جوک های بامزه ۳

 - غضنفر سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟



- یه روز یه اتوبوس با مسافراش میرفته تو راه خراب میشه. هر کس یه نظری در مورد اشکال پیش اومده میده. یه آقای که اتفاقا مهندس کامپیوتر بوده میگه: به نظر من همه پیاده بشیم دوباره سوار بشیم درست میشه.(ریستارت
بهترین راه حل مشکلات)



- یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه



- غضنفر داشته تو لس‌آنجلس قدم میزده، یهو داریوش رو میبینه، بدو بدو میره جلو، میگه: سلام آقا داریوش! داریوش میگه: سلام هموطن! غضنفر کف میکنه، میگه: اوووف! عجب کیفیتی!!!



- شخصی که می خواست بهلول را مسخره کند به او گفت:
دیروز از دور تو را دیدم که نشسته ا ی، فکر کردم الاغی است که در کوچه نشسته!
بهلول فوراً جواب داد: منهم که از دور تو را دیدم فکر کردم آدمی به طرف من می آید.



- یه روز قوچعلی و حسن آقا و غضنفر با هم مسابقه چوب برى با اره برقی میذارند.
حسن آقا ۱۰۰۰۰ تا درخت میبره,غضنفر ۲۰۰۰۰ تا درخت میبره
قوچعلی ۲۰۰۰۰۰ تا درخت میبره! همه تعجب میکنند و کلی دست میزنند
و گزارشگر میارند تا باهاش مصاحبه کنه. گزارشگره ازش میپرسه:
آقا شما موقعیکه اره رو روشن کردی چه احساسى داشتی؟
قوچعلی میگه: مگه روشن هم میشه؟



- مردی میره دکتر و میگه
آقای دکتر من همه چیز رو دو تا میبینم
دکتر: ببینم شما هر چهار تاتون همین مشگل رو دارین؟!!!



- مردی با زنی آشنا میشه, به او میگه: خانم اسم شما چیه؟
اسم من پروانه است بهم میگن پری.
اسم شما چیه؟
آقا خواست ادای خانم رو در بیاره, گفت: والله اسم من چراغعلی بهم میگن: لوستر



- یه روز به غضنفر میگن: سلام
میگه: هان
میگن: سلام
میگه: اهان



- یه روز به یه ترکه میگن شما در روز چقدر نون میخورین؟ میگه صبح دوتا لواش، ظهر یه تافتون، بعد از ظهر چهارتا سنگک، شب هم سه‌تا باگت! به ترکه میگن پس نون بربری چی؟ میگه پس فکر کردی اینا رو لای چی میذاریم میخوریم؟



- به غضنفر می گن یه حدیث از یکی از معصومین بگو. می گه: هبدربدورابودودابودو
می پرسن این حدیث از کیه؟ می گه حضرت علی اصغر!



- یه روز مردم می بینند شخصی از هواپیما در حال سقوط بود که یه دفعه توی آسمون وی میاسته
و بعد از جند لحظه توی آب سقوط می کنه.مردم سریع اونو نجات میدن و علت اون توقف عجیب رو سوال می کنند اون مرد میگه: والا داشتم می افتادم که گفتم:یا امام حسن.یه دفعه یه جا وایستادم و بعد یه نوری اومد!!!... بهم گفت: با کدوم امام حسن کار داری؟ گفتم: با امام حسن عسکری.گفت پس اشتباه شده من امام حسن مجتبی هستم



- نویسنده معروفی میگوید زن مثل کراوات است هم زیبایی به مرد میبخشد و هم گلویش را فشار میدهد



- به مناسبت روز معلم از غضنفر می پرسن شما چرا معلم شدی؟ می گه من به سه دلیل این شغل رو انتخاب کردم: تیر مرداد شهریور!



