خبرسازترین بالیوودی جهان
+0
رأی دهید
-0
وقتی به کارهای <سانجیدات> در سال 2006 نگاه میکنیم، از نقش پزشک تقلبی خوش قلب گرفته تا یک مرید چشم و گوش بسته مهاتما، تردید میکنیم که بتواند در آینده پروژههای کاری پیدا نماید که بهتر و قویتر از کارهای قبلی او باشد.
شاید پله دیگری برای صعود و ترقی <سانجیدات> نمانده است، آن هم پس از فیلم پربیننده <لاگه راهو مونابای.>
اخباری که از دادگاههای سانجی و ارتباط او با تروریستها و فعالیتهای خرابکارانه پخش میشود و رای دادگاه وی که قرار است روز هجدهم ژانویه صادر شود، هیچکدام از محبوبیت او کم نمیکنند زیرا دوستداران او اهمیتی به این اخبار نمیدهند و آنها را تصدیق و تایید نمیکنند.سال 2006 سالی حساس و پر تنش در زندگی پرتلاطم سانجیدات بود. سانجیدات که مردم به خاطر محبتی که به او دارند، او را <سانجو بابا> صدا میزنند، بازیگری با پشتکار فراوان و فرزند خودساخته دو ستاره بزرگ و پیشکسوت سینمای هند، <نرگس و سونیلدات> است.
به یقین بزرگترین کار سانجیدات در طول مدت 25 سال بازیگری فیلم جدید اوست که درباره زندگی واقعی مهاتما گاندی میباشد و با نگاهی تازه به آن پرداخته شده است. فیلمی که بیننده، شخصیت آن را درک میکند و او را میفهمد. این فیلم در کنار فیلم پرفروش <لاگه راهو مونابای> نام سانجی را درسال 2006 بیش از هر ستاره دیگری همواره بر سرزبانها نگه داشت. عشق و همدردی که طرفداران سانجی نسبت به او دارند باعث شد در دو ماه سرنوشتساز نوامبر و دسامبر دادگاههای سانجیدات را دنبال کنند و در روز 28 نوامبر که روز دادگاه نهایی بود دستانشان را به سوی آسمان بلند کنند و برای او دعا نمایند و وقتی قاضی او را از اتهام تروریست بودن تبرئه کرد همه نفسی از سرآسودگی کشیدند. چند روز قبل از آن تاریخ <ماهش بات> فیلمساز برجسته و معروف هندی در سنگاپور اظهار داشت: < من بین بیم و امید در نوسان هستم. بیم از اینکه او (سانجی) به زندان فرستاده شود و امید به اینکه قاضی حقیقت را کشف کند و او را آزاد سازد.>
سانجیدات تا هجدهم ژانویه و صدور رای نهایی دادگاه در آزادی مشروط به سر میبرد ولی همه او را به خاطر رفتار خوبش آزاد شده میدانند. سانجی به مدت سیزده سال فشار روحی زایدالوصفی داشت و همان سال شانزده ماه را در زندان گذراند. سرنوشت سخت و پرتنش از نخستین سالهای شهرت همراه او بود ولی مردم هند همواره <سانجو بابا> را به خاطر والدین محبوبش گرامی داشتهاند و ثبات و استواری او در مواجهه با تراژدیهای شخصی بر این محبوبیت افزود و او را به یک قهرمان تحسینبرانگیز بدل ساخت.
