خدایا تو را سپاس که تحمل ایرانی بودن را به ما عطا فرمودی
خدایا تو را سپاس که روحیه تحمل ایرانی بودن را به ما عطا فرمودی
تحمل زندگی در این مملکت، نیاز به بی عاری، دراز گوشی و جسارتا، الدنگی دارد! مملکتی که آدمی در قد و قواره مرتضوی (آنها که از نزدیک دیده اند می دانند از چه پدیده ای حرف می زنم) ده سال مستمر می تواند تصمیم بگیرد که چه بخوانیم و چه نخوانیم، من روزنامه نگار باشم یا بقال، فیلسوف باشم یا سیگار فروش، طرفدار بارگاس یوسا باشم یا عشق علی کریمی، پاچه پسرها چند سانتیمتر بالاتر از سطح زمین باشد و (گلاب به رویتان) خشتک دخترها زاویه اش چند درجه باشد و ....
مملکتی که آدمهائی مثل احمدی نژاد و فرهاد رهبر و پورمحمدی و ... ( به جای ... اسامی مورد علاقه تان را بگذارید) می توانند بر مقدرات ما حاکم شوند و ما از ترس اینها پناه ببریم به فلان سردار و بهمان دکتر، مملکتی که مرا وادار کند برای هاشمی با التماس رای جمع کنم ( یادآوری اش هم دردناک است)، مملکتی که دانشجوهایش چون به یک نفر گفته اند که تو این کاره نیستی باید ماهها در گوشه زندان بمانند، زنانی که نمی توانند درک کنند چرا یک زن باید تا آخر عمر خادم شوهر تریاکی و عیاشش باشد به زندان و شلاق محکوم می شوند، مملکتی که 12 تفر آدم میتوانند تصمیم بگیرند یک چوپان نمانیده مجلس شود اما فلان متخصص دنیا در بیابان دوبی جاخوش کند.
خدایا تو را شکر میکنیم که اگر در تعیین محل تولدمان عنایتی نداشتی، دست کم شخصیت و روحیاتمان را طوری آفریدی که بتوانیم ایرانی بودن را تحمل کنیم.
منبع : وبلاگ ساز مخالف