معمای قتل اسپرانزا مارگولیس
معمای قتل اسپرانزا مارگولیس
قتل دختری 18 ساله به نام اسپرانزا مارگولیس همچنان یکی از پروندههای لاینحل در دستگاه قضایی امریکا باقی مانده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، پلیس محلی در ساعت 2:20 صبح 8/8/1997 در پی تماس تلفنی زنی که اعلام کرد صدای شلیک گلوله را در خانه مجاور خود شنیده و خودرویی را دیده که به سرعت از خیابان مجاور در حال گریختن بوده است، وارد عمل شد. مقامات جنایی با ورود به صحنه جرم با جسد زنی مواجه شدند که ظاهراً در پی اصابت گلوله کشته شده و در مقابل در اتاق میهمانی به زمین افتاده بود. پلیس محلی سپس محل قتل را مهر و موم کرده و دایره قتل را از حادثه مطرح کردند.
مأموران دایره قتل در ساعت 3:04 صبح به صحنه جرم آمدند. آنها آثار اصابت گلوله را بر روی گردن و دقیقاً زیر گوش چپ مارگولیس پیدا کردند.
پزشکی قانونی نیز در ساعت 4:27 به صحنه جرم آمد. یافتههای اولیه نشان میداد که قربانی از فاصله نزدیک مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. جسد در ساعت 5:45 برای کالبدشکافی منتقل شد.
مأموران دایره قتل نشانههای نزاع نیافتند. به نظر میرسید که زن جوان در کنار پنجره اتاق میهمانی در حال قدم زدن بود که یک خودروی در حال حرکت به سوی وی شلیک کرده است.
زن جوان اسپرانزا مارگولیس 18 ساله شناسایی شد که دوستانش به وی لقب دختر غمگین یا "لوکوئیتا"داده بودند. گفته میشود وی با باندهای جنایتکار ارتباط داشته اما تلاش کرده بود تا این ارتباطات را قطع کند. به گفته خانواده و دوستان نزدیک این قطع ارتباط باعث ایجاد دشمنی بین اسپرانزا و دارو دستهاش شده بود. وی در عین حال با باندهای جنایتکار رقیب نیز به دلیل اقداماتش مشکل داشت.
اسپرانزا آخرین بار در پارتی یکی از دوستانش دیده شده بود. وی مشروب خورده بود و خواهرش برای اینکه مبادا وی با این حال سوار خودرویش شود سوئیچ را پنهان کرده بود.
اسپرانزا با یکی از اعضای باندی که به تازگی از آن جدا شده بود درگیری لفظی پیدا کرده بود، مردی جوان به نام "خسوس کوچیکه "یا "الجی". وی با اسپرانزا طی 4 سال گذشته ارتباطات نزدیکی داشت.
اسپرانزا پس از مشاجره با خسوس با حالتی عصبانی تصمیم گرفت به خانه برود که پیاده 3 مایل با آنجا فاصله داشت.
در اواخر همان شب پلیس به پارتی که اسپرانزا برای آخرین بار در آنجا دیده شده بود، حمله کرد. این اقدام قبل از آن صورت گرفت که پلیس بتواند بین قتل اسپرانزا و این پارتی ارتباطی پیدا کند. دار و دسته باند رقیب به پارتی حمله کرده و پارتی را بر هم زده بودند که این امر همسایگان را بر آن داشت با پلیس تماس بگیرند.
پلیس در ساعت 3:14 دقیقه صبح به پارتی حمله کرد. دار و دسته باند موسوم به "لوکاسغربی" و باند رقیب آن به دلیل بر هم زدن آرامش منطقه دستگیر شدند. پلیس در جریان حمله به پارتی یک رولور کالیبر 44 "اسمیت و وسون" را در یک سطل آشغال در محل یافتند. این سلاح چندی بعد به عنوان سلاح به قتل رساندن اسپرانزا مارگولیس تأیید شد. هیچ آثار انگشتی بر روی سلاح یافت نشد و شماره سریال سلاح نیز نشان داد که سرقتی بوده است.
