·اینکه شهرنوش پارسی پور کیست وچرا این اعتقاد را دارد چندان مهم نیست، مهم این است که برخی زنان (مثلاخانم پارسی پور) در خارج از مرزهای بسته ایران از چه زاویه ناقصی به این قضیه نگاه میکنند. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که ایشان نقطه نظرات چندان روشنی برای زنان (درون ایران)ندارند وچندان معرفی شده نیستند. با این سرعت رشد و آگاهی و افزایش اعتقادات فمینیستی در میان زنان جوان ایران، موقعیت ایشان به عنوان زنی که در کتابهایش حرفی برای گفتن داشت هنوز روشن نیست، جایگاه ایشان برای ما مراجعه کنندگان به سایت های زنان: 1- نویسنده زن و زنان 2- زن برگزیده بنیاد پژوهشها و مطالعات زنان در هجدهمین کنفرانس سالانه اش می باشد. نهایتا باحرفهایی که دراین کنفرانس زدند و کتابهایشان و مصاحبه ای که با ایشان صورت گرفته بنظر می رسد ایشان نسبت به ایده های گذشته شان بنوعی متحول شده اند که حاکی از تفاوت دیدگاه شان با گذشته در خصوص «زن» و مسائل زنان است.
·اما زاویه دید ناقص:
اجازه بدهید بدلیل عدم دسترسی به کلیات فکری خانم پارسی پور که قطعا تحت تحولات ناشی از تجارب زندگی در دنیای نسبتا آزاد غرب قرارگرفته، تنها به جزئیات حرف هایشان که طی مصاحبه بیان نموده اند وقطعا حرف هایی است محدود، و تحلیل آنها بپردازیم:
"سوال :اگر در گستره قانون به این مسئله بنگریم ،به صیغه از چه زاویه ای میتوان نگریست ؟
جواب:من با صیغه موافقت دارم. خیلی از خانمها با صیغه مشکل دارند و میگویند که مردها میروند و بیشتر از یک زن میگیرند. از نظر قانون اسلام آمده که یک مرد میتواند چهار مرد عقدی بگیرد. پس صیغه بیشتر از آنچه ما فکر کنیم یک قانونی به نفع زنهاست."
پاسخ ایشان بیانگر این فرض است که ما زنان که پذیرفته ایم (بعبارتی تن داده ایم) مردها میتوانند چند زن عقدی بگیرند، روند بعدی را نیز باید بپذیریم یعنی بین بد وبدتر، بد را انتخاب کنیم و باید بپذیریم که مردان چه بطور مشروع (چند همسری )و چه در شرایط نا مشروع مجاز هستند با زنانی دیگر باشند و حالا نیز میپذیریم این مسئله ( مسئله دوم) مشروع گردد و تحت عنوان صیغه حل شود در عوض این امتیازیست برای دسته ای خاص از زنان :« یک عده زنانی که چند تا بچه دارند، شوهرشان مرده یا از دست رفته، یا به دلیلی طلاق گرفتهاند و امکان یک ازدواج میزان برای بار دوم ندارند، با قانون صیغه میتوانند یک ازدواج موقت کنند» ودر پی آن توصیه ای هم برای دسته ای محدود دارند: «البته بسیار عالی خواهد بود که زنها سعی نکنند که با مردی ازدواج کنند که همسر دارد. یعنی وارد حریم زندگی زن دیگری نشوند. ولی بتوانند آزادانه روابطی داشته باشند.»