- غضنفر تصادف می کنه ماشینش کج و کوله می شه !‌ میبره صاف کاری. طرف می خواسته سر کارش بذاره می گه اگه توی اگزوز فوت کنی ماشینت درست می شه و تو رفتگی هاش دوباره میاد بیرون. غضنفر می ره خونه داشته فوت می کرده ولی هر چی فوت می کرده ماشین درست نمی شده. دوستش میاد می بینه می گه احمق! اول شیشه هی ماشینو بده بالا. اینجوری که همه بادش در می ره!



- رضازاده می خواد تو المپیک وزنه ی ۱۰۰۰ کیلویی بلند کنه. شب حضرت ابوالفضل زنگ می زنه می گه رو من حساب نکن!



- یه روز غضنفر و یه ژاپنیه و یه آمریکاییه میرن پیش خدا تا خواسته هاشونو بگن. (تشخیص ملیت غضنفر به عهده ی شما!)



- ژاپنیه می گه خدایا کی می شه همه ی تکنولوژی تو کشور ما باشه؟ خدا می گه 100 سال دیگه. ژاپنیه می زنه زیر گریه خدا می پرسه چرا گریه می کنی؟ می گه آخه به عمر من قد نمی ده.
آمریکاییه می پرسه کی می شه همه ی قدرت در دست ما باشه؟ خدا می گه 200 سال دیگه آمریکاییه می زنه زیر گریه. خدا می پرسه چرا گریه می کنی؟ می گه: آخه به عمر من قد نمی ده.
غضنفر می پرسه خدایا کی می شه ما آدم بشیم؟ خدا می زنه زیر گریه!!!



- غضنفر با خدا قهر می کنه می خواد نامه بنویسه اول نامش می نویسه به نام بعضیا!



- آقاهه می خواسته میخ به دیوار بکوبه میخو سروته نگه داشته بوده. غضنفر بهش می رسه می گه بابا این میخ که مال دیوار روبروییه!

بمیه می ره مکه پرده ی خونه ی خدا رو میگیره با تمام نیرو تکون می ده می گه: حالا خوشت میاد؟



-از کجا می فهمی که خانمی قصد دارد یک حرف هوشمندانه بزند؟
وقتی جمله اش را با "روزی از یک مرد شنیدم…." شروع کند!


دوستان اعتراض کردند که چرا این دفعه به خانمها گیر ندادی؟ این هم بری خالی نبودن عریضه:

۱- در باب اهمیت وجود بانوان: یک مرد بدون خانمش مثل یه ماهی بدون دوچرخه است.
۲- اگر دیدی مردی در ماشین رو بری خانمش باز کرد مطمئن باشید که یا ماشین نو است یا خانم!



- ترکه داشته تو عروسی می خونده: می خوام که با بوسه گل لباتو پرپر کنم…
همون موقع کمیته می ریزه (اصطلاحو!!!) بگیرتش. ترکه ادامه می ده: اون گلی پرپرتو نثار رهبر کنم!!!



- به غضنفر می گن یه حدیث از یکی از معصومین بگو. می گه: هبدربدورابودودابودو. می پرسن این حدیث از کیه؟ می گه حضرت علی اصغر!



- غضنفر با خدا قهر می کنه. می خواد نماز بخونه می گه: 4 رکعت نماز ظهر می خوانم به هیچ کس هم مربوط نیست!



- رشتیه تو دستشویی سکته می کنه و می میره. تو تشییع جنازش مردم می خونن: ین مرده مال رشته، رفته بشاشه، دیگه بر نگشته!



- بسیجیه می ره عروسک فروشی به صاحب مغازه می گه آقا یه دونه از اون خواهرا بده!



- به غضنفر می گن یه پیغمبر نام ببر می گه حضرت سوج! می گن بابا 124000 پیغمبر داریم، حضرت سوج دیگه چیه؟ میگه: به خدا خودم دیدم پشت یه می نی بوس نوشته بود: ( یاسوج )!!!



