بازخوانی مرگ عروس ملکه انگلیس

اگر چه همچنان صحبت کردن از دایانا، پرنسس ولز کار چندان راحتی نیست، اما نویسندگان و منتقدان کنجکاو طی 10 سال گذشته تا توانسته اند، آخرین و جزیی ترین مسائل او را به رشته تحریر درآورده اند. در میان شرح حال نویسان دایانا، نام «تینابراون» بیشتر به چشم می آید او سردبیر مجله تاتلر چاپ لندن، و مدیر مجلات آمریکایی «ونتی فیر» و «نیویورکر» می باشد. «تینا براون» در تازه ترین کتاب خود، 10 سال پس از مرگ پرنسس دایانا، کتابی را در خصوص شخصیت مشهور او نوشته است.

وی در گفتگو با نیوزویک به سؤالهای این هفته نامه آمریکایی در خصوص زندگی و مرگ پرنسس این چنین پاسخ گفته است.

* روابط شما با دایانا در چه حدی بود؟
** من حداقل چهار یا پنج نوبت در سال او را می دیدم. من در نشریه تاتلر بودم که خبرهای او را پوشش می دادم. ما هر دو، در تاتلر جوان بودیم. و او تنها 20 سال داشت. لذا، نوعی گرایش ژنتیکی میان من و دایانا وجود داشت. من وابستگی عجیبی به مسایل دایانا داشتم. سپس او را در شام سفارت آمریکا ملاقات کردم و پس از آن در سایر مراسم شام سفارتخانه های دیگر نیز ملاقات نمودم. پس از آن که او به نیویورک آمد وقت بیشتری را با او گذراندم. ما دو نفر ناهار را با «آناوینتور»، سردبیر نشریه «وگوو» صرف کردیم. ما صحبتهای طولانی دو یا سه ساعته در چهار فصل با یکدیگر داشتیم. و تا شش هفته قبل از مرگش این دیدارها ادامه داشت.

اما حسی غریب مرا به این راز درونی دایانا رساند که او مدتی است تلاش دارد تا به خود شناسی درونی و خود اکتشافی و بازیافت شخصیتی جدید از نوع آمریکایی دست یابد. من از آن همه تغییرات سریع در روحیات و رفتار وی از 20 سالگی و دیدار در سفارت آمریکا در لندن تا قبل از مرگش شوکه شدم. او به یک خودسر مستقل و چهره ای معروف تبدیل شده بود.

* آن چه که من درباره دایانا در نشریه تاتلر خواندم تعجب مرا برانگیخت. اگر آن چه که درباره دایانا گفتی، در واقع دایانا نبود؟ پس چه کسی بود؟ آیا تینا براون دیگری بود؟ آیا ساخته و پرداخته ذهنیات خودت بود یا واقعیت داشت؟

** آنچه درباره او گفتم، عین واقعیت بود. او خرید کننده خوبی بود. قصه طولانی تجارت و بازرگانی را به همراه خود داشت. زیرا همه او را به عنوان یک خریدار با حوصله اما ولخرج می شناختند. او دوست داشت انگلستان به مرکز خرید جهانی تبدیل شود. به همین دلیل، به مجلات اجتماعی اهمیت می داد و علاقه وافری به نشریات اجتماعی داشت. نشریه تاتلر مجله ای بود که درباره چشم انداز اجتماعی لندن فعالیت می کرد. همان جایی که دایانا، آن را به تحرک و پیشرفت واداشت.

* آیا فکر نمی کنی که توطئه ای برای کشتن او در کار بود؟ حتی برای یک ثانیه؟

** واقعاً معتقدم که توطئه فقط ساخته و پرداخته داستان مسخره «محمدالفائد» پدر دوست پسر دایاناست که اهل مصر بود و در آن شب حادثه در ماشین دایانا و در کنار او حضور داشت.

* همان گونه که اشاره کردی، تمام کسانی که در مرگ دایانا درگیر شدند، همان هایی بودند که برای الفائد کار می کردند؟

** این یک توهم برای الفائد و بحران روانی وی می باشد، زیرا دایانا در ماشینی مرد که توسط هتل محل اقامتش ارائه شده بود و او در حالی که هتل را ترک می کرد، ماشین در اختیار او قرار گرفت. همراه با محافظی که برای او کار می کرد و نیز پسرش با او بود، اما در این میان مسؤول امنیتی او که در حالت مستی قرار داشت، رانندگی ماشین را نیز برعهده داشت. این یک حادثه کاملاً دهشتناک و واقعیتی انکارناپذیر است.

* آیا دایانا به عنوان یک مادر و آن گونه که نشان می داد، بود؟

** او یک مادر بسیار خوب بود و به پسرانش علاقه شدیدی داشت.

* فکر نمی کنی اگر زنده می ماند با «دودی»، دوست پسر ثروتمند مصری خود ازدواج می کرد.

** نه، هرگز

* به این دلیل که هر دوی آنها به خاندان اشرافیت وابسته بودند؟

* نه، نه، این حداقل دلیل این موضوع بود. فکر می کنم او به آنها و رابطه با آنها اهمیتی نمی داد. او روابط دوستانه غیر مشروط با پسران و مردان داشت. زندگی برای او خیابان دو طرفه بود. او آنها را دوست داشت و آنها او را دوست داشتند. او تمام روز را با آنها بود و حتی تقویم روزانه اش را با آنها تنظیم می کرد.

* او در آن دوره بسیار گستاخ و با سارا فرگسون سوژه عکاسهای حرفه ای شده بود، چرا؟

** او مانند طعمه ای که خوراک گرگها می شود، شکار عکسهای خبری عکاسان حرفه ای شده بود که مرتباً از خلوت او و روابطش عکس تهیه می کردند و آنها را در تمام سایتهای اینترنتی و نشریات به فروش می رساندند.

* آیا موضوع دیگری می باشد که بخواهی درباره دایانا بگویی؟

** من فقط متقاعد شدم که او هرگز علاقه ای به پرنسس شدن نداشت و قصد داشت که یک خانم باشد تا شاهزاده ولز

* در خصوص رابطه اش با پرنسس چارلز و مشکلاتش با او چه می گویی؟

** او از پرنسس چارلز خسته شده بود و رفتار چارلز را کسل کننده و تهوع آور تعبیر می کرد.