استقلال اسکاتلند؟
استقلال اسکاتلند؟
چند روز پیش روزنامه لیبرال و معتبر ایندیپندنت در بریتانیا کاریکاتوری چاپ کرد به شکل یک تکه کاغذ چروک خورده . با نگاهی دقیق تر دریافتم که طرح گویای شکل و فرم یکی از حادترین، و برای خیلی ها نگران کننده ترین مسئله ای است که تاریخ سیاسی جزیره بریتانیا با آن روبرو است.
کاریکاتور ایندیپندنت نقشه جغرافیای بریتانیا بود بدون اسکاتلند. بدون اسکاتلند به این دلیل که تمام پیش بینی ها و نظرسنجی ها درباره نتیجه انتخابات پارلمان اسکاتلند حاکی از پیروزی حزب ملی اسکاتلند است که دهه ها است برای کسب استقلال اسکاتلند از باقی پادشاهی متحد بریتانیا مبارزه می کند و اکنون پس از دهه ها ناکامی و شکست، خود را در کنار دروازه پیروزی می بیند. اگر در انتخابات سوم ماه مه (اواسط اردیبهشت)، حزب ملی اسکاتلند اکثریت کرسی ها را بدست را آورد دو پیامد تقریبا حتمی خواهد داشت: اول انتصاب الکس ساموند، رهبر حزب به مقام وزیر اول در دولت اسکاتلند و بعد از یکی دو سال برگزاری یک همه پرسی در اسکاتلند با هدف جدایی از پادشاهی متحد بریتانیا و اعلام استقلال، آنهم تحت نظام جمهوری.
تصور تاسیس جمهوری اسکاتلند در شمال جزیره بریتانیا برای بسیاری از مردم انگلستان، بویژه اکثریت سلطنت طلب آن غیر قابل قبول است. حتی گوردون براون، وزیر دارایی و به احتمال زیاد نخست وزیر بعدی پس از کناره گیری تونی بلر، که خود زاده و پرورده اسکاتلند است بارها گفته که جدایی اسکاتلند از بریتانیا بزرگترین ضربه به مقام و موقعیت جهانی این کشور خواهد بود.
از وحدت دو پادشاهی انگلستان و اسکاتلند فقط سیصد سال می گذرد در طی تاریخ شاهان و ملکه های دو کشور بیشتر در حال جنگ بودند تا همسایگانی آرام و صلح طلب.
وحدت مصلحتی اسکاتلند و انگلستان و پیوستن دوک نشین ویلز، از سه بخش اصلی این جزیره پادشاهی متحد به وجود آورد که بعدها با ضمیمه شدن استان ایرلند شمالی به آن دارای چهار بخش شد که همگی از لندن اداره می شد.
کشف ذخایر نفت و گاز طبیعی در آبهای اطراف اسکاتلند در دهه شصت میلادی بود که به حزب ملی اسکاتلند انگیزه جدیدی برای استقلال بخشید.
ولی کنترل سیاسی لندن بر امور مناطق دیگر و تفوق تاریخی حزب کارگر در مبارزات انتخاباتی که اکثریت نمایندگان اسکاتلند در مجلس عوام را به خود اختصاص می داد به صورت سدی غیر قابل نفوذ احساسات استقلال در اسکاتلند را خاموش نگاهداشت.
گوردون براون، وزیر دارایی که خود زاده و پرورده اسکاتلند است بارها گفته که جدایی اسکاتلند از بریتانیا بزرگترین ضربه به مقام و موقعیت جهانی این کشور خواهد بود تغییر و تحول اصلی در اوخر دهه نود میلادی رخ داد. دولت کارگری تونی بلر در اجرای تعهدات حزبی اش به دادن خود مختاری بیشتر به اسکاتلند و ویلز، در ادینبورگ و کاردیف انتخابات مجلس محلی ترتیب داد و بخشهای مهمی از اختیارات خود در لندن را به دولتهای محلی واگذار کرد.
اسکاتلند که سالها بود از لحاظ قانونهای کیفری و آموزش و پرورش کاملا مستقل از لندن عمل می کرد این بار با گرفتن اختیارات قانونی بیشتر تقریبا به صورت یک کشور مستقل در آمد و همراه با آن آرمان استقلال طلبی قوت تازه ای پیدا کرد.
اگرچه مخالفان استقلال اسکاتلند با اشاره به سالها اتکای مالی این بخش شمالی از بریتانیا به خزانه دولت مرکزی می گویند جمهوری اسکاتلند نمی تواند خودکفا باشد، ولی می توان گفت که یک اسکاتلند مستقل، با جمعیتی کمتر از ده میلیون و برخورداری از صنایع و تکنولوژی پیشرفته و کشاورزی و دامداری وسیع نباید در تامین رفاه مردم مشکلی داشته باشد.
افزون بر تمام این منابع پردرآمد، اسکاتلندیها به طنز می گویند اشتهار کنونی شان در دنیا مرهون موفقیت در تولید دو نوع مایع پر مشتری است نفت و ویسکی