مدتی بود که به دنبال پرستو صالحی میگشتیم تا با او مصاحبهای انجام دهیم، او که با شرکت در سریال «زیر آسمان شهر» به محبوبیت دو چندانی دست یافت با آغوشی باز ما را پذیرفت تا با او از هر دری سخنی بگوییم. (البته به علت کمبود وقت نتوانستیم با او از هر دری سخن بگوییم اما با این حال فکر نکنیم مصاحبه بدی از آب در آمده باشد!)
لیسانس نمایشی
پرستو صالحی در معرفی خود میگوید:«۲۵ ساله هستم، پس از دوران دبیرستان در دانشگاه آزاد در رشته نمایش تحصیل کردم و از سال ۱۳۷۷ وارد عرصه سینما و تئاتر شدم، البته اوایل وارد تئاتر شدم و زیر نظر استاد نادر رجب پور آموزش مراحل اولیه تئاتر را در کنار تحصیلات دانشگاهی فرا گرفتم». حال چه انگیزه ای باعث شد تا او وارد این عرصه شود، از زبان خود او بخوانید: «از بچگی و دوران نوجوانی علاقه وافری به کار بازیگری داشتم به طوری که در مدرسه در فعالیتهای هنری به ویژه سرود و تئاتر شرکت میکردم». و اما سایر علایق او به هنر:«به موسیقی بسیار علاقه دارم و هم اکنون در حال گذراندن کلاسهای آموزش«سه تار» هستم، استاد من هم عمویم است که زیر نظر او در حال فراگیری نواختن و آموزش سه تار هستم».
اولین فعالیت
معمولا" بازیگرها از یک تاثیرگذاری، به دنیای هنر به ویژه بازیگری علاقهمند میشوند، پرستو صالحی میگوید:«اولین فیلمی که برروی من تاثیر گذاشت فیلم سلطان قلبها بود که باعث شد به دنیای سینما علاقهمند شوم». اولین کارهای هنری: اولین فعالیت من در تئاتر نغمههای خورشید بود که حرکاتی موزون بود و پس از آن پایم به اولین سریالی که باز شد محاکمه بود، یک کار تاریخی به کارگردانی حسن هدایت و پس از آن سه فیلم نود دقیقهای که توسط سیما فیلم ساخته شد به نامهای اینجا خانه من است، یک روز طولانی و آبی که هیچ کدام هنوز از تلویزیون پخش نشده هم چنین چهار سریال بلند کار کردم به نامهای مهر پنهان، عشق سالهای جنگ، تب و سفر باران که از این بین تنها«مهر پنهان» پخش شده است و بقیه هنوز پخش نشده است، در زمینههای کارهای تلویزیونی هم در سریال همسفر، این زمینیها، تو را دوست دارم و با چشمهایش، نقشهایی را ایفا کردم که آخرین آن باز میگردد به«زیر آسمان شهر»... که مخاطبان بسیاری پیدا کرد، اعم از کوچک و بزرگ... و جالب این که این بازیگر در هیچ کدام از فیلمهایش در نقشهایش فرو نمیرود:«در بین نقشهایی که ایفا کردم هیچ کدام تاثیری روی من نگذاشته است و در هیچ کدام غرق نشدم».
زندگی با مادر
پرستو صالحی سالها پیش پدرش را از دست داده است و هم اینک با مادرش زندگی میکند:«پدرم فوت کرده است در حال حاضر با مادر و برادرم زندگی میکنم و از زندگیام هیچ شکایتی هم ندارم، خدا آنها را برای من نگهدارد». پرستو صالحی فعلا" قصد ازدواج ندارد: «در حال حاضر در این باره فکر نکرده ام و تصمیمی نگرفتهام». او در رابطه با آینده میگوید:«بیشتر وقتم را مطالعه میگیرد، به خصوص در زمینه بازیگری که مطالعههای خود را در این باره زیاد کرده ام و سعی میکنم با تمرینات زیاد سطح معلومات خود را در زمینه بازیگری افزایش دهم تا به پیشرفت بهتری دست یابم، امیدوارم که بتوانم پیشرفت داشته باشم».
تنها حرفه
تنها حرفه او در حال حاضر بازیگری است،«در حال حاضر فقط به بازیگری فکر میکنم و میخواهم دنباله این کار را بگیرم.» او در رابطه با الگوی خود در سینما میگوید:«از بازی نیکی کریمی و پرویز پرستویی خیلی خوشم میآید. خیلی دوست دارم که روزی در فیلمی با آنها همبازی شوم که اگر چنین شود، یکی از افتخارات زندگی هنریام است.» آیا پرستو صالحی خواننده خانواده سبز است:«راستش را بخواهید من علاقه وافری به مجلات تخصصی سینمایی دارم، اما به تازگی با مجله شما آشنا شدهام و امیدوارم خواننده خوبی برای آن باشم».
دعوت برای زیر آسمان شهر
پرستو صالحی در مورد دعوت به سریال زیر آسمان شهر میگوید: در سری اول این برنامه هم دعوت شدم، اما از آنجا که مشغول بازی در یک سریال بودم، نتوانستم این دعوت را که از سوی آقای مقدم بود، قبول کنم، اما در قسمت دوم که کاری هم در دست نداشته و از آنجا که این سریال خیلی معروف شد، تصمیم گرفتم در قسمت دوم آن ایفای نقش کنم که اتفاقا" خیلی هم راضیام و مطمئنم که در نقش خود خوب فرو رفتهام...
خواهر مجید صالحی نیستم
در بین اقشار مردم این شایعه رواج پیدا کرده که من خواهر مجید صالحی هستم، در صورتی که این طور نیست و من نسبتی با ایشان ندارم، از طریق خانواده سبز میخواهم بگویم«این شایعه کذب محض است، برادر من مهندس کامپیوتر میباشد و به هیچ عنوان اهل هنر نیست.» و حال که صحبت به برادر ایشان رسید، بد نیست خاطرهای از زبان پرستو صالحی بشنویم: «یک روز برای یک سفر تفریحی به اتفاق خانواده به جزیره کیش رفتیم، در آنجا خانوادهام برای خرید به بیرون رفته بودند و ما در حال دیدن یک فیلم وسترن بودیم، در صحنهای از فیلم شخصی در حال دار زدن شخص دیگری بود، پس از پایان این فیلم ما شدیدا" احساساتی شدیم به خصوص برادرم که به تقلید از فیلم طنابی را دور گردنش پیچید تا خود را دار بزند و من هم در حال تماشا، چرا که همه چیز را به شوخی گرفتیم، برادرم یک سر صندلی را از زیر پایش خالی کرد و من مشاهده کردم که او روی زمین و هوا است، سریع او را در همان حال بغل کردم که پایین نیاید و او از یک مرگ حتمی نجات پیدا کرد». l
+1
رأی دهید
-1
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.