جامعه زنان ایران از روشنفکران و نخبگان خود انتظار تحلیل هایی عمیق تر از این و دیدگاههایی پخته تردارد. قوانین تبعیض آمیز چند همسری، ازدواج، طلاق، پوشش و بسیاری قوانین بنیادی دیگر در خصوص زنان را نمیتوان با حل و فصلهای اینچنینی تحلیل کرد و به سر انجام رساند این قوانین که بسیاریشان اصلا زن ستیزند نیازمند تغییراتی بنیادین و تحلیل هایی منطبق با حقوق بشر اعم از زن و مرد (نه حقوق مردان) هستند. چند همسری از بنیاد قابل تحلیل و نقد است و حل انبوه مسائل زنان با پذیرش قانون صیغه که مرد را رسما مجاز به همبستری مکرر با زنان مکرر می کند راه حلی است بسیار سطحی و البته تبعیض آمیز . فراموش نباید کرد که همچون اکثر قریب به اتفاق قوانین، زنان فاعل نیستند: آنها میبایست متعه یا صیغه شوند، مورد انتخاب قرار گیرند، یا طلاق داده شوند و بسیاری موارد دیگر. در تمامی قوانین مربوط به صیغه (با تفاسیر و تعابیر مختلف از آیت الله های مختلف) به نوعی از معامله بر می خوریم که بسیار نابرابر و حتی تحمیلی است و بخش پایاپای آن تنها به مابه ازای پولی آن برمی گردد که در رعایت برابری آن هم جای بحث است.
بهرحال واقعیت اینست که هیچ زنی حق چند همسری را برای مردان نمی پذیرد و با آزادی روابط جنسی مردان در چار چوبی مشروع بنام صیغه موافقت ندارد. آنهم در شرایطی که زن نه از حق انتخاب آزاد برخوردار است و نه آزادی طلاق. در ایران دیریست زنان از جنس دوم بودن و ضعیفه بودن بیزارند و بخشی از جنبشی بوده اند که خواهان برابری زن و مرد و نگاه بدون جنسیت قوانین است. (سالهایی که جنبش زنان در بستر هایی حزبی و گرایشهای سیاسی جریان داشت)
·نگاه صیغه به جامعه همچون بسیاری قوانین دیگر مردسالارانه است که در هر گام مردسالاری را تقویت و باز تولید میکند. حتما شما بهتر از هر کسی می دانید که همانطور که گفته شد این زن است که صیغه یا متعه می شود، در ازای پول یا مبلغی که سنگ بنای دوم صیغه بعد از توجه به نیاز جنسی مرد است. در صیغه ما با نوعی مبادله تحقیر آمیز «مبلغ» - «همبستری »* روبرو می شویم که در آن رابطه دو انسان تا سطح «پول» پایین می آید و طبیعی ترین رابطه و نیاز دو طرفه بشری به مبادله پولی نزول می کند و البته در نگاه قانونگذار این عمده ترین لطف و توجه قانون است که در این مبادله به «زن» داده شده است و به استناد «پایاپای »بودن همین مبادله است که اتفاقا آنرا حق برابر زن و مرد در قوانین می پندارند! و ثابت میکنند که حق زن نیز در این قانون به او داده شده است.
·خانم پارسی پور برای بخشی از زنان این قانون را می پسندند و آن را راه چاره ای برای مشکلشان می دانند:« یک عده زنانی که چند تا بچه دارند، شوهرشان مرده یا از دست رفته، یا به دلیلی طلاق گرفتهاند و امکان یک ازدواج میزان برای بار دوم ندارند، با قانون صیغه میتوانند یک ازدواج موقت کنند.» اما باید ازایشان پرسید آیا مشکل این دسته از زنان با صیغه حل میشود ؟ و اساسا مشکل آنها همبستری با یک مرد در ازای مبلغ معین است؟ بدون شک «پول»یکی از اساسی ترین مشکلات بسیاری از زنان است اما این اسمش جز تن فروشی بشکل رسمی چیز دیگری نیست و تکرار آن (همبستری مکرر ولو با مجوز قانونی تحت عنوان صیغه) قباحتی است که در فرهنگ ایرانیان به روسپی گری بیشتر مشهور است تا صیغه.
·همه این اجازه های قانونی که به هر نامی در این مضمون به مردان و زنان داده میشود جز تثبیت نقش زنان بعنوان جنس دوم و ضعیفه، و صحه گذاشتن بر قوانین تبعیض آمیز و زن ستیز چیز دیگری نیست .
* این اصطلاح و مضمونی است که هم در قانون صیغه به آن اشاره شده است و هم در سایت های مکارم شیرازی و سیستانی و سایر سایت های مدافع آن.
|