- رئیس جمهور آمریکا داشت با نخست وزیر انگلیس صحبت می کرد. یکی از مهمانان جلو آمد و پرسید شما دارید در باره چی صحبت می کنید؟ رئیس جمهور آمریکا جواب داد ما داریم برنامه هی جنگ جهانی سوم را می ریزیم. می خواهیم 14 میلیون نفر را، به علاوه ی یک دندانپزشک بکشیم. مهمان گیج شد و پرسید: چرا می خواهید یک دندانپزشک را بکشید؟ رئیس جمهور رو به نخست وزیر انگلیس کرد و گفت: نگفتم؟ هیچ کس در مورد اون 14 میلیون سوالی نمی کنه!



- از آبادانیه می پرسن جمعیت آبادان چند نفره؟ می گه با دهات اطرافش؟ می گن آره. می گه ۶۰ میلیون!!!
جدید ترین جوک :‌ واحد پول رسمی کشور ایران تغییر کرد. هر ۵۰ هزار تومان یک کروبی!



- مردی با یک زن صاحب جمال و زیبا ازدواج کرد. نام او را پرسید، او گفت: نام من حمار است! مرد گفت: این نام را عوض کن، حمار به معنی خر است و نام خوبی نیست. زن اسم خود را عوض نمود و گذاشت قاطر! شوهرش گفت: این دفعه نام تو از اول بهتر شده است اما از طویله خارج نشده‌ای!



- روزی شخصی پیش بهلول بی‌ادبی نمود. بهلول او را ملامت کرد که چرا شرط ادب به جا نیاری؟ او گفت: چه کنم آب و گل مرا چنین سرشته‌اند، گفت: آب و گل تو را نیکو سرشته‌اند، اما لگد کم خورده است! (یعنى تنبیه و تربیت نشده‌ی)



- غضنفر می میره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. دو تاشون سؤال می کردن ۶۰ تاشون حالیش می کردن!



- فرق یه موز کوچک با یه موز بزرگ چیه؟
نمی دونی؟ .... یه کم فکر کن ....
باشه ولش کن می رم از یه میمون دیگه می پرسم!



- اگر یه نفر روزی یه اس ام اس برات زد یعنی به یادته. اگه ۲ تا زد یعنی دوستت داره. اگه ۳ تا زد یعنی عاشقته، اگه ۴ تا زد یعنی می خوادت، اگه ۵ تا زد مطمئن باش کرم داره!



- افسره جلوی یه ماشین رو می گیره و به راننده می گه شما به خاطر بستن کمربند ایمنی از سوی انجمن حمایت کنندگان از ایمنی جاده ها ۵۰ هزار تومان(حالا دیگه یک کروبی) جایزه بردید. حالا می خواهید با این پول چه کار کنید؟ راننده می گه فکر کنم باهاش برم گواهینامه مو بگیرم! خانمی که کنار راننده نشسته بوده می گه جناب سروان حرفشو گوش ندید شوهر من وقتی مسته یه بند چرت و پرت می گه. روی صندلی عقب یه نفر خوابیده بوده که از شدت سر و صدا بیدار می شه و می گه من از اولشم گفتم با ماشین دزدی نمی شه فرار کرد. یه دفعه یه نفر از صندوق عقب ماشین داد می زنه: ببینم، بالاخره از مرز گذشتیم؟



- یه بسیجیه روی پیغام گیرش گذاشته بود: سلام علیکم.
لطفا بعد از شنیدن سوره بقره پیغام خود را بگذارید!



- یه روز یه بابیی یه دستش قطع شد, خیلی از زندگی ناامید شده بود. راه افتاد تو خیابون یه جا دید یه یارو کنار خیابون قر میده و بالا پیین می پره. رفت جلو دید یارو دوتا دست هم نداره. تعجب کرد به یارو گفت بابا دمت گرم عجب روحیه ی داری با ین وضع قر میدی. یارو گفت برو بابا روحیه چیه کونم میخاره نمیدونم چیکار کنم ...

 

 

غضنفر برف پاکن ماشین میزنه هیپنوتیزم میشه.



- غضنفر میره نماز جمعه، جو میگیرش، موج مکزیکی میاد!



- پلیس جلوی غضنفر رو می گیره میگه کارت ماشین،گواهی نامه، بیمه. غضنفر می گه چه کار کنم؟ جمله بسازم؟!



