هتل جن زدگان

هتل جن زدگان

یک نکته که در دوام همیشگی سینمای وحشت تاثیر دارد، بروز ستارگانی است که از همین ژانر به معروفیت جهانی دست یافته اند و همچنین کارگردانانی که از دل همین ژانر در سینما جاودانه شدند ، هیچکاک همیشه استاد، فرید کین که با جن گیر جاودانه شد و از جدیدی ها وس کریون ، کارگردان فیلم «مرگ در خانه ایم».
در 22ژوئن (اول تیر) فیلمی در ژانر ترسناک اکران شد با یک نام عجیب و غیرمتعارف: 1408 ، که فیلمنامه آن براساس یک داستان کوتاه به همین نام شکل گرفته ، اما همان نویسنده داستان کوتاه یک عالمه اعتبار برای 1408 به همراه داشته ، چرا که نویسنده آن استیفن کینگ است.

یک رمان نویس متخصص در زمینه نوشتن فیلمنامه و داستان های بلند ترسناک و سراسر از وحشت به نام مایک انسلین که اخیرا کتابی پرفروش را به بازار نشر روانه کرده برای نگارش کار جدید خود باز هم دست به شیوه های تحقیقی خاص خود می زند. انسلین علاقه دارد در جاهایی شب را به روز برساند که بودن در آنجا واقعا دل شیر می خواهد. حتی در بسیاری از مکانهای کوچک یا کثیف که یک دنیا شایعه ترس آور و هول انگیز نیز داشته باشد، انسلین اقامت می کند چه برسد به تجربه جدیدش که اتاقی است در هتل دلفین به شماره 1408 و شایع است در آنجا هر که ماندگار شده بدجوری جن زدگی به سراغش آمده ؛ مایک در آنجا می ماند و این آغاز اتفاق های سرسام آور و هولناکی است که بر سرش باریدن می گیرد. این تمام خط سیر روایی و داستانی 1408 است ، فیلمی که با استقبال مناسبی در 2 هفته ای که از اکرانش می گذرد روبه رو شده ، با فروشی 44 میلیون دلاری!

از حمام خون و اتاق شکنجه خبری نیست!

شکل گیری سناریوی 1408 حاصل یک درک عمیق و تاثیرگذار است.
استنتاجی که استیفن کینگ براساس ماجراهایی واقعی بدان دست یازیده و حاصل یافته هایش را در یک داستان کوتاه شرح داده است. موشکافی ها و هوشمندانه دیدن ، خواندن و به خاطر سپردن از سوی او؛ کینگ را به سمت و سوی تحقیقات و مشاهدات یک شخصیت معروف و شناخته شده و صاحب نظر در امور متافیزیکی می کشاند.
رویدادهایی که این شخصیت شاهدش بوده ، شاید قابل تعریف و قابل باور نباشد، هرچند هرگز نمی توان منکرشان شد؛ رویدادهایی روان شناختی و معناشناختی که جان می دهد برای ساخت یک تریلر ترسناک اقتباسی. آن هم از نوع روان شناختی اش ، جایی که نه از حمام خون خبری هست و نه از اتاق شکنجه!

کریس چاکن!

