«در پارکینگ تخت جمشید ملخ هم پر نمیزند»!
«در پارکینگ تخت جمشید ملخ هم پر نمیزند»!
همانطورکه بارها در گزارشهای تارنما و برنامههای رادیویی «زمانه» آمده، از روز ۳۱ مارس، موزه هرمیتاژ در آمستردام میزبان بزرگترین نمایشگاه هنر ایران در تاریخ هلند است.
این نمایشـگاه با عنـوان «ایـران – سـی قـرن فرهنـگ و هنـر» (Persia: Thirty Centuries of Culture and Art) که تا پایان تابستان برپا خواهد بود بازتاب گوناگونی در رسانههای کشور هلند داشته است.
روزنامـه «آلخمیـن داخبـلاد» (Algemeen Dagblad) اما گزارشـی مفصـل دربـاره این نمایشگاه منتشـر کـرده اسـت؛ گزارشـی با عنـوان «گردشـی در گنجیـنـه هنـری ایـران» (Rondreis door Perzische schatkamers).
سرامیکهای ایرانی در هرمیتاژ
آلخمین داخبلاد می نویسد: «موزه هرمیتاژ سنپیترزبورگ، مالک مجموعه عظیمی از آثار هنری ایران است. بخشی از این گنجینه برای مدتی به موزه هرمیتاژ آمستردام سپرده شده تا نمایشگاهی از هنر و فرهنگ سه هزار ساله ایران در هلند برگزار گردد... برای جشن دوهزار و پانصد سالگی امپراتوری ایران در سال ۱۹۷۱، حدود شصت تن از روسای کشورهای گوناگون به دعوت محمد رضا شاه و فرح دیبا به ایران سفر کردند. برای پذیرایی از آنان، در قلب ایران دهکدهای کامل پر از چادرهای گسترده پرپا کردند که حمام هایشان از سنگ مرمر ساخته شده بودند. غذای مهمانان هم از رستوران ماکسیم در پاریس تهیه شده بود. خوردن جگر غاز فرانسوی در بیابان های ایران باید صحنهای جالب بوده باشد. عجیب اینکه واپسین شاه ایران مکان دیگری را برای تحت تاثیر قراردادن مهمانان خود انتخاب نکرده بود، چرا که خرابههای پارسه که در همان نزدیکی بود، مورد توجه قرار نگرفته بود... هشت سال پس از آن جشن، شاه از کشور فرار کرد و با همسر و فرزندانش در مصر اقامت گزید. از مجسمه با غرورش در کنار کاخ تابستانی وی، تنها دو تا از پاهایش به جای مانده است. تنه آن پیکره را در حین انقلاب قطع کردهاند. تنها چیزی که از جشن در آن دهکده به یادگار باقی مانده، تکه پارههای بنفش چادرها در بالای درختان است، درحالی که پرسپولیس حدود دوهزار و سیصد سال پس از آنکه اسکندرمقدونی آن را به آتش کشید، هنوز استوار و درخشان زیر نور خورشید پابرجاست. گنجینههای هنری آن که در خلال سدههای متمادی خلق شدهاند، به گونهای امن در موزهها نگهداری می شوند. »
«آلخمین داخبلاد» میافزاید: « کشوری که خمینی در سال ۱۹۷۹ حاکم آن شد، تقریباً در همه زمینهها ظاهری عبوس و گرفته، ولی باطنی باشکوه و زیبا دارد. گویی ایران به درون روآورده است. ظاهر آن را هم باید در درون آن جستجو کرد. پارچههای سیاه همه جا به چشم می خورند. با اینکه بازارها مملو از پارچهها و فرشهایی زیبا هستند، ولی تمام این طرحها و نقشهای زیبا در اندرونیها پنهان شدهاند. حتا برای دیدن کاشیکاریهای زیبای مسجدها که رنگهای حوزه دریای مدیترانه دارند، باید به داخل آنها رفت. این چهره عبوس و گرفته را دیگر در موزه ملی نمی توان دید، چراکه این موزه نمونه های ممتازی از هنر را در خود جای داده است از جمله شیشه عطری از سده هیجدهم، فرش هایی از سده شانزدهم و مینیاتورهایی از سده بیستم.»
