زنی روی سه آرایشگر جوان اسید پاشید

زنی روی سه آرایشگر جوان اسید پاشید

 زنی که با تصور رابطه پنهانی یک آرایشگر با شوهرش روی او و دو زن دیگر اسید پاشیده بود به حبس و پرداخت دیه محکوم شد.Go to fullsize image

 به گزارش خبرنگار ما، ظهر روز 11 آذرماه سال گذشته صدای فریادهای سه زن که ناله کنان می گفتند؛«سوختم» اهالی اسلامشهر را به خیابان کشاند. صدا از داخل یک آرایشگاه زنانه به گوش می رسید و اهالی محل نگران و مضطرب بلافاصله با پلیس 110 تماس گرفتند، دقایقی بعد ماشین های پلیس آژیرکشان در محل حاضر شدند و دریافتند سه زن داخل آرایشگاه قربانی یک انتقام گیری تلخ شده اند و فردی روی آنها اسید پاشیده است. با درخواست کمک از مرکز اورژانس و حاضر شدن امدادگران سه زن جوان به بیمارستان انتقال یافتند. بررسی های اولیه نشان داد هر سه زن به نام های آذر، فاطمه و سیمین در آرایشگاه زنانه کار می کردند، نحوه سوختگی آنها نیز حاکی از آن بود که این سه زن در حین فرار مورد حمله قرار گرفته اند چون بیشترین آثار سوختگی در کمر آنها به وجود آمده بود.

وقتی این سه زن تحت مداوا قرار گرفتند و توانستند صحبت کنند بازجویی از آنها آغاز شد. فاطمه زنی که اول از همه مورد حمله قرار گرفته بود به پلیس گفت؛ ظهر بود و من و همکارانم داشتیم در طبقه بالای آرایشگاه غذا می خوردیم. صدای باز شدن در پایین را شنیدم و چند لحظه بعد زنی مرا صدا زد، آذر یکی از همکارانم بیرون رفت و به من گفت ثریا با تو کار دارد، من ثریا را می شناختم. ما با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم، اول با لبخند سلام کرد، من داشتم از پله ها پایین می رفتم و می خواستم به او تعارف کنم همراه ما برای خوردن ناهار بالا بیاید که دیدم پارچی پلاستیکی در دست دارد و دورخیز کرده که مایع داخل آن را به سمت من بریزد، فریاد زدم و پا به فرار گذاشتم من و آذر هر دو روی پله ها بودیم. سیمین که با صدای جیغ من پایین آمده بود روی پله ایستاد و یکدفعه اسید روی هر سه ما پاشیده شد. هر سه به شدت احساس سوزش داشتیم و ناله می کردیم البته چون پشت به ثریا در حال فرار بودیم به صورت های مان آسیب نرسید و از ناحیه کمر و دست و پا آسیب دیدیم.

این زن افزود؛«از شدت دردی که داشتم روی زمین افتادم و متوجه نشدم ثریا کجا رفت و چه شد.»

در حالی که مداوا روی سه زن مجروح ادامه داشت پلیس برای به دست آوردن سرنخی از ثریا شوهر او به نام رضا را مورد بازجویی قرار داد. این مرد گفت؛ من و پدر فاطمه با هم یک خانه شریکی ساختیم، شراکت ما در کار باعث شد تا رفت و آمد خانوادگی پیدا کنیم. بعد از مدتی همسرم به من تهمت زد که با فاطمه رابطه دارم و از من خواست دیگر به این رفت و آمدها ادامه ندهیم. من هم پذیرفتم و چندین ماه است که دیگر رابطه یی با هم نداریم. اما خانواده فاطمه شماره تلفن من را داشتند و حادثه را خبر دادند.

رضا در مورد اینکه همسرش کجا مخفی شده است، گفت؛ صبح روز حادثه دختر بزرگم به مدرسه رفت و من هم به سرکار رفتم، حدود ساعت یک بعدازظهر بود که همسرم با من تماس گرفت و گفت؛ دختر بزرگ مان به خانه نیامده است، من نگران شدم مدتی صبر کردم و گفتم شاید برگردد. یک ساعت بعد با موبایل همسرم تماس گرفتم اما جواب نداد. خیلی نگران شدم، چون همسرم یک هفته قبل از این ماجرا 70 قرص دیازپام خورده و اقدام به خودکشی کرده بود، می ترسیدم که او یک بار دیگر خودکشی کند به همین خاطر هراسان به سمت خانه به راه افتادم. وقتی به منزل رسیدم دیدم دختر بزرگم در خانه است، اما همسرم نیست. دخترم گفت؛ مامان من را بوسید و گفت جایی کار دارد و خیلی سریع برمی گردد.