یک زندگی پرتلاطم
به نظر میرسد که تراژدی همیشه به دنبال <سانجیدات> بوده و او اغلب با آن دست به گریبان بوده است، با این وجود دات دوستداران بسیاری دارد. شاید دو دلیل اصلی برای این همه طرفدار، توانایی او در کشمکش با مشکلات و پیروزی در
برابر آنها و احترام مردم به والدین هنرمند اوست. موضوعی که انسان را به هنگام مطالعه زندگی خصوصی و حرفهای دات حیران میسازد، عشق و محبت غیرقابل تصور مردم نسبت به او است. هر کس که متهم به تروریست بودن و دست داشتن در جنایتی میشود که سبب کشته شدن صدها تن و زخمی شدن هزاران نفر شده است، حتما مورد نفرت قرار میگیرد به ویژه وقتی در تمام طول عمر خود مورد احترام مردم و رسانهها بوده باشد و شاید همین، سانجیدات را نجات داده است. سالهاست که تماشاگران، رقیقالقلب بودن، کارهای خیرخواهانه و ذات ساده او را در فیلمهای مختلف دیدهاند و شاید همین موضوع سبب شده که باور کنند او قلبا انسانی بد ذات نیست.
ولی این اتفاق فقط برای سانجیدات افتاد. سلمانخان هم مدتی پیش به اتهام ارتباط با خلافکاران و تهدیدات تلفنی در برابر قانون قرار گرفت اما ظاهرا هیچکس از او حمایت نکرد یا لااقل نه آنقدر که از دات حمایت میکنند. به نظر میرسد که مردم اعتقاد پیدا کردهاند که این همه سختی که در زندگی سانجیدات رخ داده برای او کافیست.
سانجی (متولد )1959 در زمان تحصیل در مدرسه تحت تاثیر دوستان بد قرار گرفت و به مواد مخدر روی آورد شاید علت اصلی اعتیاد او این بود که نمیتوانست فشار ناشی از فرزند دو ستاره بودن را تحمل نماید ولی همین لغزش، مادرش را بیشتر به سوی مرگ سوق داد. زمانی بر شدت این اعتیاد افزوده شد که مادرش بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت. در آن زمان اولین فیلم سینمایی سانجیدات با نام <راکی(1981) > به تازگی اکران شده بود و سانجی نمیدانست باید به خاطر این موفقیت بزرگ جشن بگیرد یا بهخاطر مرگ مادر سوگوار باشد. پس از مرگ نرگس، پدر فورا به داد پسرش رسید و او را به آسایشگاه ترک اعتیاد در آمریکا فرستاد ولی در آنجا مبتلا به نارسایی ریه و در بیمارستان بستری شد. پس از ترک اعتیاد، سانجیدات با <ریچا شارما> ازدواج کرد. <ریچا> پرستاری بود که در زمان بیماری سانجی از او نگهداری میکرد. یک سال بعد، آنها صاحب فرزندی شدند اما سرنوشت، غم جدیدی را برای او رقم زده بود. <ریچا> که مبتلا به تومور مغزی شده بود درست پس از زایمان و تولد تنها دخترشان <تریشلا> مرد و بلافاصله پس از این اتفاق تلخ، طی چند جلسه دادگاه ناراحتکننده و پرتنش، مسئولیت نگهداری از نوزاد از او گرفته شد و به خانواده <ریچا> رسید. ازدواج دومش هم با <ریا پیلای> در سال 1995 که پس از آزادسازی او از زندان صورت گرفت چندان دوامی نداشت و آنها بالاخره پس از سالها زندگی جدا از هم در سال 2005 رسما از یکدیگر جدا شدند و درست همان سال پدر محبوبش، <سونیل دات> که در آن زمان عضو کابینه نخستوزیری بود، از دنیا رفت و او را تنها گذاشت. گفته میشود هماکنون سانجیدات با زنی به نام <نادیا دورانی> از اهالی لاهور پاکستان نامزد شده است.
زندگی حرفهای دات نیز چندان خالی از التهاب نبوده است. <ماهش بات> فیلمساز بالیوودی در مقاله اخیر خود با نام <بازیگر مبارز> بیان میدارد که چگونه سانجی هر بار که فیلمی بر روی پرده سینماها داشت، مورد استهزاء قرار میگرفت ولی هر بار این هنرپیشه باپشتکار که خود را از دام اعتیاد رهانیده بود شجاعانه به سراغ کار دیگری میرفت تا استعداد خود را به مردم ثابت نماید.