گوشهای از نمایشگاه کتابهای مربوط به ایران در بخش جنبی هرمیتاژ
در بخشی دیگر از گزارش «آلخمین داخبلاد» آمده: «موزه باستان شناسی تهران آثار گران بهای خودش را دارد، از جمله کاسههای سفالی با نقوشی پیچدار از دوران باستان ایران و پلکان تخت جمشید که بیش از دوهزار سال قدمت دارد. راهنمای موزه می گوید: "متاسفانه زیباترین آثار هنر ایرانی در ایران نیستند. برای دیدن آنها باید به اروپا، روسیه و آمریکا سفر کرد. برخی از آثار باستانی ایران در خارج، یا دزده شدهاند، یا قرض گرفته شدهاند و هرگز به ایران برگردانده نشدند. موزه لوور پاریس در این زمینه بسیار گستاخانه عمل کرده است، چراکه یک بار پس از ترمیم یکی از پیکرهها، اصل مجسمه را به ایران نفرستادند، بلکه یک کپی بدل از آن را به ایران برگرداندند. گویا ما قادر به تشخیص آن نیستیم". کسانی که کلکسیون آثار شیشهای دارند، در حین نمایش موزهء شیشه و سرامیک ایران حتماً از شگفتی انگشتانشان را لیس میزنند. در تاسیس این موزه در پایتخت ایران، فرح دیبا هم سهمی داشته است. شیشه های ظریف ستونهای بسیار مدرن مدرن ساختمان موزه را که در سده نوزدهم ساخته شده، تزئین کرده اند.»
«آلخمین داخبلاد» اینگونه گزارش خود را به پایان میبرد که «در بازارهای ایران هنوز هنرمندان، سخت درگیر خلق صنایع دستی هستند که در جهان شهرت دارند. هنوز مسگران ایرانی با سعه صدر کوزه و جام می سازند. نقاشان مینیاتور هم تمامی جرئیات صحنه های نبرد قهرمانان را با ظرافت به تصویر می کشند و نقاشان دیگر با دقتی عجیب قلمدانها را تزئین میکنند. اما جهانگردان فعلاً در اندیشه سفر به ایران نیستند. در پارکینگ تخت جمشید ملخ هم پر نمیزند. درب فروشگاههایی که به گردشگران سوغاتی میفروشند، تخته شدهاند و قهوه خانهها خالی هستند. ایران در انتظار روزهای بهتری است.»
شبکه تلویزیونی NOS در یکی از پربینندهترین بخشهای خبریاش، درباره نمایشگاه هنر ایران در هرمیتاژ چنین گفت: «در آمستردام نمایشگاهی گشایش یافته با مضمون «سی قرن هنر ایرانی». این نمایشگاه از نو به ما میگوید که هنر همواره نبردی برای آزادی است، نبردی برای آزادی بیان و اینگونه که پیداست ایران که در زبان هلندی Perzië نامیده میشده، پنج-شش سده پیش ظاهراً لیبرالتراز ایران امروز بوده است... مهمترین اشیاء این نمایشگاه یک نقش برجسته هخامنشی از پارسه، نقرهکاریهای مشهور ساسانی، مینیاتورها و نگارگریهای شاهان قاجار است. چند تن از شاهزادگان و شاهزادهخانمهای ایرانی نیز در آیین گشایش این نمایشگاه شرکت کردند. آنها از نوادگان پادشاهان قاجار (۱۹۲۵-۱۷۸۵) هستند.»
در بخشی دیگر از گزارش NOS، افشین علیان (نویسنده ایرانی مقیم هلند و استاد دانشگاه لیدن) با اشاره به یک مینیاتور ایرانی بر دیوار می گوید: «این مربوط به ۶۰۰ سال پیش است. در آن، یک زن برهنه میبینیم. ۶۰۰ سال پیش دلیلی نداشت که نقاش این مینیاتور را بکُشند. بسیار حیرتآور است. تسامح و رواداری در ایران ۶۰۰ سال پیش نسبت به ایران امروزی قدری بیشتر بوده است.»
گزارشگر NOS ادامه میدهد: «نقاشان ایرانی مخفیانه پرندگان، گیاهان و جانوران را نقاشی میکردند. قانون محمد با این کار زیر پا گذاشته میشد.» گزارشگر با اشاره به مینیاتوری که در آن دو جوان ایرانی یکدیگر را بغل کردهاند و یکی به دیگری جامی مینوشاند میگوید: «۲۵۰ سال پیش این موضوعی بسیار عادی بوده. ولی آیا این دو نفر که همدیگر را نسبتاً در آغوش دارند دو مرد هستند یا دو زن؟»
تارنماهای گردشگری آمستردام هم اغلب به برپایی این نمایشگاه برای جهانگردانی که به هلند میآیند اشاره کردهاند.