جوک های بامزه ۵
این هم از تاثیرات نامه احمدِ نژاد به بوش:
جورج بوش پس از مسلمان شدن به احمدی نژاد: حاج محمود انرژی هسته ای فدای سرت، این صیغه که میگن ، چیه؟
!جوک به مناسبت آزادی خرمشهر!
دو تا عراقی تو سنگر داشتن می جنگیدن، یکی به اون یکی می گه جاسم، جاسم، خون چه رنگیه؟ جاسم می گه: چی کار داری تو کارتو بکن. دشمن داره میاد. دوباره می پرسه جاسم، جاسم، خون چه رنگیه؟ می گه بابا تیر اندازیتو بکن. خلاصه دوباره بعد از چند دقیقه می پرسه: جاسم، جاسم، خون چه رنگیه؟ اگه زرده من زخمی شدم!
ترکه رو می گیرن بهش می گن پدر سوخته چرا پشت ماشینت نوشتی امام با سالاد؟ میگه از شما بهتر می نویسم خدا با ماست!
ترکه میمیره، عکسشو نداشتند بذارن رو قبرش، تا گردن دفنش میکنند.
از ترکه می پرسن: جسم شفاف چیه؟ میگه: جسمی که از این ورش اون ورش دیده شه. میگن: مثال بزن: میگه: نردبون.
میخواستن ترکه رو رییس حفاظت اطلاعاتش کنن. بهش یه سری اسرار مملکتی میگن ببینن چقدر می تونه بروز نده. تهدیدش میکنن نمی گه. می زننش نمیگه. بی خوابی بهش میدن نمی گه. زن و بچه اش رو شکنجه می کنن نمیگه. آخر سر که می بینن خیلی کارش درسته واسه اطمینان بیشتر می ندازنش یه ماه انفرادی و رفتارشو زیر نظر می گیرن ببینن اگه بازم دووم آورد رییس حفاظت اطلاعاتش کنن. تو انفرادی می بینن که هی میزنه تو سر خودش و میگه: اه یادم بیا دیگه!
ترکه میره بهشت، زیر پای مادر ها له میشه.
ترکه روز سه شنبه می گه برای غافلگیرکردن اموات صلوات!
ترکه میمیره میره اون دنیا، ازش میپرسن چی شد مردی؟ میگه داشتم شیر میخوردم ! میگن: شیرش فاسد بود؟ میگه نه بابا، گاوه یهو نشست
ترکه میره حمام با خودش خودکار میبره میگن خودکار برای چیه؟ میگه میخوام هر جا مو میشورم علامت بزنم یادم نره
یه معتاد به دوستش میگه:شالی چند بار میری دشتشویی؟ معتاد میگه: یدونه بهار_ یدونه تابشتون، یدونه پاییژ، یدونه ژمشتون. اون یکی معتاد میگه: بابا پش بگواشهال داری دیگه.
یه روز ترکه و دوستش داشتن با خدا صحبت می کردن. ترکه میگه خدا... من کِی آدم می شم؟ خدا میگه 500 سال دیگه. ترکه میزنه زیر گریه. خدا میگه چرا گریه می کنی؟ میگه آخه تا اون روز من زنده نیستم. بعد دوستش میگه: خدا... من کِی آدم میشم؟ یهو خدا میزنه زیر گریه.
یه لره میره تهران میبینه همه استین کوتاه پشیدن میگه پس اینا چجوری دماغشونو پاک می کنن
لره میخواد به دختره تیکه بندازه میگه در قلب منی هرگز
جمیله با ادیسون ازدواج می کنه بچشون می شه رقص نور
ترکه میره پارتی فرداش دوستش میگه دیشب خوش گذشت؟ میگه اره خیلی باحال بود من را هم خیلی تحویل گرفتن اسم یه گل هم روم گذاشته بودن هی می گفتن اسگل باید برقصه اسگل باید برقصه
ترکه و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر می گیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید! ترکه میگه: مگه خودت نمی خوای بیای؟
این شعر کاندید شعر سال 2005 اثر یک پسر سیاه پوست وقتی به دنیا امدم سیاه بودم وقتی بزرگتر شدم بازهم سیاه بودم وقتی جلو افتاب میرم باز هم سیاهم وقتی میترسم هم سیاهم وقتی سردمه سیاهم وقتی مریضم باز هم سیاهم وقتی هم که بمیرم باز سیاه خواهم بود تو ای دوست سفیدمن وقتی به دنیا امدی صورتی بودی وقتی بزرگتر شدی سفید شدی وقتی جلو افتاب میری قرمز میشی وقتی میترسی زرد می شی وقتی مریضی سبز میشی وقتی هم که بمیری خاکستری میشی وتو به من میگی رنگین پوست
قاضی: «چرا دستت را در جیب این آقا کردی؟» متهم: «جناب قاضی! خیال کردم جیب خودم است.» قاضی: «پس چرا پولهایش را برداشتی؟» متهم: «یعنی میفرمایید اختیار جیب خودم را هم ندارم!»
