مصاحبه با هم زندانی دکتر حسین فاطمی

هم زندانی دکتر حسین فاطمی ، زنده است !

عرفان قانعی فرد:در خلال این سالها که زبانشناسی خوانده ا م و فرهنگ لغت تعیین کننده سرنوشتم بوده است ، تاریخ معاصر هم تنها دغدغه و سرگرمی مورد علاقه من بوده است و شاید  نوشته های سرهنگ نجاتی ، " بهنود " و داستانهای شیرین معلم تاریخم – مدرسی -  در دوران دبیرستانم این شعله را در من روشن کرد و بعد از آنهمه مکافات الیم ذهنی ، باز هم اندک شرری هست هنوز ، و نمی توانم به کلی ترک این عادت کنم. گرچه گاه تصمیم به سکوت مطلق گرفته ام ، اما...

در خلال این سالها که زبانشناسی خوانده ا م و فرهنگ لغت تعیین کننده سرنوشتم بوده است ، تاریخ معاصر هم تنها دغدغه و سرگرمی مورد علاقه من بوده است و شاید  نوشته های سرهنگ نجاتی ، " بهنود " و داستانهای شیرین معلم تاریخم – مدرسی -  در دوران دبیرستانم این شعله را در من روشن کرد و بعد از آنهمه مکافات الیم ذهنی ، باز هم اندک شرری هست هنوز ، و نمی توانم به کلی ترک این عادت کنم! . .. گاه تصمیم به سکوت مطلق گرفته ام  که مبادا آزردگی خاطری ایجاد کنم ، اما گاه سکوت را نیز گناه می دانم؛ ولی به هرحال با حفظ همه جوانب می توان برای این دل پر هوس، گاهی اندکی نوشت  ...

شخصی که در دوران عمرش به گمانم از فعالیت و چابکی و حرکت و مقاومت و استقامتش ، ذره ای وقت را حرام نکرده است  ، همین صارم الدین صادق وزیری است . از وکلای پیشکسوت دادگستری و فعالان اجتماعی معاصر که سکوتش مانع از مطرح بودن این چهره ملی شده است .

انسانی که از مام میهن بدور است ، اما روز و شبش نگریستن و دیدن و خواندن و شنیدن درباره ایران عزیز است و به گمانم 30 سالی است که هر روزش را با خواندن روزنامه لوموند آغاز می کند. او را ۱ بار در سویس دیده ام .... فقط هم برای دیدار او رفتم ... و آنچنان با وی صمیمی شدم که هنوز هم هر هفته صدایش را می شنوم و برایش بسیار هم احترام قایلم . چون مخزن تاریخ معاصر کرد است ..یار و هم بند دکتر حسین فاطمی ...

صارم الدین صادق وزیری ، در 12 خرداد 1300 در شهر سنندج دیده به جهان گشود . و دوران دبستان و متوسطه خود را  در شهر سنندج  به پایان رسانید و برای اخذ دیپلم به ناچار به تبریز رفت و در رشته علوم طبیعی از دبیرستان فردوسی فارغ التحصیل شد .
به دانشگاه رفت  .. اما حوادث سیاسی 1320 تحصیلات دانشگاهی او را با مدتی معلق ساخت و یکسال به عنوان دبیر دبیرستان برای تدریس به سنندج آمد و آنگاه در کنکور دانشکده حقوق شرکت کرد و برای ادامه تحصیل در رشته قضایی وارد آن دانشکده شد .

تا سال 1331 جهت شرکت کردن در کاندیداتوری نمایندگی دور هفدهم مجلس شورای ملی مشاغلی از قبیل " دادیاری دادسرای تهران  - مسئولیت دائره اجرای احکام  دادسرای تهران – بازپرسی دادسرای تهران – دادیاری و بازپرسی دادسرای دیوان کیفری " را بر عهده داشت که در انتخابات نمایندگی با 2000 رای برگزیده شد ، اما بنا به هجوم لومپن ها ی وابسته به دربار در عرصه سیاسی ، ارتش صندوقهای رای را ابطال کرد و به جای وی ، حسن امامی – امام جمعه وقت تهران که شخصی نزدیک به شاه و دربار بود – را روانه مجلس کرد که این امر با اعتراض دکتر مصدق هم روبرو شد ، که فساد و تقلب در بسیاری از حوزه ها وجود دارد - اما فایده ای دربر نداشت.

که البته در  روز 7 اردیبهشت 1331 که مجلس با حضور قریب به 75 نماینده ، افتتاح شد ، دکتر حسن امامی – برادر زاده همسر مصدق ، استاد حقوق دانشگاه تهران ، عضو جمعیت فدائیان اسلام ، امام جمعه تهران و طرفدار سلطنت و محرم دربار پهلوی - به ریاست مجلس گزیده شد. که البته از کرمانشاه " دکتر کریم سنجابی " توانست از کرمانشاه برگزیده شود.

