مروری بر زندگی دکتر محمود حسابی

اسفند ماه  مصادف است با صد و پنجمین سالگرد تولد زنده‌یاد استاد سید محمود حسابی، پدر دانش فیزیک نوین در ایران و پایه‌گذار نخستین دانشگاه کشور که عمر پربار خود را خالصانه وقف ترویج دانش و اعتلای علمی کشور کرد.

مرحوم دکتر حسابی بی شک یکی از موثرترین خدمتگزاران علم و فرهنگ ایران در عصر حاضر و از پیشگامان رواج دانش جدید و ایجاد نهادهای علمی نوین در کشور به شمار می‌رود که خالصانه کمر به آبادانی ایران بست و در شرایطی که می‌توانست به بالاترین سطوح علمی جهان در رشته فیزیک نایل شود، با شوق خدمت به کشور موقعیت‌ مناسب علمی خود در بزرگترین دانشگاه‌های جهان رها کرد و به ایران بازگشت و با پایه‌گذاری و مشارکت در ایجاد بزرگترین نهادهای علمی، آموزشی و اجرایی کشور نقشی بی‌بدیل و تاریخی در مسیر توسعه علمی ایران ایفا کرد.

مرحوم دکتر حسابی که در اوایل اسفندماه 1281 هجری شمسی در خانواده‌ای «تفرشی» به دنیا آمد، به دلیل شرایط خاص خانوادگی این امکان یافت که به رغم مشکلات و تنگناهای مالی خانواده تحصیلات خود را در مدارس و دانشگاه‌های امروزی لبنان و فرانسه پشت سر بگذارد و در نخستین سال‌های جوانی به دریافت مدارج مختلف علمی از جمله دانشنامه دکتری فیزیک با درجه عالی از دانشگاه «سوربن» فرانسه نایل شود.

حسابی چند سال بعد برای تکمیل نظریه‌ای که در زمینه فیزیک ذرات داشت به آمریکا رفت و مدتی در دانشگاه‌های پرینستون و شیکاگو به فعالیت‌های پژوهشی در این زمینه پرداخت.

دکتر حسابی علی رغم علاقه شدیدی که به فیزیک و فعالیت‌های تحقیقاتی داشت و با وجود موقعیت مناسبی که برای کار و تحقیق در بهترین و مجهزترین دانشگاه‌ها و آزمایشگاه‌های روز دنیا داشت، به ایران بازگشت آن هم در شرایطی که در محیط استبدادزده و عقب‌مانده آن روز هیچ جایگاه درخوری برای اشتغال یک دانش‌آموخته عالی فیزیک وجود نداشت.

حسابی با این حال این بخت را پیدا کرد که با همراهی جمعی از رجال فرهیخته آن روزگار، زمامداران بی‌سواد اما شیفته مظاهر تمدن غرب را به ایجاد دانشگاه در کشور متقاعد کند و به این ترتیب در سال 1313 دانشگاه تهران به عنوان نخستین مرکز آموزش عالی امروزی در کشور آغاز به کار کرد .

دکتر حسابی حدود نیم قرن یعنی تا آخرین سال‌های حیات خود ارتباط علمی خود را با دانشگاه تهران به عنوان استاد حفظ کرد که ثمره آن تربیت چندین نسل از اساتید و دانش‌آموختگان علوم و مهندسی در کشور است.

وی در کنار تدریس و فعالیت‌های آموزشی نقشی استثنایی در پایه‌گذاری بسیاری از فعالیت‌ها و مراکز علمی و اجرایی کشور ایفا کرد.