رولور 44 اسمیت و وسون در پارتی که اسپرانزا مارگولیس در آن شب در آن حضور داشت پیدا شده بود. کارشناسان با آزمایش سلاح آن را آلت قتل اعلام کردند که آثار انگشتی پیدا نشد. مالک سلاح در وستچستر در کالیفرنیا شناسایی شد. مالک سلاح در سال 1995 هنگامی که سارقان خانهاش را خالی کرده بودند سرقت شدن سلاح را اعلام کرده بود.
آزمایش لوله سلاح، و شیارهای روی گلوله ثابت کرد که گلوله از این سلاح شلیک شده است.
گلوله از گردن قربانی گذشته بود و مأموران صحنه جرم آن را که به در کمد مقابل پنجره فرو رفته بود پیدا کردند.
بازجویی از خواهر مقتول
خواهر مقتول بیمار بود و در جریان بازجوییها غش کرد و پلیس بازجویی را متوقف کرد و وی را به بیمارستان منتقل کردند تا تحت مداوا قرار گیرند.
خواهر مقتول توانست زمان تقریبی را که برای آخرین بار اسپرانزا را دیده بود به پلیس اعلام کند. زمان تقریبی نیم ساعت قبل از تماس با پلیس در خصوص شنیده شدن صدای گلوله بود.
وی به مأموران تحقیق گفت که اسپرانزا با دوست پسرش "خسوس ناوا" مشاجره کرده بود و دوست دختر خسوس نیز با وی درگیر شده بود. با این حال دوستان پادر میانی کردند و قبل از آن دو دختر به یکدیگر آسیبی برسانند آنها را جدا کردند. خواهر اسپرانزا در عین حال به پلیس گفت اسپرانزا با تعدادی از مهمانان نیز دچار تنش شده بود زیرا وی اخیرا باند را ترک کرده بود. خواهر به یاد نیاورد که آیا خسوس یا دوست دخترش را در آخر آن شب در پارتی دیده است یانه. خواهر اسپرانزا قبل از آنکه باند رقیب پارتی را به هم بزند آنجا را ترک کرده بود.
مظنونان و سرنخها
از آنجا که خسوس ناوا (یا همان خسوس کوچیکه) در پی هجوم پلیس به پارتی و پس از زمان قتل دستگیر شده و از آنجا که وی گفت با دوست دخترش بوده و دوست دخترش به عنوان بهانهای برای وی ایفای نقش کرده که کنار یکدیگر بودهاند پلیس نتوانست آنها را به عنوان مظنونان قتل قرار دهد. خسوس را افراد بسیاری در پارتی دیده بودند گرچه بسیار از مهمانان که مورد بازجویی قرار گرفته بودند میگفتند این احتمال وجود داشته که وی پارتی را ترک کرده و سپس بدون آنکه محسوس باشد به پارتی بازگشته باشد. مهمانان حاضر در پارتی تمایلی به گفتوگو با مأموران پلیس نداشته و این غالباً با قتلی که با باندهای جنایتکار مربوط میشود، روی میدهد.
تماس ناشناس
فردی ناشناس در تماس تلفنی با پلیس اعلام کرد یک خودروی "شویمالیبو آبیرنگ (احتمالاً سیرکا 1973) پس از تیراندازی در حال عبور از خیابان محل جنایت دیده شده است. تا به امروز این فرد ناشناس شناسایی نشده است.
شب حادثه
اسپرانزا مارگولیس در پارتی یکی از دوستانش که هنور یکی از اعضای باند پیشین وی بود، شرکت کرد.
خواهر وی گفت: تنها دلیلی که وی در این پارتی شرکت کرد این بود که نمیخواست خواهر کوچکش تنهایی به این پارتی برود. اسپرانزا تلاش میکرد خواهرش را مجبور به ترک باند جنایتکار کند.
اسپرانزا هنگامی که دوست پسر پیشین خود را به همراه دختری در پارتی دید بسیار ناراحت شد. وی میخواست پارتی را ترک کند اما خواهرش مانع وی شد اسپرانزا اقدام به خوردن مشروب کرده و با دوست قدیمی خود وارد مشاجره شد. وی به خواهرش گفت پارتی را ترک میکند اما خواهرش از اینکه میترسید وی به دلیل خوردن مشروب نتواند رانندگی کند کلید را از وی مخفی کرد. اسپرانزا با عصبانیت پارتی را ترک کرد و قدم زنان به سوی خانه رفت. پلیس اعلام کرد فردی در ساعت 2:02 بامداد تماس گرفت که صدای شلیک گلوله شنیده است و این ساعت تقریباً نیم ساعت پس از زمانی است که خواهر اسپرانزا گفت او پارتی را ترک کرده است.
