تمایل به آرایش که از میل به زیبایی و زیباتر شدن سرچشمه گرفته است و گرایش انسان به تولید و استفاده از لوازم آرایشی، محصول زندگی مدرن نیست، بلکه میلی است که از ابتدای آفرینش در بشر- و بسیاری از موجودات دیگر- وجود داشته است.
اما انسان با علم و دانش خود توانسته است در این راه به ابزارهای مختلفی متوسل شود که گاهی بسیار مرگ آور بوده (مانند استفاده از اکسیدهای رنگین فلزات برای آراستن چشم و لب) و گاهی به قدری موفقیت آمیز بوده (مانند سرمه) که استفاده از آن تا عصر حاضر ادامه یافته است. همراه با پیشرفت علم، روشهای مختلفی برای جلوه بخشیدن به "زیبایی طبیعی" به وجود آمده است، انواع محصولاتی که برای نگهداری از پوست، مو و ناخن ساخته میشوند، انواع لوازم آرایشی که دارای موادی چون ویتامین و پروتئین هستند و همچنین روشهای مختلفی برای از بین بردن لکه ها، موهای زائد و ده ها مورد دیگر که همه با در نظر گرفتن عامل مهم "سلامت" برای محصول یا روش ارایشی خود تبلیغ میکنند.
همرنگ جماعت شدن هم حدی دارد
یکی از مهمترین دلایل استفاده از لوازم آرایش، متفاوت جلوه کردن و تنوع بخشیدن به ظاهر است که زنان و مردان به اشکال مختلف به آن می پردازند. در طول تاریخ افراد ناشناس یا سرشناسی بوده اند که با به وجود آوردن یک سبک و روش جدید در پوشاک، آرایش و یا ابداع یک نوع جدید از لوازم آرایشی به شهرت رسیده اند.
از جمله این افراد میتوان به ژولیوس سزار با مدل موی مشهورش، ژوزفین امپراتریس فرانسه با مدل یقه پیراهنش، بریژیت باردو - Brigitte Bardot با نوع آرایش گربه ای چشم، التون جان - Elton John با عینکها و کفشهای نامتعارف و حتا آلبرت آینشتین - Albert Einstein با موهایی که گویی در پروازند اشاره نمود، آنها توانسته اند از لحاظ تصویری هم افرادی خاص و به قولی بدعت گزار باشند.
هر فرد در سالیانی نه چندان دور، شکل و قیافه ای خاص خود داشت و حتا پیروی از مد نیز نمیتوانست شخصیت و یگانگی هر چهره را مخدوش کند. شما میتوانستید با دیدن یک چهره تا حد زیادی به اصل و نسب و نژاد او پی ببرید، اما امروزه با اتفاقاتی که در عرصه "تغییر قیافه" روی داده است، برای اینکه ثابت شود اروپایی نیستید، باید چینی باشید!
در سالهای اخیر عامل "تفاوت" و داشتن یک سبک خاص که نشان دهنده شخصیت، سلیقه و "فردیت" شخص باشد تا حد زیادی از میان رفته است. این که به رنگ ، شکل آرایش مو و چهره و نوع پوشاک مد روز توجه داشته باشیم، به خودی خود هیچ ایرادی ندارد، اما پیروی کورکورانه از آن کاری غیر منطقی به نظر میرسد.
به یاد دارید که مدتی رنگ "گل بهی" و "سبز دریایی" مد روز بودند و اکثر خانمهای ایرانی بدون توجه به اینکه این دو رنگ به هیچ وجه با رنگ پوست و موی آنها تناسبی ندارد، از آنها استفاده میکردند؟ آنچه در محافل دیده میشد، عده ای خانم با پوستی کدر و بیمارگونه بود که در پیراهنها و آرایشی بدرنگ خودنمایی میکردند. بگذارید از دوره ای که کت و شلوار خردلی با چندین "پیلی" و "ساسون" و پیراهنهای مشکی بدن نما برای آقایان مد بود چیزی نگوییم ...