از جمله دستاوردها و خدمات علمی و فرهنگی استاد می‌توان به مواردی همچون انجام اولین نقشه‌برداری علمی، فنی و مهندسی کشور (تهیه نقشه نوین راه ساحلی سراسری میان بنادر خلیج فارس - بندر لنگه به بوشهر) (سال 1306)، تأسیس مدرسه مهندسی وزارت راه و تدریس در آن (سال 1307)، تأسیس دارالمعلمین عالی و تدریس در آن ( 1307)، ساخت نخستین رادیو در کشور (1307)، تاسیس دانشسرای عالی و تدریس در آن ( 1308)، ایجاد نخستین ایستگاه هواشناسی در ایران (1310)، نصب و راه‌اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران (1310)، تعیین ساعت ایران (1311)، تأسیس اولین بیمارستان خصوصی در ایران به نام « بیمارستان گوهرشاد» (به یاد مادر گرامیشان) (1312)، مأموریت وزارت راه برای ساخت راه تهران به شمشک جهت معادن ذغال سنگ (1312)، پیشنهاد و تدوین قانون تأسیس دانشگاه تهران و تأسیس دانشکده فنی (1313) و ریاست آن دانشکده تا سال 1315 و تدریس در آن، تأسیس دانشکده علوم و ریاست آن دانشکده از 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 و تدریس در گروه فیزیک آن دانشکده تا واپسین روزهای عمر، ‌تأسیس مرکز عدسی‌سازی - دیدگانی - اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران، مأموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت مرحوم دکتر مصدق، ریاست اولین هیأت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران، تصدی وزارت فرهنگ در کابینه مرحوم دکتر مصدق، ‌پایه‌گذاری مدارس عشایری و تأسیس نخستین مدرسه‌ عشایری ایران (1330)، مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم و کاپیتولاسیون در مجلس، مخالفت با عضویت دولت ایران در قرارداد سنتو (باکت بغداد) در مجلس، پایه‌گذاری مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (1330) ، پایه‌گذاری مرکز تحقیقات و رآکتور اتمی دانشگاه تهران، تأسیس سازمان انرژی اتمی و عضو هیأت دایمی کمیته‌ی بین‌المللی هسته‌یی ( 1330 - 1349) ، تدوین قانون استاندارد و تأسیس مؤسسه استاندارد ایران ( 1333)، ‌تأسیس نخستین رصدخانه نوین در ایران، تأسیس اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره‌ها در شیراز ( 1335)، پایه‌گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان (1338) ، تشکیل و ریاست کمیته پژوهشی فضای ایران و عضویت دایمی کمیته بین‌المللی فضا (1360)، تأسیس انجمن موسیقی ایران، تاسیس و عضویت پیوسته فرهنگستان زبان ایران از ( 1349) تا واپسین روزهای فعالیت آن مرحوم اشاره کرد.

دکتر حسابی بی‌شک یکی از بزرگترین چهره‌های علمی معاصر کشور است که توانست در مقطعی تاریخی از توسعه کشور به مدد همت والا، نوجویی و عشق سرشار خود به پیشرفت و آبادانی میهن، نقشی بی‌بدیل در عرصه دانش و فرهنگ کشور ایفا کند که البته سعادت گام بر داشتن در این راه مقدس را با چشم‌پوشی از بسیاری امتیازات و فرصت‌های درخشان پیشرفت علمی و مادی بدست آورد.

دکتر حسابی سرانجام پس از نود سال عمر پر بار و خدمت بی وقفه در راه توسعه و اعتلای ایران در شهریورماه 1371، به دنبال عارضه قلبی بدرود حیات گفت؛ در حالی که همانند بسیاری از چهره‌های علمی و فرهنگی و خدمتگزاران صادق اعتلای ایران حتی در واپسین سال‌های حیات خود گمنام و ناشناخته ماند و جز اقلیتی از اهالی علم و فرهنگ کمتر کسی با جایگاه علمی و خدمات ماندگار وی آشنایی داشت.

شاید مهمترین تقدیری که در زمان حیات مرحوم حسابی از پیشگام دانش نوین کشورمان شد، تجلیل جمعی از شاگردان و دوستداران قدرشناسش از وی طی کنفرانس شصت سال فیزیک ایران در سال 1366 بود که بخشی از مراسم را به تجلیل از او به عنوان «پدر فیزیک ایران» اختصاص دادند.

با این حال اندک زمانی پس از درگذشت دکتر حسابی به یکباره نام او را در رسانه‌ها مطرح شده و دیری نگذشت که این استاد پیشکسوت که در طول عمرش کمتر نامی از او مطرح می‌شد و کمتر مسئولی سراغی از او می‌گرفت، به سرعت به شهرتی بی‌سابقه دست یافت به طوری که خیابان‌ها و مدرسه‌ها و اماکن مختلفی در سراسر کشور به اسم وی نامگذاری شد و نام او زینت بخش کتاب‌های درسی شد.

به گزارش ایسنا، شکی نیست که متاسفانه در کشور ما مرگ ــ ترجیحا از نوع غریبانه و ناگهانی - معمولا اولین شرط برای بازشناسی و قدردانی از شخصیت‌های بزرگ علمی و فرهنگی است ولی در مورد مرحوم دکتر حسابی به نظر می‌رسد، دلایل دیگری هم در شهرت بالا و یک‌باره وی مؤثر بوده است.

از جمله آنها طرح اعطای عنوان مرد علمی سال 1990 در رشته فیزیک از سوی مؤسسه‌ای موسوم به «مرکز بین‌المللی بیوگرافی» کمبریج به مرحوم دکتر محمود حسابی است.

عنوانی که اگر چه به زعم جامعه علمی و فیزیک پیشگان کشور با توجه به عدم اعتبار علمی آن مؤسسه چیزی بر افتخارات ماندگار و جایگاه علمی درخشان مرحوم دکتر حسابی نمی افزاید، ولی در تبلیغات و مطالبی که از سوی برخی مطرح می‌شود، از آن به عنوان یکی از بزرگترین افتخارات و عناوین علمی این دانشمند فقید یاد می‌شود.

