علت رکوردشکنی فیلم ضدایرانی در گیشه

من کاملا مطمئنم که موقعیت «300» تنها به علت جلوه‌های ویژه آن بوده است. هیچ‌کدام از آنهایی که از سینما بیرون می‌آیند، نمی‌گویند این بهترین فیلم زندگی آنان بوده است، بلکه به شدت تحت تأثیر جلوه‌های فیلم، قرار گرفته‌اند

اکران فیلم «300»، هم‌زمان با دستیابی به یک رکورد، باعث خشم و ناراحتی ایرانی‌ها شده است، چون آنان بر این باورند که بازسازی نبرد یونانی‌ها با پارسیان، توهین به فرهنگ باستانی آنها و تحریک احساسات خصومت‌آمیز علیه ایران است.

به گزارش سرویس بین‌الملل «بازتاب» به نقل از «لوس‌آنجلس‌تایمز»، در هفته اول، این فیلم با محتوای نبرد باستانی ترموپیل، هفتاد میلیون دلار فروش کرد؛ حدود 233 هزار دلار برای هر اسپارتانی که در این فیلم علیه پارسیان می‌جنگد. فیلم «300» رکورد فروش ماه مارس تاریخ سینمای آمریکایی را که در دست فیلم «عصر یخی» در سال گذشته با 68 میلیون دلار بود، شکسته است.

«برندون گری»، بنیانگذار سایت «Box Office mojo»، می‌گوید: ما خودمان هم تعجب کرده‌ایم و در حال بررسی هستیم که ببینیم چگونه این فیلم به یک پدیده تبدیل شده است.


شماری از کارشناسان بر این باورند که موفقیت این فیلم، به علت جلوه‌های ویژه جذاب آن است؛ امری که شرکت برادران وارنر در سال 1999 نیز با فیلم «ماتریکس» به آن دست یافت. علل دیگری نیز برای فروش بالای «300» گفته شده است که عده‌ای آن را گرمای دلپذیر هوا در هفته گذشته می‌دانند که باعث شد عده زیادی از خانه‌های خود خارج شوند و نیز چون فیلم مهم دیگری به همراه این فیلم اکران نشده؛ بنابراین، بیشتر مردم را جذب کرده است. در حالی که منتقدان به شدت از دیالوگ‌ها و فیلمنامه ضعیف آن انتقاد کرده‌اند، اما کسی دیدگاه منفی در مورد جلوه‌های ویژه نداشته است.

«300» برای نسل کودکانی که با بازی‌های کامپیوتری خشن بزرگ شده‌اند، یک سناریوی آشناست که باعث جلب آنان می‌شود، به گونه‌ای که 52 درصد افرادی که «300» را دیده‌اند، زیر 25 سال بوده‌اند.


«برگ گارا بدین»، مدیر سایت «Joblo»، می‌گوید: من کاملا مطمئنم که موقعیت «300» تنها به علت جلوه‌های ویژه آن بوده است. هیچ‌کدام از آنهایی که از سینما بیرون می‌آیند، نمی‌گویند این بهترین فیلم زندگی آنان بوده است، بلکه به شدت تحت تأثیر جلوه‌های فیلم، قرار گرفته‌اند.

«300» راجع به مقاومت سیصد سرباز یونانی در نبرد تنگه «ترموبیل» در 480 سال پیش از میلاد در برابر ایرانیان است. حتی عده‌ای از منتقدان آمریکایی نیز بر این باورند که زمینه داستان، رنگ سیاسی داشته و بیشتر مربوط به رویارویی غرب با ایران است.

این فیلم در زمانی پخش می‌شود که تنش‌های آمریکا و ایران درباره برنامه اتمی ایران و جنگ عراق در حال افزایش است، اما جدای از سیاست، این فیلم توهین به تاریخ پارس‌ها ـ که یکی از علل افتخار و غرور ایرانیان در صحنه سیاست است ـ نیز به شمار می‌رود.

در سال 2004 نیز فیلم «اسکندر» در مورد غلبه سردار مقدونیه‌ای بر امپراتوری پارسیان، باعث بروز چنین واکنش‌هایی شد.

