دانش‌آموز مردودی پدر تئوری نسبیت شد

 کاربر گرامی!

جهت حمایت وبهبود کیفیت سایت بر روی یکی از تبلیغات انگلیسی بالا کلیک نمائید.

======================================

در این مقاله درباره زندگی یکی از دانشمندان و فیزیکدانان جهان مطالبی بیان خواهیم نمود. نام آلبرت انیشتین برای همگان آشنا است. اما شاید درباره زندگی شخصی و خصوصی او اطلاع کاملی نداشته باشید. ما سعی می کنیم مطالبی جامع و دقیق درباره این فرد معروف و مطرح در جامعه علوم ریاضی و فیزیک و نجوم و... برایتان بازگو نماییم.
    
    آلبرت در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ در ووتمبرگ اولم آلمان دیده به جهان گشود. والدینش یهودی بودند. آنان در دوران نوزادی آلبرت از اولم به مونیخ نقل مکان کردند. پدرش در یک کارخانه قطعات الکتریکی کار می کرد. آلبرت کودکی بیش نبود که علاقه خود را به موسیقی، به ویژه به نواختن ویلولن نشان داد و استعداد خوبی در این زمینه داشت. والدینش او را در مدرسه ابتدایی یهودیت ثبت نام کردند. در مدرسه اش علوم دینی مربوط به یهود را آموزش می دادند. در سال ۱۸۹۴ پدرش از کارخانه اخراج شد و خانواده برای یافتن کار به میلان حرکت کردند، اما آلبرت در مونیخ ماند. در سال ۱۸۹۵ در همه امتحاناتش مردود شد و تصمیم گرفت به زوریخ برود و در رشته الکترونیک تحصیل نماید و دیپلم بگیرد، زیرا در مدرسه آلمان کارنامه درخشانی نداشت و به نحوی اخراج شده بود.
    

در سال ۱۸۹۶ ملیت آلمانی بودنش را کنار گذاشت و برای چند سال بدون هویت زندگی کرد. بالاخره در سال ۱۹۰۰ مقیم و شهروند سویس گردید. او در امتحانات مدرسه زوریخ هم مردود شد. لذا مجبور شد زوریخ را ترک کند و در یکی از روستاهای حومه زوریخ اقامت گزیند و از دوره دبیرستان به دوره راهنمایی حومه زوریخ اقامت گزیند و از دوره دبیرستان به دوره راهنمایی بازگردد. او در دفتر خاطراتش این طور نوشته بود: «اگر در امتحاناتم قبول می شدم حتما آینده خوبی داشتم و در زوریخ می ماندم و در رشته مورد علاقه ام ریاضی و فیزیک تحصیل می کردم. اما نمی دانم چرا نمی توانم نمره قبولی بگیرم. به هرحال آنقدر تلاش می کنم که در رشته مورد علاقه ام موفق شوم.» بالاخره در سال ۱۹۰۱ موفق شد دیپلم ریاضی فیزیک بگیرد و در همان روستای کوچک معلم شود. یکی از دوستانش گراسمن که در مدرسه زوریخ معلم بود. سعی کرد برای آلبرت در آن مدرسه کار بیابد. اما موفق نشد. زیرا در مدرسه زوریخ، آلبرت را فردی تنبل و کودن می شناختند. سه تن از دوستان آلبرت که با هم در مدرسه زوریخ درس می خواندند در همانجا معلم شده بودند، اما آلبرت به هر دانشگاه و مدرسه ای مراجعه می کرد به دلیل داشتن نمرات بسیار پایین در دوران دبیرستان موفق به یافتن کار نمی شد. در خاطراتش آمده است: «آرزویم این است که در یک دانشگاه کار بیابم و تدریس کنم اما این تنها یک رویای دست نیافتنی است.»
    پدر کراسمن تلاش کرد تا برای آلبرت کاری مناسب بیابد. او به چند شرکت و اداره سفارش آلبرت را نمود. بالاخره در سال ۱۹۰۲ توانست برای او در یک شرکت ثبت اختراعات در برن به طور موقتی کار پیدا کند. آلبرت بعد از یافتن کار در سال ۱۹۰۳ با میلواماریک، همکلاسی دوران دبیرستانش ازدواج کرد و صاحب ۲ فرزند پسر شد. اما بعد از مدتی از همسرش جدا گشت. او در حین کار در همان شرکت، به مطالعه در زمینه فیزیک عمومی پرداخت و به طور باور نکردنی علی رغم شکستهای قبلی توانست از دانشگاه زوریخ در سال ۱۹۰۵ مدرک دکترا بگیرد. او پایان نامه اش را در زمینه تخمین ابعاد مولکولها ارائه داد. انیشتین درباره انرژی و الکترودینامیک و استاتیک مطالبی جدید بیان نمود و بعد از فارغ التحصیل شدن باز هم در همین زمینه مطالعات خود را ادامه داد و تئوری کوانتم را ابراز کرد. در سال ۱۹۰۷ اصول معادل در شتاب جاذبه را توصیف نمود و به این ترتیب تئوری نسبیت ابداع شد. در سال ۱۹۰۸ در همین زمینه یک سخنرانی در دانشگاه برن ارائه داد. در طی همان سال مدرک پروفسوری در رشته فیزیک از دانشگاه زوریخ را دریافت کرد و این در حالی بود که در همان دانشگاهی که روزی اخراج شد توانست مدرک پرفسوری بگیرد.
    