یکی دیگر از مهمترین افتخارات و عناوینی که درباره مرحوم حسابی مطرح شده و همچنان سرتیتر بسیاری از بیوگرافی‌ها و مقالات و خبرها در مورد ایشان است، عنوان «تنها شاگرد ایرانی انشتین» است.

البته با توجه به جایگاه برجسته انشتین به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان سده‌های اخیر و به ویژه با توجه به جایگاه و موقعیت منحصر به فرد این فیزیکدان بزرگ به عنوان سمبل علم و دانشمند در جامعه علم دوست ما - که یک روز شاهد ظهور ستاره دنباله‌دار وطنی او در برخی رسانه‌ها هستیم و روزی دیگر تصویر خردسالی تا کهن‌سالی او را در بیلبوردهای تبلیغاتی شهر می‌بینیم که تاکید می‌کند اگر کتاب‌های موسسه «...» را بخوانیم حتما در کنکور قبول می‌شویم - تلاش برای انتساب دکتر حسابی به عنوان یک فیزیکدان ایرانی به این دانشمند برجسته قرن که روزگاری هم زمان با حضور وی در دانشگاه پرینستون بوده است، چندان غریب نیست، اگر چه مرحوم حسابی در معدود مصاحبه‌هایی که داشته ــ‌ از جمله مصاحبه تفصیلی با مجله «دانشمند» ــ در بیان خاطرات خود تنها به دیداری کوتاه با «آلبرت انشتین» اشاره می‌کند که طی آن نظریه خود را برای آن فیزیکدان بزرگ مطرح کرده و انشتین از او خواسته به تحقیقاتش در آن زمینه ادامه دهد.

چه بسا اگر دکتر حسابی می‌توانست به عشق سرشار خود به رفع عقب ماندگی ها و پیشرفت کشورش غلبه کرده و آسایش کار در آزمایشگاه‌ها و محیط‌های علمی پیشرفته غرب را به شوق خدمت در جامعه عقب نگه‌داشته شده ایران دهه‌های نخست سده 1300 رها نکرده و تحقیقات علمی موفق خود را در عرصه فیزیک پی می‌گرفت، روزی به فیزیکدانی نامدار در عرصه جهانی و صاحب نظریه تبدیل می‌شد؛ اما روح بلند و متعهد دکتر حسابی که با اغنای خودخواهانه حس علم دوستی و کسب عناوین و افتخارات فردی سیراب نمی‌شد، آینده دیگری را برای او رقم زد.

اندک تاملی در سوابق و خدمات درخشان این دانشمند متعهد که همگان بر نقش تاریخی و سازنده او در پیشرفت علمی ایران اذعان دارند، چنان تصویری باشکوه و ستودنی از مرحوم دکتر حسابی ترسیم می‌کند که عناوینی چون «مرد علمی سال»، «شاگرد ایرانی انشتین» و برخی تعبیرات مبالغه‌آمیز که درباره جایگاه علمی آن مرحوم در عرصه تحقیقات فیزیک مطرح می‌شود در برابر آن‌ها رنگ می‌بازد.

حسابی بدون این عناوین هم دوست‌داشتنی، ستودنی و بزرگ است و چه بسا دوست‌داشتنی‌تر، ستودنی‌تر و بزرگ‌تر.

و به قول حافظ که استاد عمیقا به او عشق می‌ورزید:

« ز عشق نـاتمام ما جمـال یـار مسـتغنی است                     به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را»

اگر چه مبالغه‌گویی‌ و بستن برخی پیرایه‌ها به شخصیت‌های بزرگ علمی آن هم در شرایطی که چیزی بر قدر و منزلت آنها نمی‌افزاید، امری قابل نکوهش است، اما در پایان این سوال باقی می‌ماند که به راستی اگر حسابی طی این سال‌ها به عناوینی چون «شاگرد انشتین»، «مرد علمی سال»، «فیزیکدان بزرگ قرن و صاحب نظریه‌ای شناخته شده در مجامع علمی جهان» متصف نمی‌شد، آیا امروز نیز همانند دوران حیاتش مهجور و گمنام نمی‌ماند؟

تامل در جایگاه اندیشه‌وران و دانشمندانی چون مرحوم استاد هشترودی و ده‌ها دانشمند و شخصیت علمی و فرهنگی مهجور دیگر چون او، ما را به جوابی نه چندان خوشایند می‌رساند که براساس آن باید در کنار تجلیل از جایگاه دانشمندانی چون حسابی بیش از پیش در ساماندهی بنیادین مفهوم علم و جایگاه دانشگران در جامعه‌ای که به رغم گذشت 70 سال از تاسیس دانشگاه هنوز مجال تشکیل اجتماع علمی را نیافته و مفهوم نوین علم را آن‌گونه که در دنیای پیشرفته مرسوم است، به رسمیت نشناخته تلاش کنیم

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.