جوک های بامزه ۴


به ترکه میگن کامپیوتر بلدی ؟ میگه: ای... تا حدودی. میگن خوب حالا کامپیوترو روشن کن ! میگه: اوووووه نه تا این حد!!



ترکه هی با خودش می گفت عجیبه، عجیبه! ازش می پرسن چی عجیبه؟ میگه ۱۰۰ هزار تا تماشاچی ۲۲ تا بازیکن ۳ تا داور!!! میگن خوب این کجاش عجیبه؟ میگه این عجیبه که گنجشکه همه رو ول کرده ری..ه رو من!!!



تقویم تاریخ:
پانصد سال پیش در چنین روزی رومیان سنگ توالت را اختراع کردند و پنجاه سال بعد ایرانی ها با گذاشتن سوراخی در ته آن، آن را تکمیل نمودند.



ترکه زنگ می زنه رادیو می گه الو آقا اونجا رادیو است؟ مجری می گه بله بفرمایید. می پرسه آقا الان صدای من داره پخش می شه؟ مجری می گه بله بفرمایید. می پرسه: یعنی الان صدای من توی نونایی هم داره پخش می شه؟ مجری عصبانی می شه میگه آره دیگه حرفتو بزن. ترکه می گه الو اکبر نون نخر مامانت خریده!



ترکه میره استخر شیرجه میزنه توی چهار متری، میاد بالا و میگه: عجب نفسی داشته کاشی کارش!



چوپان دروغ گو می میره می ره جهنم ازش می پرسن تو کی هستی؟ می گه دهقان فداکار!



ترکه می ره خونه بخره آقاهه یه خونه بهش نشون می ده می ده این خونه استخر داره، جگوزی داره...ترکه می گه: عجب! ما قبلا همین طوری ول می دادیم! حالا دیگه جاشم مشخص کردن؟



یه نفر دنبال جای پارک می گشت، هرچی بیشتر می گرده کمتر پیدا می کنه، بالاخره به خدا می گه خدایا! اگر جای پارک پیدا کردم قول می دم نماز بخوانم، قول می دم روزه بگیرم... همین طور داشت قول می داد که یک دفعه یک جای پارک پیدا می کنه، می گه: خدا جان! خیلی ممنون! شما لازم نیست زحمت بکشی، من خودم پیدا کردم.



ترکه با یک سرهنگه سوار هواپیما میشن ترکه رو به سرهنگه می کنه میگه ببخشید شما گروهبانید؟ سرهنگه میگه نه ترکه همین سوال رو چند بار می پرسه. آخر سرهنگه خسته میشه میگه بله بابا من گروهبانم ترکه میگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشیدی؟



یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه وسط راه مسافر سوار می کنه!!!



این مال 22 بهمنه (که با تاشورا عاشورا و جریان انرژی هسته ای همزمان شده بود):
از ترکه می پرسن مناسبت این 4 روز تعطیلی چی بود؟ می گه والا، مثل اینکه شهادت امام حسین و 22 تن از یارانش به دست صدام صهیونیست و همچنین روز 72 بهمن روز پیروزی انقلاب در صحرای کربلا و فرار یزید خائن از ایران!


 غضنفر مسجد می سازه، هر کاری می‌کنه می‌بینه کسی نمیاد اونجا نماز بخونه! یه تابلو میزنه رو سردر مسجد و می‌نویسه: نماز صبح، یک رکعت، بدون وضو!



غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجموتونو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه: «کوجموتونو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی؟



یه روز یه قورباغه قرص اکس میخوره ، کرال میره



از غضنفر پرسیدند: سخت‌ترین روزهای زندگیت کی بوده؟ میگه: چهار روز اول عروسیم! میگن: چرا؟ میگه: چون خجالت میکشیدم باد صدادار ول کنم!



اصفهانیه به پسرش میگه: برو برای ناهار از خونه همسایه دو تا نون بگیر، پسره میره و برمی‌گرده میگه: بابا همسایه نون نداد، اصفهانیه شاکی می‌شه و میگه: اه اه، خاک بر سر خسیسش کنن، برو از توی یخچال خودمون دوتا نون بیار.



ترکه از یه نفر ساعت میپرسه اونم می گه ساعت ۵
ترکه می گه ای بابا از صبح تا حالا از هر کی می پرسم یه چیز میگه !