در سال ۱۹۱۱ از دانشگاه کارل فردیناندپراگ مدرک فوق پرفسوری گرفت. او در همان سال در زمینه علوم ستاره شناسی و خورشید تحقیقاتی انجام داد. در سال ۱۹۱۲ نظریات جدیدی درباره جاذبه زمین به کمک دوست قدیمی اش گراسمن که ریاضی دان شده بود به دست آورد. او عقایدی مغایر با نظریات نیوتن داشت. در همان سال از پراگ به زوریخ رفت و در دانشگاه علوم تکنیکی زوریخ به عنوان استاد استخدام شد. در سال ۱۹۱۴ به آلمان رفت اما شهروند آلمان نبود. او به هر کجا که سفر می کرد پاسپورت سویسی در دست داشت زیرا شهروند سویس شده بود. دانشگاه برلین از او خواست تا مدنی به آموزش دانشجویان بپردازد.
    در سال ۱۹۱۹ بر اساس تئوری نسبیت پیش بینی کرد که در انگلیس یک خورشید گرفتگی رخ خواهد داد. وقتی چنین شد، خبرگزاریها و روزنامه های مهم جهان با او مصاحبه کردند و از آن به بعد تئوری نسبیت با ارزش تر جلوه کرد. لذا در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ مدالهایی از سوی جامعه سلطنتی نجوم شناسی انگلستان گرفت. در سال ۱۹۲۱ برای اولین بار به آمریکا پانهاد. هدفش از رفتن به آمریکا کسب اندوخته مالی برای تاسیس یک دانشگاه در اورشیلم برای یهودیان بود. در همان سال جایزه نوبل را دریافت کرد. البته نه تنها به خاطر تئوری نسبیت، بلکه به دلیل کارهایی که از سال ۱۹۰۵ تا آن زمان انجام داده بود، جایزه نوبل گرفت. همچنین در دسامبر ۱۹۲۲ نیز یک جایزه ای از سوی ژاپن در سفری که به آنجا داشت دریافت کرد. در سال ۱۹۳۰ دوباره به آمریکا رفت و در پرنیستون اقامت گزید.
    او مجبور بود نیمی از سال را در آمریکا و نیمی دیگر را در برلین بگذراند زیرا دانشگاههای برلین او را استاد برتر نموده بودند و او در آنجا درس می داد. در آن زمان نازیها در آلمان قدرت را به دست گرفته بودند و هیتلر به دنبال شکار یهودیان بود. آلبرت نیز از نسل یهود بود. لذا از رفتن به دانشگاههای برلین و رفتن به آلمان منصرف شد و دیگر به آنجا بازنگشت. در طی سال ۱۹۳۳ آلبرت به اروپا سفر کرد و از سوی دانشگاههای آکسفورد، کلاسکو، بروکسل، پاریس و مادرید جوایزی دریافت کرد. در ضمن اورشلیم نیز از او تقدیر می کرد.
