اوج خوشخدمتی القاعده به کاخ سفید
اوج خوشخدمتی «القاعده» به کاخ سفید: بوش منجی مسلمانان میشود
دو هفته پیش، مرکز اسلامی واشنگتن، شاهد سخنانی در دفاع از اسلام و مسلمانان توسط چهرهای بود که صدها مسلمان در سراسر جهان، او را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمانان میدانند.
در این سخنرانی جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور جنگطلب آمریکا، به مرثیهسرایی برای مسلمانان میپردازد و تلاش میکند خود را منجی مسلمانان جهان در سراسر دنیا قلمداد کند.
بررسی دقیق مضامین سخنرانی تنظیمشده برای بوش توسط مشاورانش، ظرایف حکمرانی یک ابرقدرت را بیشتر جلوهگر میکند،اما جالب اینجاست که اوج سخنان سوزناک بوش به تشریح جنایات بیسابقه خوارج «القاعده» علیه مسلمانان اختصاص دارد.
وی در این سخنرانی که 27 ژوئن در مراسم مرکز اسلامی واشنگتن ایراد شده، میگوید: «امام، از شما بسیار سپاسگزارم. ممنونم ازاین که مرا دعوت کردید. من، احترام شخصی خود را به شما نثار میکنم و دوستی شما را ارج مینهم. میل دارم از مسئولان مرکز اسلامی نیز تشکر کنم. به سفیران خوشامد میگویم. از همه شما برای حضورتان سپاسگزارم. من حضور دیگر مهمانان عالیقدر را در اینجا گرامی میدارم. برای من افتخاری است که به این مراسم تجدید اهدا بپیوندم.
همانگونه که امام خاطرنشان ساخت، از زمانی که رهبران بزرگ آمریکا مرکز اسلامی را در میان خانواده مؤمنان کشور با آغوش باز پذیرفتند، نیم قرن میگذرد. با اهدای این مکان، پرزیدنت «دوایت آیزنهاور» دست دوستی به سوی مسلمانان در سراسر دنیا دراز کر. و در خواست او این بود که ما با یکدیگر «به پیشرفت همه انسانها زیر سایه خداوند متعهد شویم».
امروز ما با احساس دوستی و احترام گرد هم آمده ایم تا این تعهد را تجدید کنیم و در تعقیب راه آزادی و صلح در کنار هم بایستیم. ما آمده ایم تا مراتب قدردانی خود را نسبت به دینی که طی قرنها موجب غنای تمدن شده است، ابراز داریم. ما آمده ایم تا تنوع مذاهب و وحدت خود را به عنوان یک ملت گرامی بداریم. و کلام خردمندانه و دیرپای مولانا، شاعر بزرگ مسلمان را به دلهای خود بسپریم که گفت: «چراغها گونه گونند، اما نور یکی است».
لحظههایی نظیر این مراسم، به روشن ساختن این نکته که آمریکاییان به عنوان یک ملت کیستند – و ما خواهان چه چیزی برای دنیا هستیم، کمک میکنند. ما در زمانی زندگی میکنیم که پرسشهایی درباره آمریکا و مقاصد آن مطرح است. برای کسانی که در پی درک کشور ما هستند، لازم نیست به جایی دورتر از اینجا نگاه کنند. این مرکز اسلامی با آرامش در پایین راهی که در آن یک کنیسه، یک کلیسای لوتری [پروتستان]، یک حوزه دینی کاتولیک...یک کلیسای جامع ارتدوکس... و یک معبد بودایی هست، قرار گرفته است و هرکدام از آنها پیروانی دارند که آیینهای خود را که عمیقا به آن اعتقاد دارند، به جا میآورند و همه در کنارهم در صلح زندگی میکنند.