به غضنفر میگن با ترجمه جمله بساز، میگه:‌ انتر جمعه کجا بودی؟
به غضنفر میگن با خرچنگ جمله بساز، میگه:‌ کره خر چنگ نزن!
به غضنفر میگن با مایلی کهن جمله بساز، میگه: مایلی کهنتو عوض کنم؟
به غضنفر میگن با اتوبوس جمله بساز میگه اتو بوس کردم لبم سوخت!


یه دفعه پلیس غضنفر رو میگیره بهش میگه کارت ماشین ، گواهینامه ، بیمه ..... غضنفر میگه باید با اینها جمله بسازم؟



یک سری بر و بچز وزارت اطلاعت داشتن واسه یک ماموریت خیلی خفن نیرو آماده میکردن، از بین 1500 تا بهترین مأمورا، یک رشتیه و ترکه و تهرونیه رو انتخاب میکنند واسه تمرینات ویژه. خلاصه این سه نفر رو یک سال تموم خفن‌ناک آموزش میدن و آخر سال بهشون میگن فردا روز آخر آموزشتونه، برای اتمام این مرحله فردا باید خانوم هاتون رو هم بیارید سر تمرین. فردا میشه و این سه نفر هم دست خانوم رو میگیرن میرن دفتر مرکزی. بعد یک مدت فرمانده میاد و به خانومها میگه هرکدوم برن تو یکی از سه تا اتاق دست راست، به سربازان هم میگه که هرکدوم برن تو یکی از اتاقهای سمت چپ. بعد میره تو اتاق رشتیه، یک کلت بهش میده، میگه: برو تو اتاق شمارة 2، تو چشم زنت نگاه کن، بعد یک گلوله تو مغزش خالی کن بیا بیرون! یارو رشتیه میره تو اتاق، یک مدت اونتو میمونه، بعدِ 5-6 دقیقه اشک ریزان میاد بیرون، میگه: اَوووو.. حاجی شرمندتم... نتونستم. فرمانده هم میگه: گمشو از جلو چشم... اینجا جای آدمهای بی عرضه نیست. نوبت ترکه می شه. همین ماجرا تکرار می شه. ترکه اشک ریزان میاد بیرون، میگه: حاجی خیلی شرمندم.. هرکار دیگه بگی می کنم ولی ایلده این یکی از من بر نمیاد. فرمانده هم دوباره دو سه تا لیچار بار مردک بدبخت میکنه و میره تو اتاق تهرونیه، بهش همون ماموریت رو میده. خلاصه تهرونیه میره تو اتاق و بعد دو سه دقیقه یهو از توی اتاق سر وصدای شکستن در وپنجره و جیغ و داد بلند میشه! بعد یک 5-6 دقیقه سر و صدا میخوابه، و تهرونیه خونی مالی با لباس پاره پوره میا دبیرون. فرمانده کف میکنه، میگه: چی شد برادر؟! تهرونیه میگه: والله حاجی فشنگ مشقی گذاشته بودن تو کلت، مجبور شدم با پایه صندلی خانوم رو بزنم تا جون بده!!!



از یه لره میپرسن تو شما آدم مشهور هم هست میگه آره .... سوفیا لُره ! ، الیزابت تای لُر ، لُر و هاردی .... یه ماده شیمیائی هم هست که اختراع خودمونه بهش میگن کلُر



یه دفعه یه آبادانیه تو بیابون گم میشه ، و داشته از تشنگی میمرده .... خلاصه هی میگفته آب آب آآآآآ آب .... یه دفعه میرسه به یه چشمه دستاشو میزنه تو آب میکشه به موهاش میگه آخیــــــــــش ، وُلک راحت شدم تیپ موهام خراب شده بود داشتم میمردما!



سه تا آبادانی داشتن برای هم خالی می‌بستند. اولی می‌گه: من مثل حضرت علی هستم. با یه دست در خیبرو از جا می‌کنم. دومی می‌گه: این که چیزی نیست. من مثل حضرت عباسم. با یه ضربه شمشیر 100 نفر رو می‌کشم. سومی چیزی نمی‌گه و زل می زنه به دریا و ساکت می‌شینه. دوستاش میگن: کا... چرا چیزی نمی‌گی؟ میگه: تا حالا دیدی خدا حرف بزنه؟!



یه روز یه مرده پشت موتور گازی نشسته بوده و هی از یه بنز جلو می‌زده... راننده بنز عصبانی می‌شه و میزنه کنار و به موتوری می‌گه: آقا تو چطور از من جلو میزدی؟ مرده میگه: ببخشید... کش شلوارم به آینه بغل شما گیر کرده بود!