آنچه کریستوفر چاکن انجام می داده ، بایدآنقدرخاص و منحصر به فرد بوده باشد که منشائ الهام و ایده کینگ قرار بگیرد. کاری که چاکن انجام می داده ، تقریبا همانی است که کاراکتر «مایک انسلین» (با بازی خوب جان کیوزاک) انجام می دهد. با این تفاوت که چاکن در مقام شغلی با انسلین متفاوت است.
او یک دانشمند و محقق امور ماورائالطبیعه بوده و مایک انسلین یک رمان نویس پویا!کاری که چاکن می کرد، بی شباهت به کار برخی پزشکان محقق نبوده است.
پزشکان هستند که تاثیرگذاری داروها و همچنین استفاده از چندین داروی مرتبط را روی خود آزمایش می کنند. چاکن نیز مراحلی از تجربیات عملی و آزمایش های روحی و موارد متافیزیکی را در ابتدا روی خود انجام می داده است که یکی از معروف ترین این اقدامات ، ماندن و بیتوته کردن در اتاقی در هتلی متوسط بوده که طبق گفته مدیر آن هتل و همچنین افراد محلی و یکی دو نفر از کسانی که یک شب در آن اتاق به سر برده اند؛ هرچند در ابتدا اتاقی عجیب و غریب به نظر نمی رسید که هیچ بسیار هم خوب و مجلل بوده ، لیکن سیر اتفاقات در آن شدیدا غیرطبیعی رخ می نموده است.
ریختن آب از نقاشی روی دیوار؛ برف باریدن و یخ زدگی در اتاق ؛ صداهای مهیب و ناهنجار که شخص را تا مرز سکته پیش می برده و مهمتر از همه حضور فردی یخ زده در حالی که با دستان یخی اش ساکنین را می گرفته... به هر حال ، کینگ همچنان که اشاره شد تمامی مشاهداتش را پس از تلخیصی در قالب کتابی با نام 1408 روانه بازار نشر کرد و طرفداران خاص او نیز از خواندنش به وجد آمدند.

برگردان تصویری اتاق جن زده!

فیلم 1408 را می توان ترسناک تر از داستانش دانست. این به سلیقه مخاطب و تماشاگر ارتباط دارد اما مراجعه به معدل اظهارات آنها و در مرتبه بعدی منتقدان می تواند کمی تا قسمتی اذعان دارد که فیلم به هدفش یعنی روایت یک رخداد ترسناک سرشار از سوسپانس (تعلیق) رسیده است. امتیاز تماشاگران و منتقدان B (خوب) به دست آمده است.
مایک انسلین آخرین کتاب پرفروش خود را نوشته و از فروشش بسیار راضی است ، با نوشتن یکی دو کتاب دیگر انسلین پرانگیزه و مصمم دیگر تبدیل به یکی از متخصصان و نوولیست هایی خواهد شد که بستر اصلی داستان هایشان حوادث متافیزیکی است.
او برای تحقیق به همان محله ، همان هتل و همان اتاق یعنی 1408 می رود. پس از استقرار مایک و ابتدا به ساکن بر حسب عادت و خلق و خوی کمی تا قسمتی مشنگ اش با در و دیوار حرف می زند و به ظاهر همه چیز را به سخره می گیرد.
اما وقتی ساعت دیجیتالی اتاق به ناگاه شماره می اندازد و تبدیل به کیلومترشمار اتومبیل مسابقه فرمول یک می شود؛ مایک انسلین بیشتر به حرف مدیر هتل وقع می نهد، بله واقعا در این اتاق 1408 واقع در حومه نیویورک قرار گرفته در طبقه بالایی هتل دلفین خبرهایی هست...

2007 چند فیلم ترسناک معقول دارد؟

از اواسط دهه 70 که ساخت فیلمهای ترسناک به ورطه ورشکستگی هنری رسید، با وجود آمار بالای ساخت و ساز اثری میخکوب کننده و ممتاز طی این 35 سال شاید به اندازه انگشتان 2 دست باشد.

 

فیلم 1408 را می توان ترسناک تر از داستانش دانست این به سلیقه مخاطب و تماشاگر ارتباط دارد

تلفیق ژانر ترسناک با سینمای جنایی و معمایی و مهمتر و بیشتر از همه ، تلفیق سینمای وحشت با هرزه نگاری و سینمای لختی ، نفس سینمای پر اعتبار وحشت را گرفت و آثار نازل متعلق به تولیدات ویدئویی و درجه پایین تر از B بازارهای جهانی را تسخیر کرد. بنابراین آنچنان سینمای وحشت معقول رشد نکرد. تازگی ها جوان ترهایی پا به عرضه گذاشته اند و پیرمردها هم جسته و گریخته کارهایی انجام می دهند (مثل فرید کین با فیلم جدیدش حشره)، اما به نظر می رسد تا حالا که بیش از نصف سال 2007 گذشته ، 1408 ترسناک ترین فیلم امسال است و معقول ترین آن.
اگر خوش شانس باشیم شاید یکی دو فیلم دیگر با همین اعتبار و عقلانیت تا پایان سال شاهد باشیم.