این آن چیزی است که آزادی به ارمغان میآورد. جوامعی که در آنها مردم میتوانند بدون هیچگونه محدودیتی، بدون هیچ سوء ظنی و بدون این که پلیس مخفی بر در بکوبد، به هرصورتی که بخواهند زندگی و عبادت کنند. آزادی مذهب یکی از نخستین حمایتهایی است که به وسیله اعلامیه حقوق آمریکا عرضه میشود. این آزادی گرانقدری است. این یک پیمان بنیادی است که بر اساس آن مردم میپذیرند در ازاء برخورداری از آزادی برای انحام فرائض مورد اعتقاد خویش به هر گونه که مناسب میدانند، نحوه دید روحانی خود را به دیگران تحمیل نکنند. این تعهدی است که در قانون اساسی ما آمده، وظیفه وحدانی ما و منشاء نیرومندی ما است.
آزادی عبادت به صورت بخشی آنچنان کانونی از شخصیت آمریکا درآمده که ما وقتی آزادی از دیگران دریغ میشود، آن را به عنوان یک تعرض نسبت به شخص خود تلقی میکنیم. کشور ما یکی از نخستین کشورهایی بود که صدای یهودیان «ریفوسنیک» اتحاد شوروی را به گوشها رساند. آمریکاییان به آرمان مشترک کاتولیکها و پروتسنانها که پشت پرده آهنین مخفیانه دعا میکردند پیوست. و آمریکا در کنار مسلمانانی که در نقاطی نظیر برمه و چین میخواستند آزادانه فرائض دینی خود را به جای آورند ایستاد.
برای تاکید بر احترام آمریکا نسبت به آیین اسلام، اینجا در کشور خودمان، من 6 روز بعد از حملات 11 سپتامبر به این مرکز آمدم تا حملات تعصب آلودی را که علیه مسلمانان آمریکایی صورت گرفته بود، تقبیح کنم. و امروز هم من ابتکار جدیدی را اعلام میکنم که موجب بهبود تفاهم متقابل و همکاری میان آمریکا و کشورهایی که بخش اعظم جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل میدهند خواهد گردید.
من فرستاده ویژهای نزد سازمان کنفرانس اسلامی منصوب خواهم کرد. این نخستین باری است که یک رئیسجمهور در آمریکا به چنین انتصابی در سازمان کنفرانس اسلامی مبادرت میکند. (تحسین حضار.) فرستاده ویژه ما به نمایندگان اعزامی از کشورهای مسلمان گوش فرا خواهد داد و از آنها نکته خواهد آموخت و دیدگاههای و ارزشهای ما را با آنها در میان خواهد گذاشت. این فرصتی است برای آمریکاییان تا علاقه خود را نسبت به جوامع مسلمان در یک گفت و شنود احترام آمیز و دوستی مستمر ابراز دارند.
ما بازتاب این دوستی را به شکل سیل کمکهای آمریکا به جوامع مسلمان در سرتاسر جهان هنگام بروز جنگ و یا مصائب طبیعی مشاهده کرده ایم. آمریکاییان به یاری قربانیان زلزلههای ویرانگر در پاکستان و ایران شتافتند و نیز با فوریت و احساس همدردی به ویرانیهای ناشی از «سونامی» در اندونزی پاسخ دادند. کشور ما از مسلمانان در بوسنی و کوزوو بعد از فروپاشی یوگسلاوی دفاع کرد. و امروز ما برای مقابله با نسل کشی در دارفور جهان را بسیج کرده ایم. آمریکاییان از هر آیینی که باشند، با احساس همدردی و از روی اعتقاد و جدان به چنین کوششهایی دست زده اند.
بزرگترین چالش برای مردم با وجدان کمک به نیروهای اعتدال است تا در جدال با موج افراط گرایی است که اکنون در سرتاسر محدوده بزرگ خاورمیانه جریان دارد، پیروز شوند. ما گسترش مفهوم آزادی مذهب و حقوق فردی را در همه مناطق دنیا؛ به غیر از یک منطقه شاهد بودهایم. در خاورمیانه بر عکس، ما به پاخاستن افراط گرایان را که میخواهند از دین به عنوان راهی برای رسیدن به قدرت و وسیلهای برای سلطهگری استفاده کنند، مشاهده کردهایم.