در سال 1993 و قبل از انفجارهای <مامبای> و درگیر نمودن او با این حادثه، تازه توانسته بود با فیلمهایی همچون <ساداک> ، <ماموریت کشمیر> و <واستاو> خود را به عنوان یک هنرپیشه بالیوودی به همه بقبولاند. لبخند سرایتکنندهای که اغلب بر چهره او نقش میبندد، حالت ترحم برانگیزی که در چشمان سودا زدهاش دیده میشود و رفتارهای غیر قابل پیشبینیاش همه از خصوصیاتی هستند که او را نزد مردم عزیز کردهاند.<ماهش بات> یکبار گفت:
سانجی هرگز طوری رفتار نمیکند که گویی متعلق به طبقه اشراف بالیوود و فرزند دو بازیگر پیشکسوت محبوب است و هیچگاه بزرگی والدینش او را مغرور نکرد. او فقط برای مردم زندگی میکند. مردی که اغلب، اوقات خود را در کنار گریمورها، نورپردازها و رانندهها سپری میکند.
داستان اتهام
سانجیدات پس از دستگیری، تنها اظهار داشت از دوستان مافیایی خود فقط خواسته است برای او اسلحه گرم فراهم کنند تا در مواقع ضروری برای حفاظت از خود از آن استفاده کند ولی پیش از آن هیچگاه تهدیدی از طرف کسی صورت نگرفته بود و پلیس هم اطلاعی در این خصوص نداشت. از طرفی بعضی از اعضای گروههای خرابکار اعلام کردند که چند ماه قبل از بروز انفجارها در <مامبای> به خانه او رفتهاند و سفارشهای او شامل سه تپانچه، 25 نارنجک دستی، یک هفتتیر نه میلیمتری و مقداری فشنگ را به او تحویل دادهاند و او تپانچه و بقیه آلات جنگی را به آنها برگردانده اما یک تپانچه را برای خود نگه داشته است. پس از حادثه انفجار شخصی به پلیس گفت که سانجیدات، تپانچه را به دوستانش داده است که آن را معدوم سازند.
دات تمامی این اتهامات را رد کرد و گفت در این حادثه هیچ نقشی نداشته است ولی اعتراف کرد که میدانسته است افرادی در پی انجام آن و ایجاد خرابکاری هستند. او در آن سال شانزده ماه در زندان ماند و در سال 2006 نیز مدت دو ماه در حبس به سر برد در حالی که بیشتر مردم هند این اتهامات را مضحک قلمداد نمودند تا اینکه دات آزاد شد، روز 21 نوامبر 2005 رهبر گروه تبهکاران، اعتراف کرد که سانجی دات با آنها همدست بوده است و در 28 نوامبر سال 2006 دادگاه، دات را به اتهام حمل سلاح گرم مجرم دانست ولی اعلام کرد او در عملیات تروریستی شرکت نداشته است.
کوتاه از زندگی سانجیدات
_ دخترش <تریشلا> در نیویورک و درکنار پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش زندگی میکند. سانجی فرزند دیگری ندارد.
_ خواهرش <آنجو> همسر <کومار گوراو> بازیگر بالیوود است که پسر <راجندرا کومار> میباشد.
_ خواهر دیگرش <پریا> پس از مرگ پدر در انتخابات شرکت کرد و جایگزین پدرش در پارلمان شد.
_ رفقای او از میان طرفداران پرو پا قرص او هستند و سلمانخان، زایدخان، فردینخان، آبیشک باچان و بسیاری از دیگر ستارگان او را یک <پدیده> در عالم سینمایی میدانند.
_ او بارها به عنوان بهترین بازیگر نقش اول، دوم و بهترین کمدین، برنده جایزههای مختلف انتخاب شده است.
_ از فیلمهای او میتوان به <دیوار>، <مسافر>، <شب>، <داس>، <زنده>،<نقشه>، <ماموریت کشمیر>، <پاراینیتا> و <خوب صورت> اشاره کرد.