- غضنفر میره چلو کبابی گارسون میاد میگه: چی میل دارین غضنفر میگه: یه پرس چلو کباب گارسونه میگه با کمال میل غضنفر میگه: نه با سماغ و دوغ!



- به ترکه میگن شما ترکی؟ میگه نه به خدا بیا بگرد!



- کرم ابریشم قرص ایکس می خوره پلیور می دوزه!



- پیرزنه تو اوتوبوس هی میگفته نی نی نی نی نی نی نی، همه هم دست میزدن براش بعد یهو دست میکنه تو کیفش دندوناشو در میاره میگه نیاوران نیگه دار!



- می دونین چرا ناپلئون از کمر بند قرمز استفاده می کرده است؟ چون شلوارش گشاد بوده!



- میدونین یک نقطه آبی که رو دیوار حرکت کنه چیه! معلومه دیگه یک موروچه است که شلوار لی پوشیده.



- وقتی زنت خونه نیست چه کار می‌کنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت!



- روزی معلم به شاگرد میگه: پنج تا حیوان درنده نام ببر. شاگرده میگه: دو تا ببر سه تا شیر.



- روزی شاگردی از معلمش پرسید: آقا چرا بعضی ها میگن کتاب, متاب یا ماست, پاست و..... معلم: پسرم اونها سواد مواد ندارند!



- یه روز یه نفر میره دکتر، به دکتر میگه: نمی دونم چرا همه چیز را دو تا می بینم؟ دکتر میگه هر دوی شما این جوری هستین؟



- از یک دکتر می پرسن خط وسط قرص برای چیه؟ میگه که اگر قرص با آب پایین نرفت با پیشگوشتی پایین کنند!



- یک پیرمرد مافنگی رفت پیش دکتر و شکایت داشت که بی اختیار از او باد خارج می شود و گفت: آقای دکتر خوشبختانه بی بو است مثل همین الان که در حضور شما هستم. دکتر که از بوی گند داشت خفه میشد و دماغش را گرفته بود, رو به پیرمرد گفت: فعلا در این مرحله باید دماغ شما را معالجه کنم, کنترل باد بماند برای جلسه آینده!



- عده ای از دوستان قوچعلی سوار آسانسوری شدند و چون بلد نبودند آن را کار بیاندازند همانطور ساکت در آسانسور ایستادند. بعد از مدتی نسبتا" زیاد مرد شیک پوشی وارد شد و بلافاصله دکمه ای رو زد و آسانسور شروع به بالارفتن کرد, یکی از دوستان قوچعلی فریاد زد: برای سلامتی آقای راننده, صلوات بلند!



- دختر و پسر جوانی باهم توی پارک راه می رفتند. پسر به دختر گفت عزیزم اگر ین درخت کاج می توانست حرف بزند، درباره ما چه می گفت؟
می گفت من کاج نیستم، بلوطم احمق جان!



- دو سگ که بری اولین بار به شهر آمده بودند، چشمشان به پارکومتر افتاد. یکی به دیگری گفت: واقعا شرم آور است، ینجا بری توالت رفتن هم بید پول بپردازیم!



- فرق یک کاکتوس را با وان حمام می دانی؟ نه؟ پس یک بار روی آن بنشین!



- از خانمی پرسیدند چرا از شوهرت طلاق گرفتی؟ گفت: بری رفتن به آریشگاه از شوهرم 100 دلار پول خواستم او 1000 دلار به من داد! (هر کی نفهمید بگه)

 روز قیامت خدا می گه مردی زن ذلیل برن اون طرف وایستن بقیه این طرف. همه مردا می رن تو قسمت زن ذلیل ها وی میستن به جز یک نفر. خدا هیجان زده می شه کلی اون مرد رو تشویق می کنه و بعد ازش می پرسه: تو چرا نرفتی اون طرف؟ آقاهه می گه: ما این شاخ ها تو جیبمون نمی ره. زنم گفته همین جا وایسا جُم نخور تا من برگردم.