    در سال ۱۹۳۹ آلبرت برای فرانتلین روزولت، رییس جمهور وقت آمریکا نامه ای فرستاده و در آن طرح بمب اتم و شکاف هسته اتم را ارائه داد. روزولت نیز با پیشنهاد او موافقت کرد و اعلام نمود از لحاظ مالی او را تامین می کند. در سال ۱۹۴۰ شهروند آمریکا شد در صورتی که هنوز شهروند سویس نیز بود. در سال ۱۹۴۴ دست نوشته هایش را درباره تئوری نسبیت به مزایده گذاشت و از سوی کتابخانه کنگره آمریکا به ۶ میلیون دلار خریداری شد. تا آن زمان که آلبرت در جهت ایجاد آرامش و صلح در سطح جهان تلاش می کرد، ناگهان تغییر عقیده داد و وسیله ای را ابداع نمود که خانمانسوز بود، لذا پروژه منهتن را امضا کرد و به این وسیله فجیعترین وسیله جنگی ابداع شد. او به همراه دوستانش، بانش هافمن و لیپولد ایفلد شروع به کار نمودند.
    البته او پدر تئوری نسبیت و تئوری کوانتم است. ریاضی و علوم فیزیک و طبیعی اولین عشق آلبرت اینشتین بود و در زمینه تحقیقات و بررسی علوم طبیعی و فیزیک به طور خستگی ناپذیر کار می کرد. می گویند حتی او در طی عمرش موهایش را شانه نزده بود. در واقع به این منظور که وقت خود را صرف وضع خود نمی کرد و همه اوقاتش را به بررسی مسائل فیزیکی و نجومی و طبیعی می گذراند. ناگفته نماند او در سال ۱۹۲۰ رییس انجمن ضد جنگ و حامی صلح بود، اما با قدرت گرفتن فاشیستها تغییر عقیده داد. شاید بمب اتم را برای تلافی و انتقام از نازیها ساخته بود. او در طی عمرش علیه فاشیست ها فعالیت های زیادی در ارتش اورلا داشت. او بعد از ساخت سلاحهای هسته ای تازه فهمید که این سلاحها ممکن است زندگی انسانها را به مخاطره بیندازد. در آخرین سالهای زندگیش سعی کرد که یک مشارکت بین المللی برای جلوگیری از جنگ و نابودی سلاحهای اتمی به وجود آورد اما نشد. در همه عمرش او یک علاقه خاصی به مردم یهود داشت. انیشتین علاوه بر این که یهودی بود معتقد به فلسفه اسپینوزا نیز بود. او فعالیتهای زیادی در جهت به وجود آوردن یک پیمان دوستانه میان اعراب و یهودیان داشت، اما در نهایت بیشتر طرفدار یهودیان بود تا اعراب و فلسطینیها.
    در سال ۱۹۴۹ بیمار شد و در بیمارستان پرینستون آمریکا بستری گشت. او بسیاری از دست نوشته های تحقیقاتش را به دانشگاه هبرو در اورشلیم، که خودش با سرمایه گذاری آمریکا آن را تاسیس نموده بود، اهدا کرد. یک هفته قبل از مرگش، نامه ای به برتراند راسل نوشت که او موافقت نماید از تولید سلاحهای هسته ای ممانعت کند. شاید این کار مثبتی بود که در آخر عمرش انجام داد، اما چنین نشد. بعد از مرگ او استفاده از سلاحهای اتمی و هسته ای و شیمیایی روز به روز بیشتر شد. او در ۴ بعدازظهر ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ در پرینستون نیوجرسی آمریکا از دنیا رفت و خاکسترش در جایی نامعلوم پخش شد.

                                                 

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.