بلوای شب جمعه سفارت انگلیس از نگاه استاد ایرانی لندن
بلوای شب جمعه سفارت انگلیس از نگاه استاد ایرانی مقیم لندن
دکتر فهیمه مخبر دزفولی، استاد ایرانی مقیم لندن، با اشاره به بلوای شب جمعه در اطراف سفارت انگلیس در یادداشت کوتاهی نوشت: باید پذیرفت ما در جهانی زندگی میکنیم که هنوز در بسیاری از روابط بین کشورها، به واقع، قانون «گرگ و میش» حاکم است، حال آن که همه در تلاشند تا صورت انساندوستانهای به رفتار خود بدهند؛ حتی جنایتهای فجیع آمریکا در عراق در پوشش برقراری دمکراسی و هجوم به افغانستان و غارت اموال و کشتار مردم بیگناه نیز با نام مبارزه با طالبان و رهایی مردم افغانستان انجام میشود.
آنچه مسلم است این که ادبیات دیپلماتیک، اهمیتش را در جهان متمدن کنونی یافته است؛ هرچند بین حرف و عمل فاصلهها باشد!
همه کشورها دوست دارند چهرهای متمدن و با ظرفیت از خود نشان دهند. به همین دلیل، در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی، که عملا دستشان تا مرفق در خون مردم بیگناه خاورمیانه آلوده است، این ظاهر مصلحتآمیز، حتی بیش از دیگر کشورهاست. کسانی که در انگلیس و آمریکا زندگی میکنند، بارها شاهد مراسم گوناگون ایرانی و انقلابی در لندن، نیویورک و... بودهاند؛ مراسمی چون برگزاری سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سالگرد رحلت امام(ره)، روز جهانی قدس و... که سالانه با شرکت بسیاری از دولتمردان و دانشگاهیان انگلیسی، آلمانی و آمریکایی، آن هم در کمال آرامش برگزار میشود.
آنان به خوبی دریافتهاند که مقابله با این برنامههای فرهنگی، هرچند روشنگریهای خاص خود را دارد، ضررش از سود آن بیشتر است، چرا که این خود نمادی از دمکراسی در کشورهایی است که دریافتهاند چگونه میتوان به منافع خود اندیشید و در این راه قربانی گرفت، در عین حال، تصویری زیبا از ملتی صبور و با فرهنگ ترسیم کرد!
متأسفانه، در ایران این سیاست وارونه است؛ یعنی در حالی که دولت و ملت ما، شریفترین و صادقترین دولتها و ملل دنیا هستند، همواره در دنیا با چهرهای خشن و هیجانزده ترسیم میشود؛ چهره دانشجویانی که در نظام اسلامی، سنگها را در دست گرفته و فریاد میزنند؛ چفیهها را به گردن انداخته و در حال حملهاند و یا با کوچکترین بهانهای به خیابان ریخته و به برخی مراکز خارجی حمله میکنند.
مسلم است که ایرانی رنجدیده است، به ویژه از امپریالیسم آمریکا و استعمار انگلیس. ایرانی در تاریخ پر فراز و نشیب خود، صدمات فراوانی را تحمل کرده است. پیداست که دانشجویان و عزیزانی که در این حرکات، نقش دارند، عرق مذهبی و غیرت ملی دارند.
اما ای کاش، مسئولان سیاست خارجی و فرهنگی، راه مناسبتری برای اعتراضات مردم پیدا کنند. برگزاری یک جشن در سفارتخانهای خارجی برای نظام اسلامی، خطرناکتر است یا پخش هزاران تصویر از جوانانی خشمگین و سنگ به دست در سراسر دنیا، که مانع از اجرای یک جشن میشوند؛ کاری که معمول سفارتخانهای خارجی در سراسر دنیاست؟! به ویژه هنگامی که بدانیم آنان از بهترین جوانان ایرانند.
و ای کاش، ما نیز میآموختیم که فیلمهایی چون «300» علیه دشمنانمان بسازیم تا بنای تاریخی و فرهنگی آنان را بیبنیاد کنیم یا شبکههای خبری قوی بسازیم که قابل رقابت با غولهای رسانهای آنها باشیم و بتوانیم حق خود را به دنیا اعلام کنیم.
اما افسوس، در جهانی که قدرت تبلیغات در دست ظالمان ستمگر است، ما نیز هر از چند گاه، خوراک مناسبی را در اختیار آنان قرار میدهیم.
حال این پرسش مطرح است که تا کی باید عدهای اندک از جوانان خشمگین و هیجانزده، دیپلماسی فرهنگی و سیاسی کشوری کهنسال و ملتی متمدن را مخدوش کنند؟