یک ژاینی بعد از 15 سال به یک مورچه یاد میده که با چوب غذا بخوره بد اون رو میاره تو میدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور تادور میایستن تا نگاه کنند ترکه داشته از اونجا رد می شده می بینه همه عقب وایستادن و یک مورچه هم اون وسط هست میره باپا مورچه رو له میکنه میگه اخه مورچه هم ترس داره
یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیکنیک که برای نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه: خانوم بچه رو آب برد دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!!!
اندی اعلام کرد خوشگلایی که نمی خوان برقصن می تونن دنبال گیتار آقای شماعی زاده بگردن!
مهم نتیجه نیست مهم برد و باخت نیست مهم نشون دادن قدرت و اقتدار ملیست، مهم جوانمردانه بازی کردن است. ستاد ماست مالی کردن باخت تیم ملی فوتبال
درسته که ایران به مکزیک و پرتغال باخت و همه شاکی هستیم، ولی این دلیل نمیشه که یادمون بره: انرژی هسته ای حق مسلم ماست
بسیجیه می خواسته به دختره متلک بگه. می گه خوشگل نمازتو خوندی؟
پلیس به ترکه: اینجا ماهیگیری قدغنه!!! حیف نان: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!
ترکه می ره استادیوم جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب بالا سرشو با تعجب نگاه می کرده. بهش می گن چرا فوتبال نگاه نمی کنی؟ می گه: دنبال کلمه زنده می گردم
دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت: معاف، به دلیل ضعف جسمانی. پسر لاغر با خوشحالی گفت: آخ جون! فوری میرم زن میگیرم. دکتر نوشت: و همچنین ضعف عقلانی…
ترکه با دوست دخترش تو ماشین بودن میبینه جلوتر ایست بازرسیه! قبل از ایست بازرسی به دوست دخترش می گه: تو از ماشین پیاده شو بعد از ایست بازرسی بگو مستقیم تجریش که من دوباره سوارت کنم. بعد از ایست بازرسی دختره یادش میره بگه تجریش میگه: ونک ترکه میگه شرمنده!
آقاهه سخنرانی می کرده، می گفته ما اسراییل رو می گیریم، اروپا رو می گیریم، آمریکا رو هم می گیریم. یه نفر بلند می شه می گه: اگه یه کم دیشتو بخوابونی Arab Sat رو هم می گیری.
از ترکه می پرسن صورتی چه رنگیه؟ می گه قرمز یواش.
مادر: «باز هم که پای چشمت کبود شده! مگه نگفته بودم هر وقت میخواهی دعوا کنی، تا بیست بشمار!» پسر: «چرا، ولی مادر کسی که با او دعوام شد، بهش گفته بود تا ده بشمار!»
اصفهانیه یه موز می خوره تا یه هفته دستشویی نمی ره!
پدر: «پسرم! هر وقت مرا عصبانی میکنی، یکی از موهایم سفید میشود.» پسر: «حالا فهمیدم که چرا پدر بزرگ همه موهایش سفید است.»
به ترکه میگن بنزین سوپر میزنی؟ میگه: نه خانواده تو ماشین نشسته.
ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که: هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت، زن خود را دید. هول کرد و گفت: البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش!
ترکه می ره بالای پل عابر پیاده می گه خب من خر، من نفهم، آخه مگه شما اینجا رودخونه می بینید که پل زدید؟
از ترکه می پرسن چرا نمازت رو بدون وضو خوندی؟ میگه آخه می خواستم خدا رو غافلگیرکنم.
ترکه راننده اتوبوس بوده بعد یه مدت راننده مینی بوس می شه... می بینند که هیچی پول در نمیاره... پیگیر می شن می بینن که پولها رو پاره می کنه!!!
دانش آموز: «آقا! من هر کاری کردم نتوانستم مطلبی را که زیر ورقهام نوشته بودید بخوانم.» معلم: «حواست کجاست؟ نوشته بودم «خوش خط بنویس»!