سهم تکنیک ، بازیگر، فیلمنامه وکارگردان در 1408!

1408 را میکائیل هافستروم ، کارگردان نه چندان شناخته شده و 46 ساله سوئدی ساخته با یک سناریوی راستکی و خوب که در موردش مفصل گفتیم و بازیهایی درخشان جان کیوزاک در نقش مایک انسلین و ساموئل ال جکسون در نقش جرالدین اولین همان مدیر هتل. همه می دانیم نقش اسپیشال افکت و تکنیک های فیلمبرداری و آفرینش دوباره آنچه گرفته شده در اتاق تاریک تدوین چقدر در شکل گیری نهایی یک فیلم ترسناک و دقیق تر گفته شده یک تریلر ترسناک پر از سوسپانس و دلهره تاثیرگذار است.
اما اگر بستر اصلی داستان شما پر از المنت های روان شناختی و رفتارشناختی باشد چه؟ در اینجا بازیگر باید آنقدر مسلط بر ذات صحنه باشد تا هر آنچه که واقعا نیست ، هست در نظر آورد و کارگردان آنقدر هوش و ظرافت به خرج دهد تا اثری معقول و معتبر به دست بیاید. به نظر می رسد در 1408 سهم داستان و ایده اصلی و سپس بازیگری و جلوه ویژه پررنگ تر از دیگر موارد باشد. خود هافستروم اذعان کرده بهترین هدایت و مدیریت در موقع بازی کیوزاک و جکسون این به نظرش رسیده که تماما این 2 بازیگر محبوب را به حال خودشان بگذارد تا داستان مراحل را طبیعی طی کند. ذکر چند صحنه در این رابطه شاید خالی از لطف نباشد.
مایک انسلین در محل موسسه کارفرمایش همان انتشاراتی ای که دومین کتابش را چاپ کرده در حال صحبت راجع به کتاب و همچنین خلق و خوهایش است. آنجاست که تماشاگران منتظر می مانند این آقا قدم به جایی بگذارد که حتی فکرش آدم را به لرزه درآورد.
جلسه مدیر هتل با نویسنده: ساموئل ال جکسون (در نقش جرالد اولین) طوری به کیوزاک (مایک انسلین) درباره اتاق 1408 زینهار می دهد که گویی سابق بر این یک دو جین آدم در حالی که یخ زده اند و یا مومیایی شده اند از اتاق خارج کرده است. نه این که او قصد دارد انسلین را منصرف کند و نه این که به زور به داخل 1408 هلش دهد. او به تجارب اشاره می کند: «پیش از این یک شاعر معروف سالها خواهان این اتاق بوده. خب... او شبها درها و پنجره ها را می بست و پرده ها را می کشید و صبح هم پنجره ها را باز می کرد، اما خب یک روز صبح نه پنجره ای باز شد و نه پرده ای. اتاق شده بود مثل اتاق یا کابین یک کاپیتان بخت برگشته کشتی... از اون کشتی هایی که بهشون جن زده می گن...».
مایک یخ زده: انسلین که کم کم حس کرده اوضاع و احوال اتاق 1408 عادی نیست به یکباره حس می کند دمای اتاق دارد به زیر صفر می رسد؛ برف شدیدی در اتاق در حال بارش است و تمام اثاثیه و فرشها سفیدپوش شده اند، اما این پایان ماجرا نیست ، مایک احساس می کند دست و بدن یک آدم یخ زده مدام به بدن او برخورد می کند و در حالی که به سرنوشت آدمهای گرفتار شده در توفان و کولاک مبتلا شده کم کم احساس رخوت از سرما و ناامیدی از زنده ماندن سراسر وجودش را فرا می گیرد.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.