- به دلیل سردرگمی هموطنان رشتی روز پدر یک هفته تمدید شد.



- فرق یخمک و آتروپات چیست؟ یخمک خوشمزه‌تر است!



- از غضنفر می پرسن می دونی چرا روی خیابان ولی عصر ین اسمو گذاشتن؟ می گه چون صبح و ظهر هیچ خبری نیست ولی عصصصصصر! بیا ببین چه خبره!



- دو تا ترکه میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم می کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می کنند!!



- یه تهرانیه و یه ترک و یه لر می رن پیش خدا. تهرانیه از خدا می پرسه: خدیا چرا تهرانیا رو خلق کردی؟ خدا می گه بری ینکه آدمیی جدی ی هستند و همش کار می کنند. ترکه می پرسه خدیا چرا ترکا رو خلق کردی؟ می گه بری ینکه ین تهرانیا یه موضوعی واسه خندیدن داشته باشن. لره می پرسه: خدیا چرا لرها رو آفریدی؟ خدا می گه من لر نیافریدم. لره می گه چرا... لرها رو آفریدی. خدا می گه: جبرئییییییل!!! دوباره گل زیاد اومد تو گل بازی کردی؟



- غضنفر در و پنجره ساز بوده می ره خواستگاری ازش می پرسن چه کاره ی می گه من ویندوز نصب می کنم.



- وقتی یه سیب گاز می زنی و یه کرم درسته می بینی ناراحت نشو. اون موقعی ناراحت شو که سیبو گاز بزنی و یه کرم نصفه ببینی.



- غضنفر عینک دودی می زنه می ره بیرون. پسرشو می بینه محکم می زنه زیر گوشش می گه ین موقع شب بیرون چی کار می کردی؟ بچش می گه بابا شب نیست عینکتو بردار. غضنفر عینکشو بر می داره. دوباره می زنه زیر گوش پسره. پسره می گه چرا می زنی؟ میگه از دیشب تا حالا ینجا چی کار می کردی؟



- غضنفر پرتقال پوست می کنده، هی خدا خدا می کرده موز باشه.



- غضنفر دست می کنه تو دماغش. یکی می بینتش می گه تو اون یکی سوراخه. غضی می گه: نه من می خوام از پشت سر غافلگیرش کنم.



- غضنفر از بچش می پرسه چند سالته؟ می گه 13. غضی می گه من هم سن و سال تو که بودم 16-17 سالم بود.



- کسی را با خانمی در خیابان گرفتند، از او پرسیدند این خانم کیست؟ گفت تا وقتی دستش در دست من بود آقای سرابی بود. حالا نمی دانم!
توضیح مترجم: سریال او یک فرشته بود رو که می دیدید؟



- از غضنفر می پرسند فرق کچل با هواپیما چیه؟ می گه کچل که فرق نداره هواپیما نکته انحرافیه



- از حسن آقا می پرسن MBA یعنی چه؟ می گه Married But Available



- یک ضرب المثل چینی می گوید: " یک ایرانی اگر هواپیمایش سقوط نکند، جان سالم از حوادث رانندگی به در ببرد، آلودگی هوا زنده اش بگذارد و زلزله زیر آوار له اش نکند، حتمآ از خوشحالی خواهد مرد



- غضنفر قهرمان شنا میشه، ازش می‌پرسند: شما از کجا شروع کردید؟ میگه: والله، از زمین خاکی



- به غضنفر میگن: میدونی داداشت اچ، آی، وی (ویروس ایدز) داره؟ میگه: نه بابا، اون که تا دیروز جی، ال، ایکس داشت!

از ترکه می‌پرسن: از کدوم شبکه بیشتر خوشت میاد؟ میگه: شبکه سه! میگن چرا؟ میگه: آخه روش عکس سه تا نون بربریه!



