رســتوران‌های رنگـارنگ، قیمت‌هــای گـــران

رســتوران‌های رنگـارنگ، قیمت‌هــای گـــران

بعضی غذاها که در کشورهای مختلف تهیه می‌شود، دارای وجه اشتراک‌هایی است که خیلی از مردم دوست دارند آن را میل کنند. همچنین مواد اولیه این غذاها مشترک است، برای مثال ماهی و سبزی از جمله غذاهایی است که در تمامی کشورهای دنیا، مردمان آن را میل می‌کنند و از آن لذت می‌برند یا غذاهایی که مواد اولیه آن از سبزی تشکیل شده است. امروزه در کشورهای مختلف رستوران‌هایی است که غذاهای دیگر ملل را سرو می‌کنند، برای مثال در فرانسه، رستوران‌های چینی و هندی به وفور دیده می‌شود. در آمریکا رستوران‌های ایتالیایی، در آلمان رستوران‌های هندی و... اما باید اشاره داشته باشیم که چند کشور هستند که غذاهای آنان در کشورهای مختلف سرو می‌شود و به نوعی عمومیت دارد. برای مثال همین غذای ایرانی خودمان که به‌خاطر حضور ایرانی‌ها در کشورهای اروپایی و آمریکایی، رستوران‌های زیادی آن‌جا دایر و غذای ایرانی سرو می‌‌شود. وجود همین رستوران‌ها باعث شد که مردمان آن کشورها به این نوع غذا علاقه‌مند شوند و از آن میل کنند یا غذاهایی از کشورهای هندوستان که به‌خاطر تندی آن، مردمان سایر نقاط جهان دوست دارند از آن بخورند. غذاهای چینی که از سبزیجات متنوعی در آن استفاده می‌شود و غذاهای ایتالیایی، مکزیکی و اسپانیایی هم به این شکل است. به طول کلی باید گفت غذاهای شش کشور ایران، هندوستان، مکزیک، ایتالیا، اسپانیا و چین، در دنیای رستوران‌داران جهان جایگاه ویژه‌ای دارد و این امر در ایران هم مستثنی نیست.
    بارها دیده شده که در ایران رستوران‌های زیادی وجود دارد که به سرو چنین غذاهایی می‌پردازند. انواع اسپاگتی‌ها البته با قیمت گران در رستوران‌های ایتالیایی، انواع خوراک‌های اسپانیایی، پیتزای مکزیکی، غذاهای تند هندی، غذاهای ناشناخته چینی، همه و همه مورد استقبال قرار می‌گیرند. از این رو رستوران‌های خاصی در ایران به خصوص در پایتخت به چشم می‌خورد که البته توجه زیادی هم به آن‌جا می‌شود. درست مثل غذاهای ایرانی که در اروپا و آمریکا از آن استقبال می‌شود. غذاهایی مثل آبگوشت، کباب کوبیده و شیشلیک که طرفداران زیادی دارد به خصوص این آخری که طرفداران بسیار زیادی در کشورهای فرانسه، ایتالیا و آلمان دارد و مردمان این نقاط از خوردن آن لذت می‌برند.