سابقه
اسپرانزا لوئیزا مارگولیس در 7 جولای 1979 در اینگلوود کالیفرنیا متولد شد. وی تولد 18 سالگلی خود را یک ماه قبل از مرگش جشن گرفته بود. اسپرانزا با باندها و دستههای مختلفی زندگی میکرد وی تا همین اواخر قبل از مرگ عضو باند لوکاس غربی بود. اسپرانزا در اوایل سال 1997 از دستهاش خارج شد وی در نامهای به اعضای باند نوشته بود: من دیگر نمیخواهم به این سبک زندگیام ادامه دهم، نمیخواهم فرزندانم اینگونه بزرگ شوند.
اسپرانزا در کالج منطقه کلاسهای طراحی لباس را گذرانده بود و در طراحی لباسهای مد عالی بود. آرزوی وی این بود که انواع لباسهایی را که توسط ستارهها و برندگان اسکار پوشیده میشود طراحی کند.
جدایی اسپرانزا از باندش مشکلات بسیاری از ایجاد کرده بود، وی دیگر باید با تهدیدات باندهای رقیب مبارزه کند. تهدیدات از سوی کسانیکه زمانی دوست وی محسوب میشوند. خسوس دوست پسر وی اخیراً با دختری دیگر ارتباط برقرار کرده بود و این امر ضربهای جدی بر اسپرانزا بود. وی بر آن بود که نقل مکان کرده و با دوست دوران دانشکدهاش آپارتمانی مشترک بگیرد.
اسپرانزا هنگامی که در مغازهاش در سانتامونیکا مشغول به کار شد سر از پا نمیشناخت. وی حدود 3 ماه در آن مغازه کرد و همکارانش او را دوست داشتندو صاحب مغازه نیز به او علاقه پیدا کرده بود.
تجزیه و تحلیل پرونده
کارآگاهان بر این باورند که قتل اسپرانزا مارگولیس توسط یک باند جنایتکار صورت گرفته است آنها بر آن شدند تا از دختری که با اسپرانزا در بوتیکی که وی کار میکرده بازجویی کند آنها با اسامی دختری به نام "پگی" و "پتیا" که احتمالا به نام مستعار است روبهرو شدند.
در حالی که کارآگاهان نمیتوانند اثبات کند که خسوس یا دوست دخترش در قتل دست داشتهاند اما این امر را رد نمیکنند که آنها پارتی را ترک کرده و سپس برگشته باشند. این حقیقت که آلت قتل در محل پارتی پیدا شده اثبات میکند که قاتل یا قاتلان پس از ارتکاب به قتل به پارتی بازگشتهاند.
احتمالاً قاتل آلت قتل را در محل پارتی جا گذاشته بود تا کارآگاهان را گمراه کند و دایره مظنونان درگیر در جنایت را گسترش دهد.
از آنجا که پلیس قبل از آنکه بداند این پارتی با قتل اسپرانزا مرتبط است به آنجا حمله کرده بودند بسیاری از مهمانان قابل شناسایی نبودند. بسیاری از مهمانان در پی هجوم پلیس پارتی را ترک کرده بود.
کارآگاهان هنوز در تلاش پیدا کردن مهمانان حاضر در پارتی هستند که ممکن است دیده باشند چه کسی اسلحه را در سطح سطل آشغال گذاشته است.
این سطل اشغال در اتاق پشتی که به عنوان دفتر استفاده میشده یافت شد، صاحب خانه گفت پارتی در اتاق نشیمن اصلی، آشپزخانه ،اتاق مهمانی و حیاط پشتی برگزار شده بود. در این اتاق بسته بود اما قفل نبود.
صاحبخانه به کارآگاهان لیستی از مهمانان را داد اما برخی از مهمانان برای باندهای جنایتکار شناخته شده بودند و قابل پیگیری نبودند.