گربهای در کمین موشی نشسته بود. موش هم فهمیده بود و از لانه خارج نمیشد. پس از چند لحظه، موش صدای موش دیگری را شنید که میگفت: «بیا بیرون. گربه رفت.» موش از لانه بیرون آمد و گرفتار گربه شد. گربه هم زیر لب گفت: «این است فایده دانستن زبان خارجی!»
ترکه زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم
یک فیلسوف آلمانی می گوید: انسان موجود عجیبی است! اگر به او بگویید در آسمان خدا، یکصد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بی چون و چرا می پذیرد. اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند: رنگی نشوید، فورا انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود.
روش دفع انگل: 3 روز چای و بیسکویت می خوری روز چهارم فقط چای. کرمه میاد بیرون میگه: پس بیسکویت کو؟
ترکه میره دستشویی و در می زنه. یه عربه می گه: اهم... ترکه میگه: حالا اسمت چیه؟ عربه میگه: محمد حسن خلیل. ترکه میگه: ای پدرسوختهها، سه تایی رفتین توالت؟
ترکه رو برق سه فاز میگیره پرت میکنه، بلند می شه میگه: اگه مردی یه فاز یه فاز بیا جلو!
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده ، راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خو ب باز کن! روش نوشته آبادان و حومه!!!
ترکه یه بار میره مشهد ، دو بار هم میره قم. دوستاش بهش میگن مش قمقمه!
ترکه بعد از سی سال کچل بودن میره مو می کاره دو روز بعدش تو قرعه کشی بانک حج واجب برنده می شه.از اصفهانیه می پرسن شیرین تر از عسل چی خوردی؟ می گه ترشی مجانی!
شاعری پشت تریبون رفت و شروع به خواندن شعرش کرد. او خواند: «من میآیم، من میآیم، من میآیم...» در این وقت، هرچه فکر کرد ادامه شعر یادش نیامد. شاعر در حال فکر کردن بود که ناگهان پایش به پایه میز گرفت و از بالای سن روی پیرمردی افتاد. شاعر از پیرمرد عذرخواهی کرد. پیرمرد گفت: «تقصیر شما نیست. شما دو، سه بار گفتید من میآیم، ولی من جدی نگرفتم.»
ترکه کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه می گه آقا اینو برای ما تعمیر کن. مرده می گه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!
تهرانی میره مکه توبه می کنه دیگه برای ترکه جوک نسازه. از اون طرف ترکه میاد می گه ببخشید آقا قبله از کدام طرفه؟ تهرانی می گه: خدا ببین خودش گیر می ده!
تهرونیه داشته واسه آبادانیه خالی می بسته می گه: من یه سگ دارم وقتی میاد خونه در می زنه. آبادانیه می گه: ولک مگه سگت کلید نداره؟
بچه اصفهانی از باباش سوال می کنه بابا چرا ما هم مثل مردم با کشتی سفر نمی کنیم؟ باباش میگه خفه شو شناتو بکن!
ترکه موبایل اسم می نویسه بعد می گه خدا کنه نوکیا در بیاد!
از ترکه می پرسن یه موجود نام ببر... می گه یخ. می گن یخ که موجود نیست. می گه هست، چون همه جا نوشته یخ موجود است!
ترکه عینکش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گیج رفت، نزدیک بود بیفته
دکتر نبض بیمار را گرفت و گفت: نمیدانم مریض مرده یا ساعت من خوابیده؟
ترکه داشته تو یه خیابون یه طرفه رانندگی می کرده که پلیس جلوش رو می گیره و می گه آقا کجا؟ترکه میگه: والله داشتیم می رفتیم مهمونی اما مثل اینکه دیگه مهمونی تموم شده!
ترکه میره استادیوم ، توی موج مکزیکی غرق می شه!
ترکه می خواسته هواپیما دزدی کنه. میره به خلبانه میگه برو لندن یارو میگه نمی رم. حیف نان میگه خب برو دبی. یارو میگه نمیرم. ترکه می گه بابا حد اقل بده یه بوق بزنیم.
ترکه کیف سامسونت دستش میگیره همه می فهمن اهل کجاست؟ چون کیف سامسونتش رو تو زنبیل گذاشته بوده!
از خوشغیرت میپرسن: پارسال روز زن چه کادویی به زنت دادی؟ میگه: بردمش کیش. میگن: ای ول بابا، دمت گرم، خوب حالا امسال چیکار میکنی؟ میگه: میرم میارمش!