پیروی کورکورانه همچنان ادامه دارد
این پیروی کورکورانه از مد، هنوز هم ادامه دارد و حتا بدتر هم شده است، اما متاسفانه یا خوشبختانه، گاهی در این عرصه اتفاقاتی می افتد که با رنگ و رو و سایز اکثر افراد یک جامعه سازگار است و به اصطلاح "توی ذوق نمیزند"، اما اینکه چیزی مد باشد و اتفاقا برای اکثر افراد مناسب باشد، خلاقیت از دست رفته را جبران نمیکند.
کافی است نگاهی به خیابان بیاندازید، تقریبا تمام جوانان - تهرانی - شبیه هم هستند، یا اگر بخواهیم اغراق نکنیم، شکل و قیافه همه جوانان - تهرانی - در دو یا سه دسته کلی خلاصه میشود. این پیروی کورکورانه از مد، هنوز هم ادامه دارد و حتا بدتر هم شده است، اما متاسفانه یا خوشبختانه، گاهی در این عرصه اتفاقاتی می افتد که با رنگ و رو و سایز اکثر افراد یک جامعه سازگار است و به اصطلاح "توی ذوق نمیزند"، اما اینکه چیزی مد باشد و اتفاقا برای اکثر افراد مناسب باشد، خلاقیت از دست رفته را جبران نمیکند.
شکل آرایش خانمها، پیر و جوان، یکسان است، چهره ای که در آن یک عضو "عملی و جراحی شده" موجود نباشد یا ردپای "آرایش دائم" بر آن دیده نشود، از عجایب روزگار شده است.
نمیدانم چه کسی گفته که معیار زیبایی بینی کوچک، گونه و لب برجسته، چشم سبز و ابروهای تراشیده و "تتو" کرده است؟ چرا این روزها، عناصر بسیار مهم "تناسب" و "هماهنگی" فراموش شده اند، انگار همه آدمها از یک کارخانه درآمده اند، آنهم یک کارخانه بد!
این روزها چهره واقعی بسیاری از مردم - چه ایرانی و چه سایر کشورهای دیگر- را باید در صورت، دست نخورده کودکان جستجو کرد. این روزها به کرات کودکانی را میبینیم که شباهتی به پدر و مادر خود ندارند، بینی آنها از بینی والدینشان بزرگتر است، لبهایی باریک دارند و حتا کودکان سبزه رویی را میبینیم که با موی مشکی و ابروی پیوسته با مادری به بلوندی یک نروژی قدم میزنند.
اینها و دهها مورد مشابه به ما یادآوری میکنند که در اصل چه شکل و قیافه ای داریم، و فراموش نکنید که این چهره، همان چهره مشهور آریایی است که قرنها کمال مطلوب جهان بوده است و اکنون به چشم عده ای از ما زشت و ناگوار جلوه میکند.
البته نباید فراموش کرد که استفاده از علم روز برای زیبا شدن و رفع ناهنجاریهای ظاهر، حق هر انسانی است، اما اینکه به جای زیبا و بارز شدن، خود را به دست تقلید بسپاریم و خود را به چهره ای گذرا مبدل کنیم و اینکه به جای در خدمت گرفتن مد، بنده آن شویم، اشتباهی بزرگ خواهد بود.
بد نیست این بار که قصد دارید برای یک روز تازه یا رفتن به مجلسی آماده شوید، با دقت به چهره، اندام و رنگ پوست و موی خود بنگرید، شخصیت و سلیقه واقعی خود را در نظر بگیرید و سپس رنگ و مدل پوشاک، شکل و مقدار آرایش و خلاصه هر جنبه از "ظاهر" خود را با توجه به "باطن" خود مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهید و سعی کنید بیش از اینکه "شبیه" دیگران باشید، "خودتان" باشید و از این تفاوت لذت ببرید.