رضا ادامه داد؛ در حالی که من دنبال همسرم می گشتم با من تماس گرفتند و گفتند او اسیدپاشی کرده است. من و همسرم مدت ها بود که با هم اختلاف داشتیم. او می گفت که مرا دوست دارد، اما من به رغم اینکه دو دختر از وی داشتم علاقه یی به ثریا نداشتم. چون او مرتب به من تهمت می زد و می گفت که با فاطمه رابطه دارم. بعد از اسیدپاشی هم دیگر به خانه برنگشت و از سرنوشتش هیچ خبری ندارم. پلیس برای پیدا کردن ردی از ثریا خانه اقوام او را مورد بازرسی قرار داد اما هیچ اثری از او نبود، در حالی که کارآگاهان با دستور قضایی تلفن همراه زن فراری را تحت کنترل قرار داده بودند تا از این طریق بتوانند مخفیگاه ثریا را شناسایی کنند. این زن به پلیس مراجعه و خودش را تسلیم کرد. ثریا وقتی در برابر بازجویان قرار گرفت، گفت؛ از وقتی رفت و آمد خانوادگی بین ما و خانواده فاطمه شروع شد، متوجه شدم این زن با شوهرم رابطه دارد. به همین خاطر هم دیگر نخواستم رفت وآمدی با آنها داشته باشیم. با این حال شوهرم و فاطمه به رابطه خود ادامه می دادند، چندین بار از رضا خواستم به این روابط پایان دهد اما او می گفت فاطمه را دوست دارد و اگر من نمی توانم این زن را کنار خودم تحمل کنم باید خودکشی کنم.ثریا ادامه داد؛ روزی که خودکشی کردم شوهرم به من مقدار زیادی قرص داد. فکر می کنم حدود 70 قرص دیازپام بود. رضا به من گفت اگر او را دوست دارم باید این قرص ها را بخورم. من هم این کار را کردم. چند دقیقه بعد حالم بد شد و به هوش که آمدم متوجه شدم، شوهرم و خواهرش مرا به بیمارستان رسانده اند.

وقتی به خانه برگشتم، تصمیم گرفتم با فاطمه صحبت کنم. به آرایشگاه رفتم و از او خواستم پایش را از زندگی من و رضا بیرون بکشد. به او گفتم که ما دو بچه داریم و تو نباید این کارها را بکنی ولی فاطمه زیر بار نرفت. به همین خاطر روز حادثه مواد لوله بازکنی را که شوهرم خریده بود در داخل یک پارچ ریختم و با آب مخلوط کردم و دوباره به آرایشگاه رفتم. باز هم حرف های قبلی را تکرار کردم. ولی فاطمه گفت؛ این تو هستی که نباید وارد زندگی من و رضا شوی. من که از شدت عصبانیت هیچ تسلطی بر خودم نداشتم پارچ پر از اسید را به طرف او پاشیدم. قصدم این نبود که سیمین و آذر را مجروح کنم اما آنها به سمت فاطمه رفتند و اسید روی آنها هم پاشیده شد.

زن اسیدپاش در ادامه اعترافاتش گفت؛ مقداری از اسید روی خودم هم ریخته شده بود و زخمی شدم. قصد داشتم بعد از این کار به مشهد بروم اما به خاطر زخم هایی که داشتم، نتوانستم و به سمت قم به راه افتادم. یک شب در آنجا بودم و فردای آن روز برگشتم و به خانه پدرم رفتم. آنها مرا به بیمارستان بردند و چند روزی تحت مداوا بودم و حالا خودم را به پلیس معرفی کردم.

پس از تکمیل تحقیقات و ارسال پرونده به دادگاه، سیمین یکی از سه زن شکایت خود را از ثریا پس گرفت، اما فاطمه و آذر همچنان بر شکایت خود باقی ماندند.

در حالی که دو زن شاکی و متهم در دادگاه حاضر شدند، مشخص شد فاطمه پس از مداوا با شوهر ثریا ازدواج کرده و ثریا از خانه شوهرش رانده شده است. فاطمه روز دادگاه در جایگاه حاضر شد و گفت؛ زنان به زیبایی خود بسیار اهمیت می دهند و ثریا می خواست زیبایی مرا از بین ببرد، اما نتوانست و فقط قسمت هایی از بدنم زخمی شد. من هم به تلافی این عمل و به خاطر ضایعه یی که به من وارد آمده بود با شوهر ثریا ازدواج کردم.

قاضی شعبه 101 دادگاه عمومی اسلامشهر پس از پایان محاکمه ثریا را به پرداخت دیه و به لحاظ جنبه عمومی جرم به 6 ماه حبس محکوم کرد. این حکم با اعتراض دو شاکی پرونده به شعبه 39 دادگاه تجدیدنظر فرستاده شد که قاضی تشکری و مستشارش پس از بررسی دقیق پرونده، حکم پرداخت دیه را تایید و 6 ماه حبس ثریا را به 91 روز کاهش دادند.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.