امید به زندگی زنان ۲ سال بیشتر از مردان است

معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان :
    
برخورداری از سلامت جسمی ، روانی واجتماعی از جمله مهمترین ضرورتهای انسانها درهر جامعه ای است که وجود آن علاوه بر فوایدشخصی و اجتماعی ، موجب ارتقاء و رشد یک جامعه نیز می گردد. بر همین اساس در دین ا سلام و کتاب قرآن تاکید فراوانی بر سلامتی انسان شده است . در اصول سوم ، بیست و نهم و چهل و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز این امرمورد تاکید فراوان قرار گرفته است در آخرین نشست سران کشورهای جهان در <<اتاوا>> تعریفی که از توسعه ارائه شده است <<محور توسعه پایدار،انسان سالم >> بود. در کشور ما وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی ، متولی بهداشت وسلامتی مردم است ، برای آگاهی از وضعیت سلامت در جامعه و اقداماتی که در این زمینه درکشورمان صورت می گیرد با دکتر محمد اسماعیل اکبری معاونت سلامت این وزارتخانه ، مصاحبه ای انجام داده ایم . دکتر اکبری فوق تخصص جراحی غدد و سرطان از آمریکا، فوق تخصص بیماری های ریه از ایران و متخصص جراحی واستاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می باشد.وی 20 بهمن 1357 از طرف کمیته انقلاب اسلامی در یکی از استانها، مسئول تشکیل کمیته بهداشت و درمان شده است و بعدها در مسئولیت تغییر نظام آموزش پزشکی جامع نگر در کشور مشاور وزیر و معاون بهداشتی ایفای خدمت کرد.وی معتقد است پیشگیری ، درمان و ارتقاء هر سه باید در قالب اعمال و رفتار ما وجود داشته باشد.
    دکتر اکبری صاحب تالیفات و سخنرانیهای متعددی است . ایشان با حوصله بسیار و صمیمانه در دفتر کار خود دعوت ما را پذیرفتند و به سئوالات ما پاسخ دادند.
    همسران : هفته سلامت در فروردین ماه امسال برگزار شد به عنوان اولین سئوال بفرمائیدبرگزاری چنین مراسمی چه فوایدی دارد و چه اهدافی با اینگونه برنامه ها دنبال می شود؟
    اکبری : امروزه بحث بیماریها حتی با ده سال پیش کاملاء متفاوت شده است ، بیماریهایی که درحال حاضر گریبانگیر ما هست بیشتر بیماریهای رفتاری و بیماری غیر واگیر هست ، در نتیجه ضرورت دارد که استراتژی عملیاتی وزارت بهداشت هم دارای تغییراتی شود، برای مثال یک سری از بیماری ها هست که فقط توسط وزارت بهداشت هدایت می شود به عنوان مثال وقتی می خواهیم سرخک را کنترل کنیم ، وزارت بهداشت خودش واکسن را تهیه می کند و آن را تزریق می کنند. اما وقتی که می خواهندبیماریهای قلب و عروق را مهار کنند، دیگر دراختیار خودش نیست باید کسان دیگری کارهایی انجام دهند باید مواد غذایی مردم اصلاح شود،باید وزارت بازرگانی روی غذاهایی سوبسید دهدکه نیاز اصلی مردم هستند. باید وزارت کشاورزی هر روز غذائی را تهیه کند که نیاز اصلی مردم کشوراست ، یارانه ها در سازمان مدیریت باید به جایی برسد که نیاز اصلی مردم می باشد و تاءمین سلامت می کنند یا وقتی سوانح و حوادث پیش می آید ومرگ و میرناشی حاصل از آن وزارت راه بایدکاری کند، وزارت صنایع و معادن برای اتومبیل سازی کاری انجام دهد، ما برای اینکه بتوانیم این مسائل را به بیرون از بخش وزارت بهداشت منتقل کنیم هفته سلامت را طراحی کردیم و بحمدا...توفیق داشتیم . این اولین تجربه ما بود و تا حدزیادی نشان دادیم که مردم برای سلامتی شان چه کارهایی باید بکنند، به چه پنجره هایی نگاه کنند،کجا را باید ببینند و سازمانهای بیرون از بخش وزارت بهداشت را هم تا حدود زیادی به جایگاهی که دارند در تاءمین سلامت مردم آگاه کردیم ، به نظر من برگزاری این مراسم موفقیت آمیز بود. به ویژه در بعد امنیت که با نیروی انتظامی به توافقات بسیار اصولی در رابطه با حوادث ترافیکی رسیدیم .