که البته شاه  [ چون هراس مخالفت قاضی محمد را در دل داشت و صارم الدین صادق وزیری هم با حزب دمکرات کردستان ایران – مانند صدر قاضی و  غنی بلوریان و... – نزدیکی و رفاقت داشت و از طرفی به حزب توده گرویده بود  ] از انتخاب وی به شدت هراس داشت .

[بنا به گزارش فال« گفتگو با امام جمعه» - 12 ژوئیه 1952،-FO2481513 ؛
گزارش فال« گفتگو با حکمت»،- 12 ژوئیه -1952- به نقل از کتاب بحران دمکراسی در ایران «نوشته فخرالدین عظیمی - ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و منوچهر نوذری- ص 390 تا 391 » . یک روز بعد از آن سام فال گزارش داد :
" مخالفان بخصوص امام جمعه از ما مقداری پول می خواهند تا دسته هایی از ( اوباش ) را متشکل کنند و بر ضد دولت به تبلیغ پردازند. عکس العمل من نسبت یه این تقاضا این است که چون تمام اشخاص ثروتمند و با نفوذ این کشور با مصدق مخالف اند، باید حاضر باشند اگر ذره ای دل و جرأت و احساس میهن پرستی دارند با هم متحد شوند و پول برای این منظور تأمین کنند .

وی ادامه می دهد :متأسفانه چنین به نظر می رسد که شمار ناچیزی از مخالفان حاضرند برای نجات کشورشان فداکاری کنند" « گزارش فال 13 ژوئیه 1952 ، همانجا». توضیح اینکه " هرچند در 25 آذر 1330 دکتر مصدق در سخنرانی ای تصمیم خود بر انجام انتخابات دوره ی هفدهم مجلس بدون کوچکترین مداخله و اعمال نفوذ و توصیه را اعلام کرد " « محمد علی موحد- خواب آشفته ی نفت - دکتر مصدق و نهضت ملی ایران - جلد دو - ص 1009 » ، ولی با اعمال نفوذ محافل دربار، ارتش و تحریکات جریانهای وابسته به انگلستان ، تعدادی نماینده طرفدار دربار و سیاست انگلیس در ایران از جمله آقای سید حسن امامی به مجلس راه یافتند. مضحک اینکه سید حسن امامی " امام جمعه شیعه تهران" از شهر مهاباد که سنی نشین است وکیل شد!!"

مرحوم دکتر مصدق در این باره می گوید ::" آقا اگر کسی به بت هم با عقیده ثابت معتقد باشد، باز قابل احترام است. دوره شانزدهم یا هفدهم بود، نه هفدهم بود . من نخست وزیر بودم. شنیدم که از مهاباد این گرزن(سرلشکر) او را وکیل در آورده بود. تعجب کردم . از محل سنی ها، امام جمعه ی شیعه را وکیل بکنند؟ یکبار هم به مجلس رفته بود. تلفن کردم، خواهش کردم بیاید، آمد احوالپرسی( بله این خانمم عمه ی امام جمعه می شود).

گفتم : آقا شنیدم از مهاباد وکیل شده اید. گفت" بله، اصرار کردند خیلی " گفتم آقا این فرمایشات چیست؟ از طرف اهل تسنن قابل قبول نیست. شما نباید قبول بکنید."« به نقل از رنجهای سیاسی دکتر محمد مصدق- یادداشتهای جلیل بزرگمهر صفحات 53 تا 54 » ،

هرچند اعتبار نامه وی با مخالفت نمایندگان جبهه ملی روبرو شد ، اما " اکثریت نمایندگان نه تنها اعتبار نامه امام جمعه را تصویب کردند بلکه او را بدستور شاه ، از طریق بهبودی و هومن ، رئیس مجلس گرداندند.
" به نقل از کتاب بحران دمکراسی در ایران« نوشته فخرالدین عظیمی - ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و منوچهر نوذری- ص 384 تا 385 »

شادروان حسن شمشیری که با امام جمعه آشنائی داشت " توطئه ریاست مجلس شدن" او را به وی گوشزد نمود.« شاه حسینی روایتی از قیام سی تیر به نقل از کتاب مصدق، دولت ملی و کودتا به کوشش مهندس سحابی- ص 82»، ,وی پس از قیام 30 تیر به خارج رفت و بعد از کودتای 28 مرداد نماینده " انتخابی" دوره دوم مجلس سنا شد.]

