پرسپولیس را بدون پیشداوری ببینید
پرسپولیس را بدون پیشداوری ببینید
فیلم خانم ساتراپی در هیأت یک اتوبیوگرافی به دورهای بیستوچندساله از تاریخ معاصر ایران میپردازد، اما نامش "پرسپولیس" است. انتخاب این عنوان اشارهای است به دغدغههای میهنپرستانهی فیلمساز و اهمیت سرزمین و تمدن کهن ایران در نزد او. حرفها، کنایهها و اشارات سیاسی در این فیلم کم نیست، با این همه به هیچ روی نمیتوان آن را اثری سیاسی دانست. راوی، تنها آنچه را شخصاً طی سالهای قبل و بعد از انقلاب تجربه کرده، به تصویر میکشد. این کار را هم با صداقت تمام انجام میدهد و در این راه از طرح زوایای پنهان زندگی خصوصی خود نیز ابایی ندارد. اما مسأله اینجاست که زندگی او—بدون آن که بخواهد—همچون خیلی از همنسلانش متأثر از شرایط سیاسی این دورهی بیستوچندساله است.
او هم که با خود قرار واقعگرایی بیپرده را دارد، ناچار به تأکید و تشریح این تأثیر و تأثر سیاسی است. پرهیز از اغراق از یک سو و نبودِ الزام به خودسانسوری از سوی دیگر—چنانکه شایستهی یک روایت "واقعگرایانه" است—باعث شده تا طرح حقایق تاریخی سالهای پس از انقلاب، از نظر مسؤولین فرهنگی نظام جمهوری اسلامی به سیاسی بودن فیلم تعبیر شود.
اعدام زندانیان سیاسی، شیوههای غیرمعقول تبلیغ مذهبی جنگ (ارائهی کلید بهشت به رزمندگان نوجوان برای ترویج روحیهی شهادتطلبی)، سرخوردگی فعالان سیاسی رژیم شاه در سالهای پس از انقلاب، بسته شدن فضای فرهنگی—اجتماعی، رنگ باختن آرمانهای انقلاب، نادیده گرفتن ارزشهای انسانی و بالاخره کاهش محبوبیت و اعتبار ایران و ایرانی در جهان غرب، از جمله واقعیتهایی است که بر زندگی "مرجی" و خانوادهاش تأثیرگذار بودهاند؛ و به اندازهی کافی هم عریان و علنیاند. در عین حال شیوهی روایتی که فیلمساز برگزیده هم به گونهای است که راه را بر روی هر گونه نفی یا طرد حقایق مورد اشاره میبندد.
شخصیت معترض "مرجی" که به مرور زمان در قالب یک زن آگاه و معتقد به حقوق زنان شکل میگیرد، از دیگر ویژگیهای فیلم است که نارضایتی مسؤولان فرهنگی کشور را برانگیخته. خودباوری، آگاهی، تلاش و مبارزه او از زمانی که با همبازیهایش درصدد انتقام از امین، پسر مأمور ساواک، برمیآید شروع میشود و به اقدام شجاعانه در اعتراض به نحوهی پوشش خانمها در دانشگاه میانجامد؛ بی آنکه مسیر افراط را در پیش گیرد. منطق و اعتدال در بندبند ساختار روایت رعایت شده، و دلخوری معترضین داخل کشور هم ظاهراً به این دلیل است که جوابی برای طرح منطقی حقایقی که سالهاست به اثبات رسیده ندارند.
چند سال پیش همین دوستان تهدید کردند در صورت برگزاری مراسم رونمایی کتابهای خانم ساتراپی در حاشیهی برنامهی مرور سینمای ایران در سینما تک پاریس، کپی تمام فیلمهای ایرانی را به تهران باز خواهند فرستاد. ظاهراً برای آنها زمان در همان سالها متوقف شده و توانایی دیدن ظاهر بیپیرایهی واقعیت و رجوع به گذشته و بازخوانی آن را از زاویهی دید خانم ساتراپی ندارند.
مرجانه ساتراپی برنده جایزه هیأت داوران جشنواره کن
فیلمساز هرگز به طور مستقیم به مسألهی مذهب و نقد آن نمیپردازد. اما تأثیر رویکردهای شبهطالبانی به مذهب در دههی نخست انقلاب بر زندگی خود، خانواده، و جامعهی پیرامونش را مورد توجه قرار میدهد. تحکم و تسلط فضای پلیسی حاکم بر زندگی، کسب و کار، و روابط فردی و اجتماعی—بدون توجه به جایگاه و ارزش انسان—و به اسم "دین" ، موضوعی است که در چند سکانس بهیادماندنی از فیلم، به آن پرداخته میشود.
پرسپولیس بیش از آنکه یک اتوبیوگرافی سرگرمکننده باشد، یک اثر میهنپرستانه است و در عین حال یک نوع اعادهی حیثیت، یک جور تصحیح و یادآوری تاریخ برای مخاطب فرنگی که این روزها یادش رفته تمدن و فرهنگ ایران در کجا ریشه دارد و حتی گاهی ایرانیان را عرب میداند و زبانشان را عربی...
اهمیت و نکتهی تمایز نسخهی سینمایی نسبت به کتاب خانم ساتراپی در این است که شیوهی روایتی فیلم با هدف بازخوانی جامع و مانع و موجز از تاریخ و هویت ایرانی و مرور تاریخ معاصر ایران به زبانی ساده برای چنین مخاطبی به کار گرفته شده. طرح و یادآوری حقایقی ازجمله اینکه عراق متجاوز و شروعکنندهی جنگ بوده، اینکه انگلیس با هدف تاراج نفت ایران به بقای دیکتاتوری پهلوی کمک کرد یا اینکه غرب حامی اصلی صدام و فراهمکنندهی سلاحهای مخوف کشتارجمعی بوده، در راستای همین نگاه میهنپرستانه است که اتفاقاً باید به مذاق مسؤولین داخل خوش بیاید!
قضاوت دربارهی یک فیلم، تنها با تکیه بر شنیدهها و سوابق فیلمساز و صرفاً بر اساس پیشفرضها دامنهی سوءتفاهمها و سوءتعبیرها را گستردهتر میکند. توصیهی من به این دوستان این است که به دور از پیشداوری و غرضورزی، با رجوع به خود فیلم در مورد آن اظهارنظر کنند. پرسپولیس از هفتهی آینده در سینماهای فرانسه منتظر شماست!
مهدی عبداللهزاده