_ عشق پدرش <سونیل دات> و <مادرش نرگس> به یکدیگر آنقدر زیاد بود که به <رمانتیکترین عشق واقعی> معروف شده است. سونیل دات پس از مرگ همسرش به علت سرطان، بنیاد کمک به بیماران سرطانی را به نام <نرگس> تاسیس کرد؛ بنیادی که پس از مرگ سونیل دات در سال 2005 توسط پسرش اداره میشود.
_ سونیل دات همیشه میگفت: <من نرگس را در چشمان پسرم سانجی میبینم.>
_ یکی از معروفترین فیلمهای نرگس، فیلم <مادر هند> محصول سال 1957 نام دارد که بارها از تلویزیون ایران پخش شده است و جالب اینکه در این فیلم، نرگس نقش مادر سونیل دات را بازی میکند.
اخباری که از دادگاههای سانجی و ارتباط او با تروریستها و فعالیتهای خرابکارانه پخش میشود و رای دادگاه وی که قرار است روز هجدهم ژانویه صادر شود، هیچکدام از محبوبیت او کم نمیکنند زیرا دوستداران او اهمیتی به این اخبار نمیدهند و آنها را تصدیق و تایید نمیکنند.سال 2006 سالی حساس و پر تنش در زندگی پرتلاطم سانجیدات بود. سانجیدات که مردم به خاطر محبتی که به او دارند، او را <سانجو بابا> صدا میزنند، بازیگری با پشتکار فراوان و فرزند خودساخته دو ستاره بزرگ و پیشکسوت سینمای هند، <نرگس و سونیلدات> است.
به یقین بزرگترین کار سانجیدات در طول مدت 25 سال بازیگری فیلم جدید اوست که درباره زندگی واقعی مهاتما گاندی میباشد و با نگاهی تازه به آن پرداخته شده است. فیلمی که بیننده، شخصیت آن را درک میکند و او را میفهمد. این فیلم در کنار فیلم پرفروش <لاگه راهو مونابای> نام سانجی را درسال 2006 بیش از هر ستاره دیگری همواره بر سرزبانها نگه داشت. عشق و همدردی که طرفداران سانجی نسبت به او دارند باعث شد در دو ماه سرنوشتساز نوامبر و دسامبر دادگاههای سانجیدات را دنبال کنند و در روز 28 نوامبر که روز دادگاه نهایی بود دستانشان را به سوی آسمان بلند کنند و برای او دعا نمایند و وقتی قاضی او را از اتهام تروریست بودن تبرئه کرد همه نفسی از سرآسودگی کشیدند. چند روز قبل از آن تاریخ <ماهش بات> فیلمساز برجسته و معروف هندی در سنگاپور اظهار داشت: < من بین بیم و امید در نوسان هستم. بیم از اینکه او (سانجی) به زندان فرستاده شود و امید به اینکه قاضی حقیقت را کشف کند و او را آزاد سازد.>
سانجیدات تا هجدهم ژانویه و صدور رای نهایی دادگاه در آزادی مشروط به سر میبرد ولی همه او را به خاطر رفتار خوبش آزاد شده میدانند. سانجی به مدت سیزده سال فشار روحی زایدالوصفی داشت و همان سال شانزده ماه را در زندان گذراند. سرنوشت سخت و پرتنش از نخستین سالهای شهرت همراه او بود ولی مردم هند همواره <سانجو بابا> را به خاطر والدین محبوبش گرامی داشتهاند و ثبات و استواری او در مواجهه با تراژدیهای شخصی بر این محبوبیت افزود و او را به یک قهرمان تحسینبرانگیز بدل ساخت.