سپس از طرف وزیر دادگستری وقت ، صادق وزیری دوباره  به خدمت اداری  دعوت شد و تا 28 مرداد 1332 در سمت دادیاری دادسرای تهران باقی ماند که پس از آن دستگیر شد . که البته به عنوان فعالیتهای جانبی و اجتماعی ، وی از جمله چهره های سیاسی بسیار فعال است که از عمده ترین فراز و نشیب های کاری وی می توان به این موارد  اشاره کرد  :


1. در سال 1325 " جمعیت کردهای مقیم مرکز" را تاسیس کرد که تا سال 1358 به عنوان سخنگو در آن نهاد  فعال بود  . مدیریت انتشار روزنامه ای به نام " بروسکه " را نیز بر عهده داشت که نشریه ارگانی آن جمعیت محسوب می شد و بعدها در اواخر دهه 1370 مجددا در تهران بازسازی شد اما این بار دکتر اسعد اردلان مسئولیت این نهاد اجتماعی را بر عهده گرفت و اساسنامه آن را تغییر داد.

2.در سال 1328 عضویت حزب توده را می پذیرد و در سال 1329 علاوه بر عضویت در شورای مرکزی جمعیت حقوقدانان دمکرات ایران ، به عنوان عضو موسس " جمعیت ملی مبارزه با استعمار " ، سردبیری روزنامه " شهباز " را برعهده می گیرد که تا 1331 ادامه داشت . که در خلال عضویت در جمعیت مبارزه با استعمار – به ریاست یحیی خدابنده - ، ملاقات هایی با عناصر موثر جبهه ملی و دولت دکتر مصدق داشت . از جمله در 30 تیر 1331 زیرا که دکتر مصدق به اهمیت نقش چپ در خنثی کردن توطئه های دربار آگاه بود .

3. پس از کودتای 28 مرداد از طرف دادرسی ارتش به اتهام علیه براندازی سلطنت ، دستگیر می شود و ابتدا به زندان قلعه فلک الافلاک و آنگاه به همراه زندانیانی مانند کریم کشاورز و...به جزیر خارک تبعید می شود . 14 ماه را در زندان انفرادی می گذراند. در دادگاه تجدید نظر نظامی به حبس ابد در زندان قصر ، محکوم می شود اما وی مشمول بخشودگی قرار می گیرد و پس از 4 سال و اندی از زندان رها می شود .

در مدتی که در زندان لشکر 2 زرهی – شکنجه گاه سرلشکر تیمور بختیار - بود با دکتر حسین فاطمی - یکی از برجسته ترین چهره های جنبش ملی شدن نفت و دولت دکتر مصدق - هم بند می شود ، هر چند که قبلا با وی در دفتر وزارت خارجه دیدار و ملاقات  کرده بود  

4. در بدو امر کانون وکلای مرکز از دادن جواز فعالیت وکالت به وی امتناع می کند و به نا چار از استان فارس موفق به دریافت مجوز فعالیت در وکالت را دریافت می کند و در تهران به فعالیت تخصصی خود می پردازد و پس از مدتی به عضویت اصلی هئیات مدیره کانون وکلای مرکز و بازرس اول هیات مدیره کانون وکلای مرکز در می آید و تا 1358 در این سمت باقی ماند.

5.در سال 1356 نیز جزو وکلا و قضاتی بود که طی نامه ای سرگشاده به شاه بر لزوم اجرای قانون اساسی و متمم آن تاکید کردند و فضای باز سیاسی را خواستار شدند و در همان سال جزو موسسین  و عضو شورای مرکزی جمعیت حقوقدانان ایران بود که نقش بسیار عمده ای در مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در شکل گیری انقلاب ایفا کرد و در سال 1357 نیز به عضویت هیات مدیره جبهه دمکراتیک ایران در امد

6.در سال 1357 سردبیری نشریه هفتگی " صدای معاصر " را بر عهده داشت .

7. پس از پیروزی انقلاب و آغاز جریانات کردستان – به همراه هیات صلح دولت موقت به کردستان رفت و ابتکار تشکیل شورای شهر سنندج را به آیت الله طالقانی پیشنهاد داد که پذیرفته شد .

8. در شب عید 1359 برای انجام معالجه به سویس رفت و اکنون 27 سال از مهاجرت و اقامت ناخواسته وی می گذرد  و چندی پیش هم باز عملی جراحی داشت و از فروغ دیدگانش  کاست...

9. در خلال این سالها صرفا به مطالعه و سکوت – ناشی از حکمت و درایت - در سخن گفتن در محافل گذرانید و 2 خاطره از وی تحت عناوین " خاطرات من از زنده یاد دکتر حسین فاطمی " و " دفاع از دو چهره ملی کرد " منتشر شده است که راقم این سطور نیز در سال 1384 با وی دیدار کردم و بخش اول گفتگو با وی را در کتاب " آهنگ وفا / گفتمان تاریخی –فرهنگی کردها " آوردم. و یک نوار ویدیویی از وی را نیز در اختیار دارم که شبکه های کردی را محق و معتبر نمی دانم تا در اختیار ایشان بگذارم ....

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.