    
    اما آنچه که مشخص است، در کشور ما قیمت این غذاها بسیار گران است. می‌خواهیم اشاره‌ای داشته باشیم به یک واقعیت که کاش به ناواقعیت تبدیل می‌شد!!
    واقعیت یا ناواقعیت! اما نکته در همین جاست، ارزان‌ترین غذای ایتالیایی که در رستوران‌های ایران به فروش می‌رسد، همان اسپاگتی عادی است که قیمت آن زیر پنج هزار تومان نخواهد بود. ارزان‌ترین غذای هندی، پرسی 12000 تومان است که چند تکه جوجه را با چاشنی‌های هندی برای شما می‌آورند و ارزان‌ترین غذای اسپانیایی تورتیلا که حداقل پرسی، شش هزار تومان است. تعجب ما زمانی زیاد می‌شود که مواد اولیه این غذا شامل سیب‌زمینی، سیر و ذرت است، البته به تازگی پیتزاهای مکزیکی هم در پیتزافروشی‌های ایران سرو می‌شود که به نظر می‌آید، تنها به خاطر یک سس تند که روی آن می‌ریزند و نامش را پیتزای مکزیکی گذاشته‌اند و قیمت آن بین 2500 تا 3000 تومان است، ارزان‌ترین غذای خارجی در رستوران‌های عادی است. اگر شما این پیتزا را در یک رستوران رنگارنگ میل کنید، حداقل باید هشت هزار تومان بابت آن بپردازید. راستی ارزان‌ترین غذای چینی هم پرسی 12 هزار تومان است که البته اگر کمی کیسه‌ها را شل کنید به پرسی بیست هزار تومان هم می‌رسد، لابد می‌پرسید مگر مواد اولیه آن چیست؟ در پاسخ باید گفت: هیچی! کمی برنج، کمی سبزی و کمی رب‌گوجه و... فکر نکنید از سه کیلو گوشت، دو کیلو مرغ و ده کیلو برنج تشکیل شده است.
    یکی از این دوستان که صاحب یکی از این رستوران‌هاست، می‌گوید: به هر حال ما به مشتری سرویس می‌دهیم، غذای خوب و جالبی که تاکنون نخورده‌اند را با استخدام آشپزان که حقوق‌شان هم بالاست تهیه می‌کنیم و باید هم قیمت کمی بالا باشد، شما الان اگر یک پرس برگ مخصوص گوسفندی در رستوران... که نامی برای خودش در کرده است بخورید، باید 13 هزار تومان! بدهید یا در محله‌هایی چون فرحزاد، درکه، دربند، قیمت یک پرس کباب کوبیده معمولی سه هزار تومان است. ما در رستوران‌های‌مان، سرویس‌دهی به مشتری را تا حد امکان رعایت می‌کنیم، نظافت و از همه مهم‌تر محصولات غذایی درجه یک در غذاهای‌مان به کار می‌بریم. شما نباید به قیمت غذاهای ما ایراد بگیرید. غذاهای‌مان، مثل رستوران‌های <درجه یک> است که غذای ایرانی سرو می‌کند و شاید هم قیمتش از آن کمتر باشد، سرویس‌دهی ما قابل مقایسه نیست. اما این سرویس‌دهی چیست؟
    دوستی دیگر می‌گفت: روزی چند مهمان داشتم که می‌خواستم، آنان را برای شام دعوت کنم. به رستورانی رفتم که می‌دانستم غذای بسیار گران قیمتی دارد. با خودم پنج نفر می‌شدیم، حواسم بود که دوستان چه سفارش می‌دهند، دو نفرشان غذای پرسی 12 هزار تومانی و دو نفر دیگر با خودم غذای پرسی ده هزار تومانی، یک حساب سرانگشتی تا این‌جا مشخص می‌کرد که 54 هزار تومان غذا سفارش دادیم و با احتساب، ماست، سالاد از بابت ظرفی هزار تومان و پنج قوطی نوشابه که می‌شد روی هم 2500 تومان، در مجموع قیمت غذای‌مان می‌شد حدود 67 هزار تومان. زمانی که برایم فاکتور را آوردند، جمع آن هشتاد هزار و پانصد تومان را نشان می‌داد. قیمت غذاهای روی فاکتور را چک کردم، دیدم درست است، اما در ذیل آن نوشته بود بیست درصد سرویس. بیست درصد سرویس برای چی؟ مگر چه کار کردند؟
    پول را پرداخت کردم، اما تا صبح خوابم نبرد، نه به این خاطر که چرا هشتاد هزار تومان برای پنج نفر پرداخت کردم، گرچه اگر کمی فکر کنیم می‌بینیم که هشتاد هزار تومان مبلغ کمی نیست، اما به هرحال خودم خواستم، ولی آن بیست درصد سرویس را به هیچ عنوان نمی‌توانستم، هضم کنم.
    خون داشت، خونم را می‌خورد؛ فردا غروب به همان رستوران مراجعه کردم و گفتم که دیشب مهمان شما بودم، می‌خواستم مرا توجیه کنید که بیست درصد سرویس‌دهی یعنی چه؟
    مسئول صندوق گفت: یعنی غذا را برای شما روی میز آوردیم. گفتم: پس می‌فرمایید که از آشپزخانه تا سر میز که ده قدم می‌شود، نزدیک 14 هزار تومان پولش می‌شود. سوار اتوبوس شوی به شیراز بروی، از شما ده هزار تومان می‌گیرند. یعنی حقوق پیشخدمت‌های این رستوران را باید مشتری‌ها بدهند. همین طور است؟ مسئول صندوق که یکه خورده بود، مدیر رستوران را صدا زد، همین حرف‌ها را برای او گفتم و او لبخندی تحویلم داد و گفت: آقای محترم، شما زمانی که به این‌جا می‌آیید، تمامی امکانات برای شما فراهم است، پیشخدمت‌ها کت شما را از تن‌تان درمی‌آورند، غذا روی میز می‌گذارند، این آخری را که گفت از کوره دررفتم. گفتم بی‌خود که غذا می‌آورند، صدایم می‌کردید، خودم غذا را روی میز می‌آوردم، مگر خودم بلد نیستم کتم را در بیاورم، برای خودتان کاسبی راه انداختید و با این‌گونه تشریفات غربی مابانه، سر اشخاصی را که می‌خواهند ادای غربی‌ها را در بیاورند، کلاه می‌گذارید. این گفته باعث شد که مدیر رستوران برافروخته شود. گفت: آقا می‌خواستید این‌جا غذا نخورید. گفتم: شما باید می‌گفتید که بیست درصد قیمت غذا، حق سرویس می‌گیرید، آن هم چه سرویسی. خلاصه سرتان را درد نیاورم، از آن‌جا که چند مشتری در رستوران بودند، مدیر رستوران بیست درصد دیشب را که می‌شد 13 هزار و 400 تومان به من بازگرداند. پول را گرفتم و در حالی که از رستوران خارج می‌شدم به مشتریان گفتم، بروید غذای‌تان را خودتان از آشپزخانه بیاورید، وگرنه ممکن است گوش‌تان بریده شود.
    
    به هر حال این یک واقعیت در رستوران‌های ماست. یکی دیگر از صاحبان رستوران‌های شیک در تهران می‌گوید: غذای ما گران نیست، شما یک شب رستوران سنتی بروید، ببینید چه خبر است؟ با شنیدن موسیقی که آن را از ضبط صوت هم می‌توانید بشنوید، پنج نفر آدم باید 150 هزار تومان بپردازند. باید قبول کرد که قیمت غذاهای رستوران، بسیار گران است و در این وادی به‌طور حتم رستوران‌هایی که غذاهای خارجی سرو می‌کنند، از همین قاعده مستثنی نیستند.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.