صد سالگی پروین اعتصامی، شاعر طرفدار محرومان
پروین اعتصامی شاعری است که بیشتر ایرانیان ابیاتی از او به خاطر دارند.
شعر پروین به نحوی شگفت انگیز در جامعه ایرانی و بین توده ها نفوذ کرده است شعرهای او نه تنها در محافل و مجالس بلکه همچنین بر منابر، در مراسم سوگواری، به هنگام وعظ و پند و اندرز یا به هنگام تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان همواره شنیده می شود.
ایرانیانی که به مدرسه رفته اند همه در نوجوانی با اشعار او آشنا شده و سالهایی با او مأنوس بوده اند اما امروز که شصت و پنج سال از مرگش می گذرد و شعر ایران در این فاصله متحول شده، وقتی به دیوانش نگاه می کنیم، کمتر با شعر ناب برخورد می کنیم.
با وجود این، جایگاه پروین در عرصه شاعری حفظ شده است و شاید هیچ شاعر معاصر کلاسیک دیگری نباشد که شعرش اینهمه میان توده های مردم جا افتاده باشد.
پروین شاعری اخلاقی و اجتماعی است و سخن او که در قالب مناظره بین حیوانات و پرندگان، دانه های خوردنی مانند عدس و ماش یا حتی اشیای ناچیزی چون نخ و سوزن می گذرد، زبان حال مردمان و محرومان به شیوه ای قدمایی است و همان طور که نویسنده کتاب از صبا تا نیما یادآور شده "او از خواهشهای نفس خود و از دلبری و دلربایی زنانه سخن نمی گوید، از مکاتب فلسفی آگاه نیست و قصد تبلیغ و ترویج مرام و مسلک خاصی را ندارد، بلکه ... از شعر و هنر خود تنها چشم اصلاحات اخلاقی و اجتماعی دارد".
پروین با آنکه در جوانی از دست رفت و بیشتر از سی و پنج سال نزیست، تا زمان خود و تا پیش از ظهور فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی، بزرگترین شاعر زن ایرانی به حساب می آمد.
پرویز ناتل خانلری او را "بزرگترین سخنوری" می دانست که "از جنس زن در تاریخ ادبیات ایران ظهور" کرده است و در عین حال یادآور می شد که "قصاید او که به استقبال فصحای قرون چهارم و پنجم سروده شده هیچگونه تجدد و تنوعی از لحاظ معانی و بیان نشان نمی دهد".
به جرأت می توان گفت که در شعر پروین نه تنها تجدد و تنوع معانی بلکه نشانی از افکار تجددخواهانه که دهها سال پیش از تولد در ایران آغاز شده بود یافت نمی شود.
اهمیت او در استعداد شکوفایی بود که بسیار زود بروز کرد و موجب اعجاب دیگران شد اما زمانه فرصت نداد که این استعداد و توانایی از نظر درک جهان و رسیدن به جهان بینی ای امروزی به درجه کمال برسد.
بیشتر کسانی که درباره او مقاله نوشته اند مانند محمد قزوینی و غلامحسین یوسفی از اعجاب خود درباره توانایی پروین نوشته اند.
اگر پروین می ماند همه آنچه امروز دیوانش را تشکیل می دهد سیاه مشقی بیش نبود، در واقع پروین مجال رشد پیدا نکردهمین شگفتزدگی بود که پاره ای از معاصران را نسبت به او دچار شک و تردید کرد و در کتابی به نام "تهمت شاعری" چهره نمود و سبب شد که اشعار او را نه به خودش بلکه به پدرش یوسف اعتصام الملک نسبت دهند.
درباره پروین از سعید نفیسی و محسن هشترودی و عبدالحسین زرین کوب تا موسوی گرمارودی در روزگار ما به داوری نشسته اند و هرچه زمان بیشتر گذشته است به قضاوتهای دقیقتری رسیده اند.
سیمین بهبهانی شاعر بزرگ معاصر بدرستی می نویسد پروین با آنکه معاصر نیما بود از هرگونه تحول نیمایی برکنار ماند و تنها حرکات تازه در شعر او همان "ای گربه"، "ای مرغک"، "یاد یاران"، و "نغمه صبح" است که از لحاظ قالب متأثر از قالبهای قدیم اروپایی و بعضی از چارپاره های نیما هستند و از لحاظ محتوا نیز نفسی تازه در آن دمیده شده است".
علی موسوی گرمارودی در جزوه ای که روزنامه همشهری این روزها به مناسبت صدمین زادروز پروین منتشر کرده، پروین را "آخرین سلاله زنان شاعره ای" دانسته که "هم از جهت نگرش و هم از جهت زبان و بیان و محتوا، به سبک کهن شعر سروده اند".
به عقیده او "شعر پروین از نهضت تقریباً همزمان نیما حتی تأثیر نامرئی نپذیرفته" و "تنها حرکتی که در جهت تازگی کار خویش انجام می دهد سرودن چند مسمط در فرمی است که دهخدا در مرثیه جهانگیرخان صوراسرافیل با نام "یاد آر ز شمع مرده یاد آر" سروده بود، این مسمط از جهت قالب بندی تازه بود و پس از او از سوی بسیاری شاعران هم عصر وی تقلید شد".
دیوان پروین پر است از مضامین و موضوعاتی که امروز بیشتر به کار نوشتن مقاله می آید تا سرودن شعر اما ولی الله درودیان نویسنده شاعری با چشمهای آرام که عمری با دیوان پروین مأنوس بوده و همین امسال هم در کتاب سرچشمه های مضامین شعر امروز ایران رگ و ریشه های چند شعر معروف پروین را نشان داده است، می گوید پروین متعلق به روزگاری است که هر آدمی حرفی داشت به زبان شعر می گفت، حتی حرفهای خیلی عادی را به صورت شعر می گفتند.
