به مناسبت پخش مستند دایانا و شاهدان در تونل

 به مناسبت پخش مستند دایانا و شاهدان در تونل

نمایش مستند جنجال‌برانگیز «دایانا: شاهدان در تونل» (Diana: The Witnesses in the Tunnel) از شبکه‌ی چهار تلویزیون بریتانیا (Channel Four) در شب گذشته، بار دیگر قدرت رسانه و آزادی و استقلال آن را از قدرت و حکومت در جامعه‌ی بریتانیا اثبات کرد. مستندی چالش‌برانگیز که به نقش عکاسان خبری و جنجالی (paparazzi) در تصادف مرگ‌بار پرنسس دایانا، شاهزاده‌ی ولز، در تونل پونت د آلما (Pont De I’Alma) پاریس در 31 اگوست 1997 می‌پرداخت؛ تصادفی که منجر به مرگ دل‌خراش دایانا شد.


یک روز قبل از نمایش این فیلم مستند، پرنس ویلیام و پرنس هری، فرزندان دایانا، به کانال چهار نامه می‌نویسند و از آن‌ها می‌خواهند جلوی نمایش این فیلم را بگیرند یا حداقل عکس‌های دل‌خراش مربوط به صحنه‌ی تصادف مادرشان را نشان ندهند. اما شبکه‌ی 4 این حق را برای خود محفوظ دانست که این مستند جالب و دیدنی را به‌رغم درخواست و پافشاری شاهزاده‌های بریتانیایی پخش کند. از این زاویه اقدام شبکه‌ی چهار اقدامی ستایش‌برانگیز است و نشان می‌دهد که یک رسانه تا چه میزان آزادی و قدرت دارد و تا چه حد می‌تواند از این آزادی استفاده کند.

نکته‌ی خنده‌دار اینجاست که هیچ‌کدام از این شاهزادگان محترم قبلاً این فیلم را ندیده بودند و نمی‌دانستند شبکه‌ی چهار واقعاً می‌خواهد چه چیزی را نشان دهد (آدم یاد نامه‌ی بنیاد فارابی به فستیوال کن برای جلوگیری از نمایش فیلم پرسپولیس می‌افتد). آنها حتی عکس‌هایی را که مدعی‌اند حاوی صحنه‌های دل‌خراش مربوط به این حادثه است، ندیده‌اند. حتی بعد از تصادف نیز پرنس چارلز و پرنس ویلیام گفتند که نمی‌خواهند اصلاً این عکس‌ها را ببینند.


در واقع چنین عکس‌هایی احتمالاً وجود خارجی ندارد و اگر هم داشته باشد، هرگز در هیچ جا منتشر نشده‌اند. فیلم مستند شبکه‌ی چهار به ما می‌گوید چرا. در حالی که دیلی اکسپرس در زمان حادثه آنها را چندش‌آور، دیلی میل آنها را سنگ‌دلانه، ایونینگ استاندارد آنها را شکستن آخرین تابو و مجله پیپل (The People) آنها را وحشتناک خواند.
بسیاری از مردم، مقامات دولتی، پلیس، و برخی از نزدیکان دایانا عکاسان و پاپاراتزی‌ها را مسؤول مرگ دایانا دانستند. اینکه آنها با سماجت بیش از حد خود و تعقیب اتومبیل دایانا باعث تصادف و مرگ دایانا شدند. پرسش اصلی این فیلم مستند این است که آیا واقعاً می‌توان عکاسان خبری و پاپاراتزی‌ها را مسؤول مرگ دایانا دانست؟

یانیس ساترلند (Janise Sutherland)، کارگردان این فیلم مستند، با کنار هم چیدن روایت‌های مختلف از عکاسان خبری که در صحنه حاضر بودند، و استفاده از تصاویر آرشیوی و بازسازی صحنه‌های تصادف در تونل و برخی صحنه‌های دیگر سعی می‌کند از زاویه‌ی تازه‌تری به موضوع مرگ دایانا و حاشیه‌های آن نگاه کند. حادثه‌ای پرابهام که هنوز سوژه‌ی بسیاری از روزنامه‌های زرد بریتانیاست و روزی نیست که مطلبی درباره‌ی آن چاپ نشود. از سوی دیگر فیلمساز، سیاستمداران و پلیس و مقامات شهر پاریس را نیز فراموش نمی‌کند. آنها عکاسان را مزاحم عملیات نجات نیروهای امدادی و پلیس دانسته و معتقدند که آنها افراد بی‌رحم و قسی‌القلبی‌اند که تنها به پول و حرفه‌شان فکر می‌کنند و جان انسان برایشان ارزشی ندارد.