این پیشتازان خودگماشته فرض را بر این نهاده اند که از جانب مسلمانان صحبت میکنند. اما چنین نیست. اینان همه مسلمانانی را که به جهان بینی نفرت آلود و خشن آنها معتقد نیستند «کافر» و «خائن» به دین اسلام خطاب میکنند. این دشمن به دروغ ادعا میکند که آمریکا در حال جنگ با دین اسلام است، در حالی که در واقع دشمنان حقیقی اسلام همین عناصر تند رو هستند.
آنها به حملات نمایشی به اماکن مقدس اسلامی دست زده اند تا در میان مسلمانان نفاق افکنند و آنها را به جنگیدن با یکدیگر بر انگیزند. بیشتر قربانیان اعمال تروریستی آنها را مسلمانان تشکیل میدهند. در افغانستان آنها معلمان را هدف قرار داده و آنان را مضروب کرده و به قتل رسانده اند. در عراق آنها پسربچهای را کشتند و سپس جسد او را به صورت یک تله انفجاری در آوردند تا هنگامی که اعضای خانواده برای برداشتنش میآیند منفجر شود. آنها کودکان را در صندلی عقب اتومبیلی گذاشتند تا بتوانند از ایستگاه کنترل امنیتی عبور کنند و سپس اتومبیل را در حالی که کودکان هنوز در داخل آن بودند مفجر کردند. این دشمنان یک مراسم عروسی را در امان ـ اردن ـ یک مجتمع مسکونی را در عربستان سعودی و یک هتل را در جاکارتا منفجر کردند. آنها ادعا میکنند که این اعمال قساوت آمیز و آشوبگرانه را به نام الله انجام میدهند. با این همه، این دشمن نماینده چهره راستینی از اسلام نیست، این دشمن چهره نفرت را نمایندگی میکند.
مردان و زنان با وجدان وظیفه خود میدانند که به سخن درآیند و این جنبش جنایتکارانه را قبل از این که به قدرت دست یابد محکوم کنند. ما باید به میلیونها مسلمان در تلاششان برای نجات یک دین پرمباهات و تاریخی از چنگال جنایتکاران و جداکنندگان سرها که میخواهند نام اسلام را آلوده کنند مدد رسانیم. و در این تلاش رهبران میانهرو مسلمان صاحب صدایی نیرومند و پر نفوذ هستند. ما این مسلمانان را که کسانی را که به گفته دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی «عناصر تندرو حاشیهای و مدعی عمل به نام اسلام هستند» محکوم کردهاند میستاییم و از آنها سپاسگزاری میکنیم. ما باید شمار بیشتری از مسلمانان را تشویق کنیم تا علیه عناصر تندرویی که در مساجد رخنه میکنند به سخن آیند، سازمانهایی را که از پوشش عقاید اسلامی برای پشتیبانی و تامین مالی اعمال خشونت آمیز سود میجویند محکوم کنند. ماهمچنین باید با جوانان مسلمان، که معتقدند بمب گذاری انتحاری ممکن است روزی توجیه شود، حتی در کشور خودمان و نقاط دیگرجهان آزاد ارتباط برقرار کنیم.
ما باید مسلمانانی را که میتوانند مستقیما با میلیونها نفر در دنیای عرب، که از حرکت جهانی به سوی رفاه وآزادی عقب مانده اند، صحبت کنند با هم به صدا در آوریم. طی دههها دنیای آزاد مسلمانان خاورمیانه را در دست فرمانروایان خودکامه، تروریستها و در چنگال نا امیدی رها کرد. این کار به نام ثبات و صلح صورت گرفت، اما با این طرز برخورد هیچیک از این دو هدف تحقق نیافت. خاورمیانه به بستری برای پرورش تروریسم و نا امیدی تبدیل شد و نتیجه آن خصومت روزافزون مسلمانان نسبت به دنیای غرب بود. من قلب ریاست جمهوری خود را به کمک به مسلمان در مبارزه با تروریسم، خواستاری آزادی برای خود ویافتن راه منحصر به فرد خویش برای دستیابی به رونق اقتصادی و صلح وقف کردهام.