فتوای جدید طالبان اگر یک پسر به دختری بگه قربونت برم عزیزم،20 ضربه شلاق داره!! اگر بگه قربونت برم خوشگلم 70 ضربه شلاق داره!! ولی اگر بگه قربونت برم الهی چون در راه خداست هیچ اشکالی ندارد.



یکی از اهالی جهنم می ره دم در بهشت به یکی از بهشتی ها می گه یه لیوان آب خنک به من بده. بهشتیه می گه نمی دم. جهنمیه می گه باشه.... فردا تو هم میای دم در جهنم آب جوش بگیری...



ترکه میره توی مانور شرکت می کنه. از هواپیما می پره پایین ولی چترش باز نمی شه. می گه خدا رحم کرد مانوره!



با همه عشق و جوونی، با یه دنیا مهربونی، با زبون بی زبونی، می خوام اینو خوب بدونی. انرژی هسته ای حق مسلم ماست!



کلاغه سر درخت نشسته بود پنیر برگر میزد، روباه میاد پای درخت میگه: چطوری جیگر، چه سری چه دمبی، چه تیپی ایول بابا، نیست بالاتر از تریپ مشکی رنگ یه حالی بده ، یه دهن برامون آواز بخون کلاغه هم پنیر و میزنه زیر بالش میگه: انرژی هسته ای ، حق مسلم ماست.



شباهت زن دوم و انرژی هسته ای: هر دوتاشون حق مسلم ما هستند ولی اجازه دست یابی بهشون رو نداریم.



یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدم که یاد بگیری که یادم بیاری که همیشه به یادتم. یادت هیچ وقت از یادم نمی ره. اینو یادت باشه.



ترکه میمیره و میره اون دنیا، بهش میگن: ببینم، عزرائیل چیزی بهت نگفت؟ ترکه میگه: نه! دوباره ازش می‌پرسن: جبرئیل چی؟ ترکه میگه: نه! بهش میگن: میدونی واسه چی اومدی اینجا؟ ترکه میگه: نه! بهش میگن: تو در مورد Network Marketing چیزی میدونی؟!



ترکه زنگ میزنه فلسطین میگه: اونجا فلسطینه؟ میگن: آره، ترکه میگه: پس غلط می‌کنین میگین: فلسطین اشغاله!



مردها 4 دسته هستند:
1.zz = زن ذلیل
2.zh = زن هلاک
3.zsh = زن شهید
4.zzz = زر میزنن که زن ذلیل نیستن.



ترکه می خواسته بمیره وصیت می کنه من که مردم یه میلیون خرجم کنین، وقتی میمیره پسرش یه میلیون خر جمع میکنه


به ترکه می گن چرا سی دیت اینهمه خش داره می گه زیر نکات مهمشو خط کشیدم.



ترکه تاکسی سمند می خره سه تا مسافر سوار می کنه. اولی به مقصد می رسه می گه نگه دار ترکه می پرسه سمند داری؟ می گه نه می گه پس بشین. دومی به مقصد می رسه می گه نگه دار می پرسه سمند داری؟ می گه نه. می گه پس بشین. سومی می گه من سمند دارم، نگه دار. ترکه می گه پس بگو ترمزش کدومه؟

وقتی بارون می بارد همه چیز زیبا میشه
گلها
درختها
همه چیز
میگم آ
میخوای یه سر زیره بارون برو شاید فرجی شد!



اصفهانیه موز میخوره پوستشو میزاره لای دفتر خاطراتش.



ترکه ماشینش پنچر میشه شروع میکنه از اگزوز ماشین فوت کردن دوستش میاد بهش میگه همین کاره رو میکنین بهتون میگن خر دیگه مگه نمی بینی شیشه ماشین پایینه؟



ترکه و دوستش میرن اکس پارتی حیف نان هلکوپتری می ره، دوستش با آرپی جی7 می زنتش !!!



ترکه پلیس مخفی میشه تا سه سال گم میشه ونمیتونن پیداش کنن



به سیاوش قمیشی میگن صبحونه چی میخوری؟ میگه: عسل بانون. عسل بی نون. عسل کیک.



به ترکه میگن برای خمیر دندون پونه آگهی بساز میگه خمیر دندون پونه چشمها رو نمی سوزونه.



