" محمد رضا فروتن " و اشتباه در انتخاب

محمدرضا فروتن یکی از بازیگرانِ قابلِ احترامی‌است که با قاطعیت می‌توان گفت به دنبالِ ایجادِ تفاوت در کارش است.

این را می‌توان از انتخابِ نقش‌های دو سالِ اخیرش دریافت.
به یاد بیاوریم بازی‌ِ او را در فیلم‌های به آهستگی و وقتی همه خواب بودند. در خاکِ سرد نیز او به دنبالِ کشف و بازی شخصیتی جدید است. همین که یک ستاره حاضر به شکستنِ قابِ طلایی و جذابِ خود می‌شود بسیار قابل احترام است اما آن‌چه اهمیتِ بیشتری دارد چگونگی ارائه‌ی قابِ جدید است.
به نظرم محمدرضا فروتن در انتخابِ اخیرِ خود بسیار اشتباه عمل کرده است.


در اولین برخورد، خود فیلم هیچ جایی برای بازی در اختیار بازیگر قرار نمی‌دهد.
تا یک سومِ فیلم، ما شاهدِ زندگی ساده‌ی یک خانواده هستیم (شاید این‌جا همان بحثِ بازیگر و نابازیگر به کار آید) که بدونِ هیچ اتفاقی پیش می‌رود (گرچه قرار نیست این‌جا درباره‌ی ارزش خودِ فیلم صحبت کنیم اما لازم به ذکر است که این بی‌‌اتفاق‌بودن هیچ ربطی به ارزشِ فیلم‌هایی از این دست ـ مثلِ طبیعتِ بی‌جان ـ ندارد).
در این بی‌اتفاقی فروتن نیز بی اتفاق پیش می‌رود.

تنها عنصری که با آن بازی می‌کند لهجه است که متأسفانه در طولِ فیلم یکنواخت باقی نمی‌ماند.
در بخشِ دومِ فیلم، یعنی پس از زلزله قرار است شاهدِ کمی اتفاق (در فیلم و سپس) در بازی فروتن باشیم اما در این‌جا هم متأسفانه نه‌تنها با اتفاقِ خوبی مواجه نیستیم بلکه ارزشِ همان بی‌اتفاقی پیش از این هم از بین می‌رود.
در اولین رویارویی با نقش، گویا بازیگر تصوری از فیزیکِ بدنِ خود ندارد و این در نماهای تمام قدِ پس از فاجعه، نمودِ عینی‌تری می‌یابد. غیر از این حتی تصور آسیب‌دیده‌گی در نقاطِ مختلفِ بدن نیز از طرف بازیگر ثابت نمی‌ماند و انگار مدام در حالِ تغییر است که به همانِ تصورِ بازیگر از فیزیکِ بدن برمی‌گردد. البته این چیزی نیست که فروتن به کلی از آن ناآگاه باشد.
به یاد بیاوریم بازی او را در به آهستگی که در یک نمای دور از محیطِ کارش در ابتدای فیلم، با نوع راه‌رفتنش تصوری از شخصیت و موقعیتش برای مخاطب شکل می‌داد. در این فیلم هیچ نشانی از آن توانایی به چشم نمی‌خورد.
البته به نظر می‌رسد این نکته تنها به بازیگر برنمی‌گردد چرا که ضعف در بازی و حتا در انتخابِ بازیگرِ نقشِ همسر (هیلا اکرانی) نیز به شدت مشهود است.
واقعَا اگر برای آن نقش یکی از همان نابازیگرها و یا بازیگرهای محلی استفاده می‌شد چه فرقی می‌کرد (که به نظرِ من به مراتب، انتخابِ بهتری می‌بود!).
حتی اگر موضوعِ گیشه و تماشاگر را هم در نظر بگیریم، حضورِ محمدرضا فروتن برای این فیلم کافی‌ست و هیلا اکرانی نه تنها هیچ کمکی به این موضوع نمی‌کند، بلکه با بازی بسیار ضعیفش، زندگی‌ای را که قرار است در فیلم جاری باشد (این که هست یا نیست موضوعِ این نوشته نیست) را مخدوش می‌کند.
به نظرم می‌رسد محمدرضا فروتن با توجه به توانایی‌هایش و البته تلاشش برای بازی در نقش‌های متفاوت که بسیار قابلِ تقدیر است، باید در انتخاب‌های خود بسیار دقیق‌تر و هوشمندتر عمل کند.

رویا - ایران - تهران
خیلی انتقاد مزخرفی هست.خانم اکرانی بازیگر خوبی هست.بهتر فیلمهای دیگرشان هم ببینید بعد بنویسید.اگر کمبودی در این فیلم هست بخاطر کارگردان غیر حرفه ایش می باشد.ووووووووووومتاسفم برای سینمای ایران
یکشنبه 20 آبان 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.