او به حرف دهخدا استناد می کند که در جایی گفته است من از اینکه زمانی شعر می گفتم خنده ام می گیرد.
ظاهراً نویسنده لغتنامه به این نتیجه رسیده بود که خیلی از حرفها را به جای اینکه به زور و زحمت، نظم یا شعر کنند، بهتر است به نثر بنویسند.
به عقیده ولی الله درودیان، ملتها برای گذار از مرحله ای به مرحله دیگر باید دورانهایی را طی کنند و از نظر او پروین در همین دوران گذار می زیسته است.
در بیست سی سال اخیر به غیر از مقالات متعدد، چند کتاب درباره پروین منتشر شده است که یکی از آنها علیه پروین و بقیه در ثنا و ستایش او نوشته شده اندپروین اعتصامی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی، دقیقاً هفت ماه و دو روز پس از صدور فرمان مشروطه در تبریز متولد شد و فرزند دوران مشروطه است اما در دیوانش درباره مشروطه یا آزادی به طور مستقیم به مطلبی بر نمی خوریم، اساساً در این وادیها سیر نمی کرد و در افکار دیگری غرق بود، دنیای او از دنیای متون و آدمهایی بیرون می آمد که احتمالاً پیش از روزگار مشروطه سیر می کردند.
شاید با قید احتیاط و از دید انتقادی بتوان گفت که پروین با زمان خود خیلی معاصر نبوده است، اما ولی الله درودیان عقیده دارد که چنین نیست.
اولاً مقداری خشم و خروش دوره انقلاب مشروطه را در دیوان او می توان یافت.
ثانیاً زمانی که او به شاعری قیام کرد دیگر چیز زیادی از مشروطه نمانده بود؛ پانزده ساله بود که کودتای ۱۲۹۹ پیش آمد، پروین در ۱۳۱۴ دفتر اشعار خود را به چاپ سپرد که در آن زمان بیست و چند سال داشته، طبیعی است که خیلی از این موضوعات سر درنیاورد.
دیوان پروین پر است از مفاهیمی که می توان عنوان کلی آنها را رنج محرومان گذاشت و او را شاعری طرفدار محرومان دانست اما این طرفداری از محرومان تابع فلسفه معاصر و نتیجه پیروی از سوسیالیسم نبوده است بلکه او سعی می کرد به شیوه سنتی و اخلاقی از محرومان و مظلومان در مقابل ستمگران دفاع کند.
با وجود این، شعر پروین به نحوی شگفت انگیز در جامعه ایرانی و بین توده ها نفوذ کرده است.
شاید یکی از علتهای امر همان دیدگاه اخلاقی باشد که سبب می شود شعر او بسیار بر سر منابر یا به هنگام سوگواریها خوانده شود اما به غیر از این راه یافتن شعر پروین به کتابهای درسی نیز در این کار تأثیری بسزا داشته است.
شعر "طفل یتیم" (کودکی کوزه ای شکست و گریست / که مرا پای خانه رفتن نیست) که دل هر آدمی را بخصوص در ایام جوانی کباب می کند در کتابهای دبستانی جزو درسهای فارسی بود.
یا شعر "اینکه خاک سیهش بالین است" همه جا دیده و خوانده می شود.
اینها همه در شهرت و عمومی شدن شعر پروین تأثیر داشته و این کم موهبتی نیست چون از هر راه که برویم و هر متر و معیاری که به دست بگیریم سرانجام پذیرش عام یکی از معیارهای شعر خوب است.
ولی الله درودیان در علل پذیرش عام پروین می گوید: "برای اینکه زبان شسته رفته و بی پست و بلندی دارد؛ صداقت و صمیمیت در شعر او موج می زند و آدم می پذیرد که این شاعری است که به نمایندگی از سوی محرومان سخن می گوید اما مهمتر از همه قصه سرایی اوست، همه آنچه می سراید همان قصه است که از زبان پرسوناژهای مختلف بیان می کند، چیزی که او خیلی زیر سؤال می برد با مناظرات مختلف خودبینی آدمهاست، من فکر می کنم اگر پروین می ماند همه آنچه امروز دیوانش را تشکیل می دهد سیاه مشقی بیش نبود که اوج نوگرایی آن همان مسمطی است که در استقبال از دهخدا ( ای مرغ سحر چو این شب تار) سروده است، در واقع پروین مجال رشد پیدا نکرد".
از آقای درودیان می پرسیم شما که دیوان پروین را به چاپ سپرده اید آیا هیچیک از شعرهای او دچار سانسور هم شده است؟
می گوید به استثنای یک شعر هیچ شعری از دیوان پروین سانسور نشده، آن شعر هم شعری است با مطلع:
زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشه اش جز تیره روزی و پریشانی نبودکه به مناسبت هفدهم دی 1314، معروف به "روز چادربرداری" سروده شده و به آنجا می رسد که می گوید:
چادر پوسیده بنیان مسلمانی نبود
در بیست سی سال اخیر به غیر از مقالات متعدد، چند کتاب درباره پروین منتشر شده است که یکی از آنها علیه پروین و بقیه در ثنا و ستایش او نوشته شده اند.
کتابی که علیه او منتشر شد تهمت شاعری اثر فضل الله گرکانی است که استدلالش این بود که پروین در آن سن و سالی که داشت نمی توانسته چنین شعرهای محکم و عالمانه ای بسراید و احتمال می داد که اینها همه سروده پدر اوست که به نام دختر چاپ شده است.
کتاب دیگر یادنامه پروین اعتصامی است که به همت علی دهباشی در سال ۱۳۷۰ به زیور طبع آراسته شد.
کتاب سوم کتاب آقای درودیان است که با نام شاعری با چشمهای آرام در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.