گاردین: نقش بریتانیا در حملهی احتمالی آمریکا به ایران
گاردین: نقش بریتانیا در حملهی احتمالی آمریکا به ایران
جاناتان فریدلند، تحلیلگر روزنامهی گاردین چاپ لندن، در مقالهی امروزش مینویسد که اگر قرار است گوردن براون، نخستوزیر آیندهی بریتانیا، به سرنوشت تونی بلر دچار نیاید، عمدهترین تکلیف او در زمینهی سیاست خارجی منصرف کردن واشنگتن از حمله به ایران خواهد بود.
دیدار گوردن براون با نظامیان بریتانیایی در عراق، 11 ژوئن 2007.
وی میافزاید، گوردن براون روز دوشنبه دربارهی تاریخ روز دقیق خروج نیروهای بریتانیایی از عراق چیزی نگفت. بنا به برنامه فعلی، تا اواسط تابستان سال میلادی جاری شمار این نیروها تا به 5500 تن کاهش خواهد یافت، اما بعد از آن چه خواهد شد؟ آقای براون نگفت. گاردین این فرضیهی برخی از کارشناسان را مطرح میکند که شاید دلیل کمگویی آقای براون موقعیت کنونی او باشد. وزیر خزانهداری بریتانیا تنها بعد از 14 روز دیگر صلاحیت اتخاذ تصمیماتی در این سطح را خواهد داشت، چون قرار است روز 27 ژوئن تونی بلر از مقام نخستوزیری کنار برود و گوردن براون جایگزین او شود. این نحوهی رویکرد به قضیه، به اعتقاد نویسنده گاردین، از لحاظ سیاسی هم مناسب به نظر میرسد؛ حزب حاکم کارگر بریتانیا میتواند راهکاری همانند رفتار زاپاترو را پیشه کند و به مانند رهبر اسپانیا بطور ناگهانی و سریع نیروهایش را از عراق بیرون آورد و بدینگونه میان دولت نوین خودش و دولت قبلی تونی بلر مرز مشخصی بکشد.
ولی به باور گاردین، با اینکه این اندیشه جذاب است، تقریبا عملی به نظر نمیرسد. زیرا تا کنون آقای براون به ایالات متحده ضمانت داده است که چنین کاری نخواهد کرد. یک مقام بلندپایه دولت آمریکا به گاردین گفتهاست که گوردن براون با استفاده از "کانالهای متعدد"، از جمله از طریق دیدار "دس براون"، وزیر دفاع بریتانیا با "روبرت گیتس"، همتای آمریکایی او، به آمریکاییها اطمینان دادهاست که هیچ نوع حرکت ناگهانی انجام نخواهد داد و هر نوع اقدام بریتانیا در مورد حضور نظامیاش در عراق تنها در رایزنی با واشنگتن انجام خواهد گرفت. به گفتهی منبع گاردین در کاخ سفید، گوردن براون این صحبتها را هنگام دیدار رودررویش با جرج بوش در ماه آوریل گذشته کردهاست. البته، اگر آقای براون تصمیم بگیرد که طفره برود، باز هم امکان فراوان خواهد داشت. وی به سادگی میتواند به واشنگتن بگوید که "شرایط" تغییر کردهاست. اما فعلاً آمریکاییها خوشحالاند و به احتمال زیاد جناح چپ حزب کارگر سرخورده خواهد شد.
اما به نظر تحلیلگر گاردین، پروندهی ایران میتواند به گوردن براون ضربهی سختتری وارد کند که قابل مقایسه با ضربات وارده از پروندههای عراق و افغانستان نیست. علایم فزایندهای هست که یک روز رئیسجمهوری آمریکا از آقای براون خواهد خواست که به ماجرای نظامی تازهاش در ایران بپیوندد.