کوششهای جاری در افغانستان و عراق در این مبارزه نقش کانونی دارند، ولی این مبارزه به تهدیدها پایان نخواهد داد؛ و کار به اینجا ختم نخواهد شد. ما بر این باوریم که پیروزی نهایی در افغانستان و عراق به دیگران که میل دارند در آزادی زندگی کنند نیز الهام خواهد بخشید. ما برای روزی تلاش میکنیم که فلسطین برخوردار از دموکراسی شانه به شانه اسرائیل زندگی کند [تحسین حضار]. ما از هم کنون به حرکت در آمدن یک آینده دموکراتیک را در نقاط دیگری از خاورمیانه شاهد هستیم، هرچند که شکوفایی آزادی به زمان نیاز دارد. آینده دموکرایتک نقشهای نیست که به وسیله غرب تحمیل شده باشد، بلکه آیندهای است که مردم منطقه برای خود به دست خواهند آورد. یک آیندهای سرشار از آزادی خواست و رویای هر قلبی است که در آن عشق موج میزند.
ما این را میدانیم، زیرا هشت میلیون مردم که در افغانستان با بی اعتنایی به تهدیدها و ارعابها رفتند و رأی دادند. ما این را میدانیم، زیرا نزدیک به دوازده میلیون مردم آراء خود را در انتخابات آزاد عراق به صندوقها انداختند، و ما این را میدانیم، از آن جهت که دنیا شاهد برافراشته شدن پرچمهای «انقلاب سدر» به وسیله شهروندان لبنان بود و دید که آنها چگونه اشغالگران سوری را بیرون راندند و رهبران جدیدی را از طریق انتخابات آزاد برگزیدند. حتی هم اکنون امید به آزادی در بعضی از گوشههای تاریک خاورمیانه احساس میشود، زمزمههایی که در اتاقهای نشیمن، در قهوه خانهها و در کلاسهای درس شینده میشود. میلیونها تن مردم در جستجوی راه به سوی آیندهای هستند که در آن بتوانند آنچه را که میاندیشند به زبان آورند. آنها در سکوت خود را برای آزادی خود را متعهد میکنند و امیدوارند که کسی در جایی از جهان به آنان پاسخ گوید.
بنا بر این امروز، ما در این مکان عبادت آزادانه، در قلب یک کشور آزاد، به کسانی که از دمشق گرفته تا تهران در آرزوی آزادی هستند میگوییم: شما تا ابد مجبور به تحمل بی نوایی خود نیستید. دنیای آزاد صدای شما را میشنود. شما تنها نیستید. آمریکا دست دوستی خود را به سوی شما دراز میکند. ما برای روزی تلاش میکنیم که بتوانیم به خانواده ملتهای آزاد خوشامد بگوییم. ما دعا میکنیم که شما و فرزندانتان روزی آزادی را در همه چیز، از جمله در عشق و درعبارت خداوند بزرگ بشناسید.
خداوند نگهدار شما باشد».
گفتنی است، بوش در حالی زیرکانه این سخنان را ادا میکند که روزانه بسیاری از کودکان در عراق، افغانستان، فلسطین، سومالی و سودان، مستقیم به دست سربازان آمریکایی یا بر اثر سیاستهای کاخ سفید به خاک و خون کشیده میشوند.
جورج بوش پس از 11 سپتامبر، با اشاره به جنگهای صلیبی، احساسات 5/1 میلیارد مسلمان جهان را جریحهدار کرد و سپس مجبور شد از این لفظ خود عذرخواهی کند.
وی هرچند به توصیفات غریب از دمکراسی و نیروهای اعتدالی سخن میگوید، روشن است که حکام خودکامه و مستبد عرب، از حمایت کامل آمریکا برخوردارند و دمکراسی در فلسطین و لبنان در زیر ریل تانک تحریم آمریکا قربانی شده است.
با این حال، این از نقاط قوت مشاوران یک سیاستمدار است که شعر مولوی را نیز برای ایجاد گفتمان بین او و جامعه مسلمانان آمریکا به خدمت میگیرند.