به اعتقاد آنها در همان زمان که دایانا در میان آهن‌پاره‌ها جان می‌داد آنها بر سر گرفتن عکس‌های بهتر از او رقابت می‌کردند. در حالی که رومولد رت، نخستین عکاسی که به محل حادثه می‌رسد، به ما می‌گوید که او دیپلم مددکاری داشته و فوراً وارد اتومبیل شد و نبض دایانا را گرفت و فهمید که هنوز زنده است و به او گفت که آرام باشد، الان دکتر از راه می‌رسد. به علاوه از زبان دکتر فردریک می‌لی‌یز (Mailliez)، پزشکی که تصادفاً از آن محل می گذشت و در محل حادثه حاضر بود، می‌شنویم که عکاسان هیچ مزاحمتی برای کار او ایجاد نکردند و او توانست به راحتی کارش را انجام دهد. او معتقد است که این وظیفه‌ی عکاسان است که از این نوع حوادث گزارش و عکس تهیه کنند. اما اینکه آنها قسی‌القلب‌اند یا نه، ممکن است این‌طور باشد.

از طرفی سخنگوی محمد الفاید، پدر دودی الفاید، معشوق دایانا که به همراه او در تونل کشته شد، نیز عکاسان پاپاراتزی را محکوم کرده و آنها را در این مورد مقصر می‌داند. در حالی که پیش‌تر، آقای محمد الفاید، خانواده‌ی سلطنتی بریتانیا و نیروهای امنیتی این کشور را مسئول مرگ پسرش و دایانا دانسته و رسماً علیه آنها شکایت کرده و آنها را به دادگاه کشیده است.

فیلمساز می‌گوید با اینکه شواهد پزشکی و مدارک پلیس دال بر این است که هنری پل، راننده‌ی دایانا، در آن شب مست بوده و با سبقت گرفتن از یک اتومبیل فیات اونو، کنترلش را از دست داده و به دیوار تونل کوبیده و دایانا و همراهش نیز کمربند ایمنی را نبسته بودند، همه می‌خواهند کاسه‌کوزه‌ها را سر عکاسان بیچاره بشکنند. او با بازسازی صحنه‌ی برخورد خشن و زننده‌ی پلیس فرانسه با عکاسان در تونل، نشان می‌دهد که چگونه پلیس دوربین‌هایشان را ضبط کرد و فیلم‌هایشان را بیرون کشید، به آنها دستبند ،زد و به خاطر قتل غیرعمد دو روز آنها را بازداشت کرد. در حالی که دادگاه، بعداً آنها را بی‌گناه شناخت. نیکلا آرسوف، یکی از عکاسان که آن شب به وسیله‌ی پلیس دستگیر شد، از دید خود حادثه را تشریح می‌کند. او می‌گوید: «ما عکاس بودیم و کارت خبری داشتیم اما ما را لخت کردند و همه جای ما را گشتند. باورکردنی نبود... هر کس هر چه دلش خواست راجع به ما گفت.»


دان مک‌کالین (Don McCullin) و ژاک لنگوین، عکاسان مشهور جنگ، نیز در میان آنها بودند. در واقع این نخستین بار است که مستندسازی موفق شده با این عکاسان گفت‌وگو کند و در کنار صدها روایت از این حادثه‌ی خونین، روایت‌های آنها را نیز ثبت کند و به نمایش بگذارد.
کن لنکس (Ken Lennox)، مسؤول بخش عکس روزنامه‌ی سان، ادعا می‌کند که یکی از عکاسان چند ساعت بعد از حادثه به او زنگ زده و گفته عکسی از دایانا در لحظه‌ی تصادف دارد که حاضر است آن را 300هزار پوند بفروشد. عکسی که هرگز در هیچ جا چاپ نشد.



فیلم مستند «دایانا: شاهدان در تونل»، نه تنها بر بی‌گناهی عکاسان خبری و جنجالی در حادثه‌ی تصادف دایانا تأکید می‌کند، بلکه رسالت حرفه‌ای آنها را نیز یادآور می‌شود. این‌که آنها خبرنگار یا عکاس‌اند و ذات حرفه‌شان ایجاب می‌کند که همه جا باشند و از هر کس و هر موضوع مهمی عکس و خبر تهیه کنند و بدون وجود آنها گزارشی وجود نخواهد داشت. اما از سوی دیگر این سؤال همچنان برای سلبریتی‌ها و افراد سرشناس دنیای هنر و سیاست مطرح است که آنها تا چه حد مجازند که وارد حریم خصوصی این افراد شده و آزادی و آسایش آنها را سلب کنند؟

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.