- غضنفر میره امتحان راهنمایی و رانندگی بده، ازش می‌پرسن: یه نیسان، یه اتوبوس، یه ماشین آتش نشانی و یه دوچرخه، سر یه چهارراه هستند، کدوم اول باید بره؟ عضنفر میگه: نیسان اول باید بره، بهش میگن خوب فکر کن! ماشین آتش نشانی در حال ماموریته! میگه: خوب نیسان اول باید بره! بهش میگن: یه کمی بیشتر فکر کن! غضنفر کلی فکر می‌کنه بعد میگه: اول ماشین آتش نشانی، بعد اتوبوس، بعد دوچرخه! میگن: پس نیسان چی شد؟ میگه: کجایی بابا، نیسانه همون اول گازشو گرفت رفت!



- تو قزوین داشتن درمورد انتخابات مجلس گزارش تهیه میکردن، یارو گزارشگره از یک پیر مردِ بازاری میپرسه: به نظر شما با صلاحیت‌ترین کاندید این دوره کیه؟ حاج آقا میگه: بالام جان این روزا هر علف بچه‌ای مدعیه که کان دیده، ولی خدا وکیلی هیشکی تو کل قزوین قدر این حسین آقا آمپول زن کان ندیده



- غضنفر میره تو یخچال درو رو خودش میبنده! بهش میگن چیکار میکنی مرد مؤمن؟ میگه: میخوام ببینم این چراغش واقعاٌ خاموش میشه یا نه؟



- قزوینیا به فرهنگستان زبان فارسی اعتراض می‌کنن که: این چه الفبائیه که به ن میگن نون اما به ک میگن کاف؟



- در یک رستوران فرانسوی یک سفید پوست داشت سالاد میخورد، یک سیاه‌پوست آفریقایی وارد شد و سفارش جوجه داد و علاوه بر خود جوجه، تمام استخوانهاش را هم جوید! سفید پوست با تمسخر گفت: در کشور شما سگها چه غذایی می‌خورند؟ سیاه پوست با خونسردی جواب داد: معمولا سالاد!



- ژاپنی ها به گوساله چه می گویند؟ نی نی گاوا!!



- یه روز از غضنفر می پرسن آزادی بلند تره یا برج میلاد میگه آزادی؛ دوباره می پرسن می گه آزادی میگن چرا می‌گه چون آزادی پاهاش و باز کرده اگر ببنده بلندتره.



- غضنفر یه 1000 تومنی رو زمین پیدا میکنه برش میداره بعد میندازش میگه نه بابا ما ازین شانسا نداریم!



- یه بار غضنفر تو مسابقات قرآن شرکت میکنه سوره ی بنی اسراییل بهش میفته از دور مسابقات انصراف میده.



-غضنفر میره مکه سرش تو حجرالسود گیر میکنه, میترسه میگه: خدایا منو نخور!



- یه p حامله میشه میشه B



- اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت:


- همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن

- هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته

- جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟

- بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن



- دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن:‌ تورو خدا یکم این بچه‌های مارو نصیحت کنید،‌ پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: ‌باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیده، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، ‌می‌دونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو می‌پرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره می‌زنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش می‌بنده. داداش بزرگه ازش می‌پرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر می‌کنن ما برش داشتیم



- ترکه سوار ماشین تهرونیه بوده، تهرونیه هم یهو کل میگذاره، پاشو میگذاره رو گاز.. سرعت 1۲0... 150...160... بعد برمیگرده به ترکه میگه: ترسیدی؟! به خودت شاشیدی؟! ترکه میگه: سیکتیر بابا!! بیا بهت سرعت نشون بدم! خلاصه تهرونیه رو میبره سوار پیکانش میکنه، بعد پاشو میگذاره رو گاز.. سرعت 100.... 120...140...160... 180... برمیگرده به تهرونیه میگه: حالا ترسیدی؟ به خودت شاشیدی؟! تهرونیه میبینه این یارو کله خره، داره همینجور گاز میده.. میگه: آره بابا شاشیدم... بیخیال شو! ترکه برمیگرده میگه: الان دیگه برینی هم فایده نداره، ترمز بریده!!! (ببخشید یه کم بی ادبی بود!)



+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.