همهی نامزدهای عمده به مقام ریاست جمهوری آمریکا از هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در این مورد اتفاق نظر دارند که "گزینهی مقلبله نظامی" با ایران را نباید صرف نظر کرد. "هیلاری کلینتن" در باره "تأثیر شوم" ایران صحبت میکند و "رودی جولیانی" هفتهی گذشته گفت که ایران باید متوجه باشد که بلندپروازیهای هستهایاش برای آمریکا قابل قبول نیست. نامزد جمهوریخواهان گفت: "من فکر میکنم این امر (جنگ علیه ایران) میتواند با استفاده از اسلحه متعارف صورت بگیرد، اما نمیتوان راههای دیگر را صرف نظر کرد." گاردین مینویسد: "به عبارت دیگر، نامزد جمهوریخواه ریاست جمهوری آمریکا در حال بررسی احتمال یک حملهی هستهای علیه تهران است."
از سوی دیگر، "جویی لیبرمن"، عضو سنای آمریکا، پیشنهاد کرده است که به خاطر چیزی که او "آموزش دادن ایران به عراقیها جهت کشتن آمریکاییها" نامید، علیه ایران اقدامات نظامی انجام بگیرد. ماه گذشته "ریچارد پرل"، مشاور پیشین ستیزهجوی وزارت دفاع آمریکا، صراحتاً در مورد بمباران ایران صحبت کرد و افزود که زمان مناسب برای این حمله وقتی فرا خواهد رسید که آمریکا در عراق نیروی کمتری داشته باشد، تا ایران نتواند به آسانی علیه آمریکا اقدام تلافیجویانهای انجام دهد. تحلیلگر گاردین میگوید که ماه نوامبر سال 2001 با ریچارد پرل در واشنگتن دیدار داشت و آن درست زمانی بود که کابل سقوط کرد. پرل گفته بود که هدف بعدی واشنگتن صدام حسین خواهد بود و همینطور هم شد.
"دان پلش" از مؤسسهی مطالعات خاوری و آفریقایی لندن این پرسش را مطرح کرده است که چرا آمریکا در حال تقویت پایگاههای هواییاش در افغانستان و کردستان و عراق است و دارد پیرامون ایران حلقهای را شکل میدهد. وی گفته: "برای درهم کوبیدن نیروهای شورشی شما به نیروی هوایی گسترده نیازی ندارید، مگر نه؟" این باید بخشی از آمادگیهای آمریکا برای حمله به کسی باشد که میدانیم کی هست. دان پلش همچنین به حضور دو یا سه واحد نیروهای ضربتی سریع آمریکا در آبهای خلیج فارس اشاره کرده که هر کدام دارای رزمناوهای غولآسایی هستند. همسایگان ایران مطمئناً بر این نظراند که چیزی دارد اتفاق میافتد. طی هفتهی جاری وزیر دفاع کویت گفت، به آمریکا اجازه نمیدهد که برای حمله به ایران از خاک آن کشور استفاده کند و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس هم سروصداهایی مشابه بپا کردهاند و این نگرانیها نمیتواند انگیزهای فرضی داشته باشد.
مسلماً، مقامات آمریکایی همه این ادعاها را تکذیب میکنند و میگویند که تلاشها جنبهی صرفاً دیپلماتیک دارد. اما گاردین دو دلیل غیر قابل اعتماد بودن ادعای آمریکا را پیش میآورد: نخست اینکه کسی انتظار ندارد اشغال فراگیر خاک ایران صورت بگیرد. با توجه به حضور گستردهی نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان این گزینه در واقع غیرعملی بهنظر میرسد. هر نوع حملهی آمریکا به صورت بمباران هزاران تأسیسات هستهای، نظامی، سیاسی، و زیربنایی ایران انجام خواهد گرفت و میتواند به مانند عملیات "روباه صحرا" علیه عراق در سال 1998 در چهار روز خلاصه شود یا به مانند حملهی ناتو به صربستان و کوزوو چند هفته به درازا بکشد. دوم اینکه افراد بدبین سال 2002 را به یاد میآورند که مقامات، از جمله نخستوزیر بریتانیا اطمینان داده بودند که هیچ نوع تصمیمی مبنی بر آغاز جنگ علیه عراق گرفته نشدهاست. با وجود این، جنگ آغاز شد.