یک زندگی پرتلاطم
به نظر میرسد که تراژدی همیشه به دنبال <سانجیدات> بوده و او اغلب با آن دست به گریبان بوده است، با این وجود دات دوستداران بسیاری دارد. شاید دو دلیل اصلی برای این همه طرفدار، توانایی او در کشمکش با مشکلات و پیروزی در
ولی این اتفاق فقط برای سانجیدات افتاد. سلمانخان هم مدتی پیش به اتهام ارتباط با خلافکاران و تهدیدات تلفنی در برابر قانون قرار گرفت اما ظاهرا هیچکس از او حمایت نکرد یا لااقل نه آنقدر که از دات حمایت میکنند. به نظر میرسد که مردم اعتقاد پیدا کردهاند که این همه سختی که در زندگی سانجیدات رخ داده برای او کافیست.
سانجی (متولد )1959 در زمان تحصیل در مدرسه تحت تاثیر دوستان بد قرار گرفت و به مواد مخدر روی آورد شاید علت اصلی اعتیاد او این بود که نمیتوانست فشار ناشی از فرزند دو ستاره بودن را تحمل نماید ولی همین لغزش، مادرش را بیشتر به سوی مرگ سوق داد. زمانی بر شدت این اعتیاد افزوده شد که مادرش بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت. در آن زمان اولین فیلم سینمایی سانجیدات با نام <راکی(1981) > به تازگی اکران شده بود و سانجی نمیدانست باید به خاطر این موفقیت بزرگ جشن بگیرد یا بهخاطر مرگ مادر سوگوار باشد. پس از مرگ نرگس، پدر فورا به داد پسرش رسید و او را به آسایشگاه ترک اعتیاد در آمریکا فرستاد ولی در آنجا مبتلا به نارسایی ریه و در بیمارستان بستری شد. پس از ترک اعتیاد، سانجیدات با <ریچا شارما> ازدواج کرد. <ریچا> پرستاری بود که در زمان بیماری سانجی از او نگهداری میکرد. یک سال بعد، آنها صاحب فرزندی شدند اما سرنوشت، غم جدیدی را برای او رقم زده بود. <ریچا> که مبتلا به تومور مغزی شده بود درست پس از زایمان و تولد تنها دخترشان <تریشلا> مرد و بلافاصله پس از این اتفاق تلخ، طی چند جلسه دادگاه ناراحتکننده و پرتنش، مسئولیت نگهداری از نوزاد از او گرفته شد و به خانواده <ریچا> رسید. ازدواج دومش هم با <ریا پیلای> در سال 1995 که پس از آزادسازی او از زندان صورت گرفت چندان دوامی نداشت و آنها بالاخره پس از سالها زندگی جدا از هم در سال 2005 رسما از یکدیگر جدا شدند و درست همان سال پدر محبوبش، <سونیل دات> که در آن زمان عضو کابینه نخستوزیری بود، از دنیا رفت و او را تنها گذاشت. گفته میشود هماکنون سانجیدات با زنی به نام <نادیا دورانی> از اهالی لاهور پاکستان نامزد شده است.
زندگی حرفهای دات نیز چندان خالی از التهاب نبوده است. <ماهش بات> فیلمساز بالیوودی در مقاله اخیر خود با نام <بازیگر مبارز> بیان میدارد که چگونه سانجی هر بار که فیلمی بر روی پرده سینماها داشت، مورد استهزاء قرار میگرفت ولی هر بار این هنرپیشه باپشتکار که خود را از دام اعتیاد رهانیده بود شجاعانه به سراغ کار دیگری میرفت تا استعداد خود را به مردم ثابت نماید.
