پیگیری پسر مقتول معمای جنایت را حل کرد

مظنونیت پلیس جنایی به پیگیری مکرر پسری که جسد پدرش در خیابان «آزادی» کشف شده بود، سبب شد تا وی به عنوان متهم به قتل دستگیر شود.

به گزارش ایسنا، ماجرا از آنجا آغاز شد که ساعت 22 پنجم تیرماه امسال، با اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی «110» مبنی بر کشف جسد مرد پیری در خیابان آزادی – نبش خیابان «میمنت»، ماموران پلیس وارد عمل شدند.

در بررسی‌های اولیه از محل در ابتدا پرونده‌ای با مضمون فوت مشکوک «ذبیح‌اله» 76 ساله که از ناحیه پشت سر ضربه خورده بود، تشکیل شد، اما در پی انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد که این مرد بر اثر وارد آمدن ضربات شیء سخت به پشت سرش جان باخته است.

بدین ترتیب پرونده با احتمال وقوع قتل به کارآگاهان دایره قتل پلیس آگاهی تهران ارجاع شد.

کارآگاهان در تحقیقات اولیه از صحنه کشف جسد و شاهدان محلی متوجه شدند، مقارن ساعت 22 همان روز، یک دستگاه خودرو پیکان کاهویی رنگ در کوچه درودیان مشاهده شده است که تنها سرنشین آن مرد جوان بلند قدی بوده که مدتی همانجا ایستاده و سپس محل را ترک کرده است.

در پی به دست آمدن اطلاعات اولیه از شاهدان محلی، کارآگاهان با بازجویی از اقوام و بستگان مقتول متوجه شدند: خودرو پیکان کاهویی رنگ متعلق به پسر مقتول «جعفر» 36 ساله است که در پی اطلاع از موضوع قتل پدر، به طور مرتب برای پیگیری پرونده قتل پدرش به پلیس آگاهی تهران مراجعه می‌کرد.

وی در تحقیقات مقدماتی مکررا از موضوع قتل پدرش اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد، از این رو با ادعاهای این مظنون که کارآگاهان آگاهی را با ابهام و سردرگمی مواجه کرده بود، تحقیقات پلیسی با جدیت بیشتری دنبال شد.

ادامه بررسی‌های علمی و موشکافانه به رغم اظهار بی‌اطلاعی پسر مقتول در نهایت با به دست آمدن سرنخ‌هایی از جمله انگشت مرکبی مقتول که از گرفتن امضایی حکایت داشت، راز قتل را برملاء کرد، چرا که کارآگاهان در جریان تحقیقات متوجه انگشت مرکبی «ذبیح‌اله» شدند که عزیمت مقتول به همدان و اخذ یک سند منزل را فاش کرد.

بر اساس این گزارش ادامه پیگیری‌های پلیسی در این خصوص نشان داد: «اوایل سال 85، «جعفر» سه میلیون تومان را به عنوان قرض از پدرش گرفته و این در حالی بوده که پدر وی برای تهیه این وام از بانک، سند خانه‌اش را گرو گذاشته بود».

به این ترتیب مشخص شد: از آنجا که هیچ‌ اقدامی برای پرداخت اقساط این وام از سوی پسر مقتول انجام نمی‌شده، همواره او و پدرش درگیر می‌شده‌اند.

درگیری‌ها ادامه داشت تا این که عصر روز پنجم تیرماه سال جاری، «ذبیح‌اله» متوجه شد که به دلیل پرداخت نکردن اقساط، بانک در صدد حراج خانه هست و این در حالی بود که با اعلام این موضوع، پسرش به او گفت که قصد خرید منزل به مبلغ 18 میلیون تومان را دارد، اما از آنجا که این مبلغ پایین‌تر از قیمت واقعی خانه بود، با مخالفت دیگر اعضای خانواده مواجه شده بود.

به این ترتیب «ذبیح‌اله» برای برطرف کرن این اختلافات عازم همدان و با پسرش وارد مذاکره شد، اما «جعفر» در حالی که نتوانست پدر را برای فروش منزل راضی کند، او را سوار بر خودرو کاهویی رنگش کرده و به سمت تهران به راه افتادند تا بلکه بتواند رضایت مادرش را در این خصوص جلب کند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، نتایج بررسی‌های صورت گرفته پلیس جنایی حاکی از آن بود که «جعفر» در میانه راه از همدان به تهران چندین بار با پدرش بر سر این مسأله بحث کرده، اما نتیجه‌ای عایدش نشده است تا کنترل خود را از دست داده و در جریان یک فکر شیطانی مبنی بر این که با از بین بردن پدرش مشکلات برطرف می‌شود، نقشه مرگ را طراحی می‌کند.

حوالی جاده ساوه، زمانی که هوا کاملا تاریک شده بود، خودرو را متوقف کرد. پدر پیر آرام روی صندلی جلو نشسته بود که ناگهان سه ضربه شیء سنگین شبیه سنگ دو کیلویی ترازو از پشت به سرش وارد شد، بیهوش شده بود، خون به شدت از سرش بیرون زد.

پتویی روی جسد پدر کشید تا وانمود کند، مسافری است که خوابیده و سپس به سمت تهران حرکت کرد.

در تهران به دنبال پیدا کردن راهی برای عادی جلوه دادن موضوع فوت پدرش پس از رسیدن به مقصد در حالی که به بن بست رسیده بود، جسد را در تاریکی شب در خیابان میمنت رها کرده و پس از دقایقی به سرعت متواری شد.

با به دست آمدن این اطلاعات، «جعفر» که در آن زمان با قرار قانونی در بازداشتگاه به سر می‌برد، مجددا برای بازجویی‌های تکمیلی به دایره قتل ارجاع شد.

«جعفر» این بار زمانی که دید، همه دلایل علیه وی است و پلیس از راز قتل پرده برداشته است، سرانجام چاره‌ای جز اعتراف نداشت.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، متهم به قتل مدعی شد: سختگیری و سرزنش‌های پدرم نسبت به مطالبه وجوه پرداختی همواره مرا آزار می‌داد، دیگر تحملم به پایان رسیده بود.

متهم به قتل در حالی که از ارتکاب قتل پدرش اظهار پشیمانی می‌کرد، مدعی شد: زمان وقوع قتل به شدت از موضوع پیش آمده عصبی شده و کنترل خود را از دست داده بودم.

با اعترافات صریح متهم به ارتکاب قتل، پرونده با همین موضوع تشکیل و جهت بررسی‌های تکمیلی به مراجع قضایی ارجاع داده شد.