ترکه با احساساتش بازی میکنه دو هیچ میبازه.



یه مرده تو رستوران غذاشو میذاره رو میز و میره دستشویی برای اینکه کسی به غذاش دست نزنه یه یادداشت میذاره کنارش که کسی به غذای من دست نزنه زیرش هم امضا می کنه قهرمان بوکس... بعد میاد میبینه غذاش نیست و جاش یه یادداشت که نوشته من غذات و بردم... قهرمان دو !!!



ترکه صبح میره مغازه و کرکره رو بالا میکشه و میگه بسم الله رحمان رحیم وارد میشه و میبینه همه مغازه رو خالی کردن ! کرکره رو میکشه پایین و میگه صدق الله علی العظیم ...

 

+_()*&&^%$$$##@%*):»ـآّ ؟>ءإژَُِۀـ««{}_(*^%$#@@!@ ؟{}[]ـ)(*&^%$@#$%^*)(+ این کتیبه آخری هست که از تخت جمشید کشف شده است و متعلق به داریوش اول میباشد . ترجمه : انرژی هسته ای حق مسلم ماست.



کتاب فارسی مدارس بومی می‌شود. تهران: آن مرد با 206 آمد، اصفهان: آن مرد با پول آمد، آبادان: آن مرد آن شب با ریبن آمد، رشت: آن مرد رفت بابا آمد.



مادره به بچش میگه: می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد. بچه هم میگه: آره ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود.



به یه خره میگن چرا گوشات درازه میگه هر خوشگلی یه نقصی داره.



یه بچه ای تازه بدنیا اومده بوده، شیر مامانشو نمی خورده، هر زن دیگه ای هم آوردن، فایده نداشته بچه شیر اونا رو هم نمی خورده تا اینکه یه زن سیاه میارن بچه شیرشو می خوره بابائه می گه: آهان، پدر سوخته، تو شیرکاکائو می خواستی ما نمی دونستیم.



ترکه جلوی آیینه وایساده بود بعد گفت: جون داداش من تو رو یه جا دیدم. بعد کمی فکر کرد و گفت: آهان تو رو توی سلمونی دیدم.



تو صندوق صدقات اکس می اندازند وام میده!



یه قورباغه با یه طوطی ازدواج میکنه بچه شون میشه قوطی



ترکه فیلم جنگی می دیده، تموم که میشه سینه خیز میره تلویزیونو خواموش کنه.



طرف میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بله. طرف میگه: پس قربون دستت، بذار یک حالی بکنیم!



دو نفر میرن سوراخ لایه اوزن رو بدوزن، خودشون می مونن اونور!



یه روز 3 تا لاک پشت میرن سفر و با خودشون چند تا نوشابه هم ورمی دارن تا وقتی رسیدن بخورن. 25 سال طول می کشه تا برسن. وقتی میرسن یادشون میفته که با خودشون استکان نبردن. یکیشون داوطلب میشه که بره استکانا رو بیاره ولی میگه باید قول بدین که تنهایی نخورین ها. دوستاشم قول میدن که نخورن. یه 50 سالی می گذره دوستاش میگن بابا این نیومد بیا نوشابه ها رو بخوریم. تا درنوشابه رو باز می کنن یهو لاک پشته از لای سنگها میاد بیرون میگه نامردا! نگفتم اگه برم می خورین؟!



ترکهنصف شب میره دزدی صاحب خونه پا میشه میگه کیه؟ حیف نان میگه هیچکی، گربست بع بع ... !



یه روز که آدم میاد خونه در میزنه، حوا میگه کیه؟ آدم میگه آخه دانشمند غیر از من و تو کس دیگه ای هم مگه هست؟!



یه روز دیگه حوا از آدم می پرسه: دوستم داری؟ آدم می گه: چاره دیگه ای هم دارم؟



بچه از باباش می پرسه: بابا الاغا هم زن می گیرن؟ باباش میگه: آره بابایی فقط الاغا زن می گیرن!


 سه نفر خونشون برق نداشته , تصمیم می گیرند از خیابون برق بدزدند, بعد از مدتی دو دقیقه به دو دقیقه برق خونشون میره! اگه گفتی چرا؟ چون برق را از چراغ راهنمائی دزدیده بودند.



به یه ترکه میگن چرا قبض اب وبرق را دوست داری؟ میگه چون پشتش نوشته مش ترک گرامی!

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.