاتها را زیاد بالا نبرند، برای خیلیها اصلاً مهم نیست که دولت در دست کدامیک از دو حزب اصلی است یا چند وقت سر کار بوده، و چون در قانون اساسی نامدون و قابل بحث بریتانیا هم حد و مرزی برای مدت حکومت رهبر منتخب تعین نشده، تنها امید به وفادار ماندن گوردون براون به قولی است که داد.
![]() | |
| سهمی را که دیوید کامرون، رهبرجوان حزب محافظه کار برای اجرای این مهم برای خود در نظر گرفت زیرو رو کردن مرام سنتی حزبی است که میانگین سن اعضایش ۶۵ سال است |
قبل از اینکه به دست کم گرفتن اهمیت نقش مردم بریتانیا در تعیین سرنوشت سیاسی شان متهم بشم فقط این را اضافه می کنم و برمی گردم سر موضوع اصلی، یادتون باشه که وقتی چند تن از وزیران ارشد در دولت مارگرت تاچر که نزدیک به سیزده سال صدارت کرده بود به او گفتند وقت رفتنه، همان مردمی که در سه انتخابات به ادامه رهبری او رأی داده بودند تظاهراتی در حمایت از نخست وزیرشان به راه نینداختند و شاید مهمتر از آن، کسی نگفت پس ارزش رأی ما چه شد!
همین وضع بیش و کم در جریان کناره گیری تونی بلر از صدارت هم تکرار شد.
پاسخ به این معما شاید در آنجا باشد که در دو دهه اخیر میزان حضور مردم در انتخابات پارلمانی سیر نزولی داشته و به مرز نگران کننده پنجاه درصد صاحبان رأی نزدیک شده و جالبتر آنکه رهبران حزبهای این دیار همه می گویند برای احیای اعتماد مردم به سیاستمداران و علاقمند کردن آنها به سیاست باید کاری کرد.
سهمی را که دیوید کامرون، رهبر جوان حزب محافظه کار برای اجرای این مهم برای خود در نظر گرفت زیرو رو کردن مرام سنتی حزبی است که میانگین سن اعضایش ۶۵ سال است.
اما در روز موعود، حزبش در هر دو انتخابات از پس لیبرال دمکراتها هم بر نیامد و سوم شد.
فردای انتخابات همه پیش بینی کردند که گوردون براون، دلگرم از اولین پیروزی دولتش، بزودی انتخابات عمومی تازه ای اعلام خواهد کرد و محافظه کاران سنتی هم رهبر جدیدشان را به باد انتقاد گرفتند که با برنامه های مدرنش از اینجا مانده و از آنجا رانده شده.
حتی در اوایل هفته در جمع نمایندگان حزب در مجلس، زمزمه رأی عدم اعتماد به رهبر جدید
شنیده شد و در اواسط هفته نظرسنجی مهمی حزب کارگر را که ده سال است حکومت کرده جلوتر از حزب اقلیت نشان داد.
اگر این پیش بینیها درست باشد باید در انتظار چهارمین پیروزی پی در پی حزب کارگر و احتمالاً ورود رهبربعدی حزب محافظه کار به صحنه باشیم.
سئوال اینجاست که اگر گوردون براون با کسب اکثریتی بزرگ به میراث ده ساله تونی بلر پایان دهد، همچنان به قول ایجاد اصلاح قانون اساسی متعهد خواهد ماند؟ و اگر شش رهبر در طول ده سال نتوانند پرسابقه ترین حزب دولت در این دیار را مجدداً مردم پسند کنند، از دموکراسی پارلمانی چه باقی می ماند؟
بلای سیل و کمبود جا
![]() | |
دو ماه است که این جزیره را سیل برداشته، اول نوبت شمال انگلستان بود و الان نوبت مرکز و جنوب این دیاره و برای باقی سال هم خدا عاقبت همه را بخیر کنه.
میلیاردها پوند خسارت، دهها هزار خانوار بدون برق و آب و نگرانی از اینکه بریتانیا شاید به صورت آزمایشگاهی برای اثبات تغییرات آب و هوا در اثر گرمایش جو زمین درآمده.
پارسال این موقع با ۳۷ درجه گرما بریتانیا رکورد تازه ای به جای گذاشت و امسال با وجود پیش بینی باران بیشتر، میزان ریزش باران در سه ماه گذشته تمام رکوردهای مکتوب را که به ۲۳۰ سال پیش برمی گرده، شکسته.
در این میان، کارشناسان محیط زیست و متخصصان گازهای گلخانه ای می گویند این تازه اول کاره! یعنی هرچه داد زدیم و هشدار دادیم به خرجتون نرفت پس حالا بنشینید در انتظار سیل واقعی که هنوز ندیدین.