در سال 1993 و قبل از انفجارهای <مامبای> و درگیر نمودن او با این حادثه، تازه توانسته بود با فیلمهایی همچون <ساداک> ، <ماموریت کشمیر> و <واستاو> خود را به عنوان یک هنرپیشه بالیوودی به همه بقبولاند. لبخند سرایتکنندهای که اغلب بر چهره او نقش میبندد، حالت ترحم برانگیزی که در چشمان سودا زدهاش دیده میشود و رفتارهای غیر قابل پیشبینیاش همه از خصوصیاتی هستند که او را نزد مردم عزیز کردهاند.<ماهش بات> یکبار گفت:
داستان اتهام
سانجیدات پس از دستگیری، تنها اظهار داشت از دوستان مافیایی خود فقط خواسته است برای او اسلحه گرم فراهم کنند تا در مواقع ضروری برای حفاظت از خود از آن استفاده کند ولی پیش از آن هیچگاه تهدیدی از طرف کسی صورت نگرفته بود و پلیس هم اطلاعی در این خصوص نداشت. از طرفی بعضی از اعضای گروههای خرابکار اعلام کردند که چند ماه قبل از بروز انفجارها در <مامبای> به خانه او رفتهاند و سفارشهای او شامل سه تپانچه، 25 نارنجک دستی، یک هفتتیر نه میلیمتری و مقداری فشنگ را به او تحویل دادهاند و او تپانچه و بقیه آلات جنگی را به آنها برگردانده اما یک تپانچه را برای خود نگه داشته است. پس از حادثه انفجار شخصی به پلیس گفت که سانجیدات، تپانچه را به دوستانش داده است که آن را معدوم سازند.
دات تمامی این اتهامات را رد کرد و گفت در این حادثه هیچ نقشی نداشته است ولی اعتراف کرد که میدانسته است افرادی در پی انجام آن و ایجاد خرابکاری هستند. او در آن سال شانزده ماه در زندان ماند و در سال 2006 نیز مدت دو ماه در حبس به سر برد در حالی که بیشتر مردم هند این اتهامات را مضحک قلمداد نمودند تا اینکه دات آزاد شد، روز 21 نوامبر 2005 رهبر گروه تبهکاران، اعتراف کرد که سانجی دات با آنها همدست بوده است و در 28 نوامبر سال 2006 دادگاه، دات را به اتهام حمل سلاح گرم مجرم دانست ولی اعلام کرد او در عملیات تروریستی شرکت نداشته است.
کوتاه از زندگی سانجیدات
_ دخترش <تریشلا> در نیویورک و درکنار پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش زندگی میکند. سانجی فرزند دیگری ندارد.
_ خواهرش <آنجو> همسر <کومار گوراو> بازیگر بالیوود است که پسر <راجندرا کومار> میباشد.
_ خواهر دیگرش <پریا> پس از مرگ پدر در انتخابات شرکت کرد و جایگزین پدرش در پارلمان شد.
_ رفقای او از میان طرفداران پرو پا قرص او هستند و سلمانخان، زایدخان، فردینخان، آبیشک باچان و بسیاری از دیگر ستارگان او را یک <پدیده> در عالم سینمایی میدانند.
_ او بارها به عنوان بهترین بازیگر نقش اول، دوم و بهترین کمدین، برنده جایزههای مختلف انتخاب شده است.
_ از فیلمهای او میتوان به <دیوار>، <مسافر>، <شب>، <داس>، <زنده>،<نقشه>، <ماموریت کشمیر>، <پاراینیتا> و <خوب صورت> اشاره کرد.
_ عشق پدرش <سونیل دات> و <مادرش نرگس> به یکدیگر آنقدر زیاد بود که به <رمانتیکترین عشق واقعی> معروف شده است. سونیل دات پس از مرگ همسرش به علت سرطان، بنیاد کمک به بیماران سرطانی را به نام <نرگس> تاسیس کرد؛ بنیادی که پس از مرگ سونیل دات در سال 2005 توسط پسرش اداره میشود.
_ سونیل دات همیشه میگفت: <من نرگس را در چشمان پسرم سانجی میبینم.>
_ یکی از معروفترین فیلمهای نرگس، فیلم <مادر هند> محصول سال 1957 نام دارد که بارها از تلویزیون ایران پخش شده است و جالب اینکه در این فیلم، نرگس نقش مادر سونیل دات را بازی میکند.