در این حال، «فاکس‌نیوز» هم نوشت: پس از این‌که سال گذشته ایران همه اعتراض‌ها به کنفرانس «هولوکاست» را نادیده گرفت، هم‌اکنون تحریف و توهین به فرهنگ آنها به شدت باعث خشمشان شده است.

«تایم» نوشت: با افزایش محبوبیت فیلم‌های به اصطلاح چوب و شمشیر، «300» نیز پس از «تروی» با 73 درصد و «گلادیاتور» با 59 درصد قرار می‌گیرد که این امر برای فیلمی که با بودجه‌ای 65 میلیون دلاری در مونترال فیلمبرداری شده، بد نیست.

«تایم» هفت علت را برای موفقیت «300» اعلام می‌کند؛
1ـ بازاریابی: این فیلم پیش از اکران در اینترنت دارای تبلیغات گسترده‌ای بود و سیصد عکس این فیلم در اختیار کاربران قرار گرفته بود.

2ـ تاریخ: به روایت افسانه‌ها، «لئونیداس» فرمانده اسپارت‌ها از نسل هرکول بوده است و در گذشته نیز فیلم‌هایی که به نوعی به هرکول مربوط بودند، فروش‌های خوبی را داشتند. در سال 1958 نیز فیلمی از همین ژانر به کارگردانی «پیه‌ترو فرانسیسکی» و بازیگری «استیو ریوز» رکورد خوبی را به دست آورد. بر روی این فیلم به طور مختصر نام هرکول را نهاده بودند. بعدها «سرجیو لئونه» فیلمی را به نام «300 اسپارتی» ساخت که با بازیگری «ریچارد ایگان» در نقش «لئونیداس» بسیار جذاب‌تر و موفق‌تر از «300» کنونی بود.


3ـ کمیک استریپ: رمان میلر در حالی منبع اصلی داستان این فیلم است که 90 درصد فیلم‌های آمریکایی، الهامی از کارتون‌ها، بازی‌های کامپیوتری و کمیک‌استریپ‌ها هستند. «میلر»، «لئونیداس» را به عنوان یک قهرمان معرفی می‌کند و به هموطنانش شخصیت فوق‌العاده‌ای می‌دهد.

4ـ استعاره‌های سیاسی و مذهبی: به طور خلاصه لئونیداس را می‌توان استعاره‌ای از بوش دانست که در اعتراض به عملکرد دولت بالاتر (سازمان ملل) به جنگ یک قدرت خاورمیانه‌ای می‌رود. اسپارت‌ها را همچنین می‌توان به شورشیان عراق تشبیه کرد که برای مقابله با متجاوزان بیگانه دست از زندگی می‌شویند.
«300» را می‌توان از نگاهی دیگر یک «مصائب مسیح‌» دانست و به هر حال شباهت‌های زیادی را از این فیلم می‌توان برداشت کرد.

5ـ دید فیلم: فیلم به طور قابل توجهی تاریک است. خورشید تا حد زیادی محو است و به طور کلی فیلم کشتار ناجوانمردانه عده‌ای کاملا سیاه است.


6ـ زن: نقش «گورگو» ملکه یونان برای گرفتن انتقام مرگباری از یک سیاستمدار که به او تجاوز کرده بود، تنها نقطه افتراق فیلم با رمان میلر.

7ـ مرد: اسپارتی‌ها مردانی آهنین و جنگجو هستند که حاضر بوده‌اند برای یونان بمیرند. می‌شود رگه‌هایی از همجنس‌بازی را نیز در میان آنان با توجه به نحوه رفتار با اجساد کشته‌شدگانشان دید. آنها زیبایی اندام باستانی هستند.

من از گرایش‌های جنسی «اشنایدر» یا «میلر» اطلاعی ندارم و به بازیگردانی «300» هم انتقاد نمی‌کنم، بلکه تنها آن را نشان می‌دهم. اما تعجب می‌کنم که فیلم چه گرایشی به بلوک مردان جوان آمریکایی دارد که بسیاری از آنها لقب «همجنس‌گرا» را عنوان ناشایستی می‌دانند. شاید یک جنبه موفقیت دیگر «300» نیز همین جذابیت باشد که باعث شود کارگردانان دیگری هم با استفاده از این جذابیت‌ها، سوژه‌های مرده و سوخته را باز هم جذاب کنند.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.