ولی مسئله اینجاست که در این جزیره راه فرار از سیل خیلی محدوده، به گفته سازمان ملی محیط زیست بیش از ده درصد خانه های مردم در کنار دشتهای سیلگیر ساخته شده که یعنی حدود پنج میلیون نفر با خطر سیل روبرو هستند.
پس پاسخ منطقی آن خواهد بود که در مسیل خانه نسازند ولی مشکل آنجاست که برای جبران کمبود شدید مسکن جای زیادی باقی نمانده.
گوردون براون که یک ماه نخست وزیری اش پراز حادثه بوده چند روز پیش گفت در هفت سال آینده سه میلیون واحد مسکونی ساخته خواهد شد و بیشتر آن روی زمینهای متروکه کشاورزی.
یعنی ایجاد شهرکهای جدید آن هم در مناطق پرجمعیت که بیشتر در جنوب شرقی این جزیره قرار گرفته، یعنی جایی که در آن آبادی به آبادی به هم چسبیده و مناطق دست نخورده آن دشتهای مسطحی اند در کنار رودخانه های پر آب و منتظر طغیان.
البته در ارتفاعات زیبای اسکاتلند جا برای شهرسازی فراوان پیدا می شه اما نسل جوان این دیار که با علاقه اش به تنها زیستن تا حدی موجب کمبود مسکن شده حاضر به ترک کارهای پر درآمد شهری نیست.
راه چاره یا ساختن آسمانخراشهای چند صد طبقه است یا مهاجرت.
با توجه به آمار مهاجرت مردمان بومی این جزیره به استرالیا و زلاندنو گمانم که گزینه دوم طرفداران بیشتری داره و ساکنان برجهای بلند آینده به احتمال زیاد، البته غیر از مهاجران از شبه قاره هند و آفریقا و جزایر دریای کارائیب و عراق و افغانستان، بیشتر از اهالی لهستان و جمهوری چک و رومانی و بلغارستان خواهند بود که رکورد مهاجرت قانونی به این جزیره را شکسته و خود باعث کمبود مسکن شده اند.
گنجینه ای بنام صفحه گرامافون
![]() | |
برای کسانی مثل من که موسیقی را با گرامافون و صفحه های سیاه دایره ای آن شناختند جایگزین شدن تدریجی آن با کاست و کارتریج، احساسی دوگانه ساخت.
خوبی تکنولوژی جدید کم نبود؛ گرفتاری سوزن عوض کردن و سنگینی خود گرامافون جایش را داد به دستگاه پخشی که تو جیب جا می گرفت، خش و خش نداشت و می تونستی از گروههای مختلف آهنگ گوش کنی اما هنوز گرامافون چیز دیگه ای بود، بخصوص جلد صفحه ها که عکس و تزئین و مطالب روی آنها لطف شنیدنش را بیشتر می کرد.
با آمدن سی دی و ضبط دیجیتال داستان بکلی عوض شد، صدا با کیفیت عالی اما مثل خیلی دیگر از مواهب دیجیتالیزه شدن، پدیده ای انتزاعی و غیرقابل لمس.
ولی سرعت پیشرفت تکنولوژی طول عمر سی دی را هم شمردنی کرد و آی پاد جایش را گرفت.
هزاران ترانه و آواز همه درون جعبه ای کوچکتر از قوطی کبریت، باز با کیفیت و تنوعی بی نظیر اما خالی از هر گونه احساس تعلق دارنده این جعبه موسیقی معجزه آسا نسبت به نوازندگان و خوانندگانی که با هنرشان او را سرگرم می کنند.
تمام این زمینه چینیها برای این بود که بگم اگر در قفسه یا انبار خانه تان مجموعه ای از صفحه های خاک خورده و فراموش شده گرامافون دارین، فوراً با احتیاط و احترام تمام آنها را گردگیری کنید و در جای مطمئنتری بگذارید چون احتمالاً صاحب گنجینه ای هستید که فکرش را هم نمی کردین!
این هفته یک شرکت بیمه در این دیار ارزش کلکسیون صفحه های گرامافون و حتی سی دی های قدیمی تر را تا ۱۵۰۰ پوند تخمین زد.
در آماری که شرکت بیمه بارکلی گرفت معلوم شد مردها بیشتر از زنان صفحه های گرامافون و سی دی هاشون را نگه داشته اند اما هر دو گروه از ارزش آن بی خبر بودند.
و دلیل این ارزش پنهان؟ بدانید که موسیقی در آی پاد، کلکسیون بردار نیست!