    همسران : تعریفی از انسان سالم ارائه دهید و با توجه به تعریف سازمان جهانی بهداشت از انسان سالم ، توضیح دهید که شاخص های موجود درایران چقدر به آن نزدیک است ؟
    اکبری : ضرب المثلی است که می گوید: <<عقل سالم در بدن سالم است >>، این ضرب المثل از نظرعلمی کاملاء مردود شده است و دیگر قابل قبول نیست ، چون کسی که دیابت دارد آیا عقل سالم ندارد یا کسی که پایش شکسته است یا کسی که فلج می باشد یا کسی که اتفاقی برایش افتاده ا ست ، مادر حقیقت این را دیگر قبول نداریم اما سلامتی هم که تعریف می کنیم یک سلامت جامعی نیست یعنی به مفهوم اینکه مشتمل باشد، انسان سالم کسی است که هم از نظر روحی ، هم از نظر روانی ، هم از نظر اجتماعی هم از نظر معنوی و هم از نظرجسمی ، نهایتاء سلامتی داشته باشد در حدی که قادر به تولید باشد، اگر کسی از نظر اجتماعی سالم نباشد یعنی نداند که در کجای جامعه قرار گرفته است و چه تعریفی در اجتماع دارد و در قبال دیگران در جامعه چه وظیفه ای به عهده اش هست این شخص نمی تواند به راحتی زندگی کند، دائماءفکر می کند که باید به دیگران تعرض کند، دائماءفکر می کند که باید حقی را از کسی بگیرد. در ارتباط با شاخصهای سلامتی در ایران هم باید بگویم : برخی از این شاخصها قابل ارزیابی نیست که من به دقت از آنها نام ببرم ، به خاطر اینکه شما ارزشیابی شاخصهای اجتماعی را ندارید، ما ارزشیابی شاخصهای معنوی را نداریم ، اما فرایندکار را داریم اگر ما فرض کنیم در رانندگی به حق همدیگر تجاوز می کنیم این بدان معناست که سلامت اجتماعی نداریم ، اگر ما حق و حقوق همدیگر را در مسائل خانوادگی و زناشویی رعایت نمی کنیم یعنی مشکل داریم ، الان دیگر موءلفه هادست خود مردم است ، خود مردم می توانندارزشیابی کنند که آیا ما در ترافیک سلامت جتماعی داریم یا نه ؟ سلامت روانی داریم یا نداریم ، مثلاء ما می بینیم در رفتارهای اجتماعی که در جامعه اتفاق می افتد، خیلی از مردم شراکت می کنند به عنوان مثال کمک به مردم فقیر، کمک به مردم نیازمند، کمک به دانش آموزان فقیر و...این افراد احساس تکلیف می کنند مثل اینکه وظیفه شان هست این یک سلامت اجتماعی معین شده است خوب اینها موءلفه هایی هست که هرکس می تواند خودش در رابطه با آن تصمیم بگیرد. بنابراین برای انسان سالم یک شاخص نداریم .
    همسران : در حال حاضر میزان امید به زندگی در ایران چقدر است ؟
    اکبری : در حال حاضر برای مردان 68/5سال است و برای زنان 70/5 سال ، زنان در تمام دنیا از مردان امید به زندگی بالاتری دارند درکشور ما تقریبا حدود 2 سال زنان بیشتر از مردان ،امید به زندگی دارند، در همه جای دنیا بین 6 ماه تا حداکثر 1 سال این اختلاف هست ، اما این 2سال در کشور ما به چه علت است ؟ به این خاطر که ما مردان را بیشتر می کشیم ! و شایع ترین علت آن جوان کشی است ، من اصرار دارم لفظ کشتن را به کار ببرم ، بخاطر اینکه می شود نکشت ! یک زمانی مرگ هست که طرف 80 سالش می شود ومی میرد، اصلاء یک اتفاق طبیعی است . اما اتفاقاتی می افتد که در حوادث مردم را می میرند و نکشتن مفهومش این است کاری کنید که نمیرند. بنابراین علت اختلاف زیاد بین امید به زندگی مردان وزنان مرگهای زودرس و پیش هنگامی است که درجامعه ما و در رابطه با مردان بیشتر از جامعه زنان است و این حا لت طبیعی ندارد و کمی غیرعادی است .
    همسران : مهمترین عواملی که سلامت جامعه ما را دچار مخاطره ساخته است در حال حاضر چه می باشند؟ به عبارتی مهمترین علل مرگ و میر درجامعه کنونی ایران چیست ؟
    اکبری : شایع ترین علت مرگ در کشور ما بیماریهای قلب و عروق است . روزانه به طورمتوسط 800 تا 850 نفر در ایران فوت می کنندکه از این بین ، 300 نفر بخاطر بیماری های قلب وعروق از بین می روند، بنابراین رقم بسیار بالائی است ، کمی بیشتر از یک سوم ، یعنی حدود 35درصد از عوامل مرگ در کشور قلب و عروق است ، میانگین سن بیمارانی که از قلب و عروق فوت می کنند، 68 سال است و معمولا چندفاکتور زمینه ساز بروز بیماری های قلب و عروق است : 1 -دخانیات 2 -تغذیه نامناسب 3 -کمبودفعالیت فیزیکی 4 -استرس روانی 5 - بیماریهای نهفته مثل فشار خون یعنی طرف نداند که این بیماری را دارد و درمان هم نکند و یا بداند ودرمان نکند، این بیماری نهفته که فشار خون است فقط بیماری است و دلایل دیگر مانند دخانیات ،تغذیه ، کمبود فعالیت فیزیکی و استرس روانی ،هیچکدام نه میکروب هستند نه واکسن دارند و نه می شود فرصتی به آنها داد تا خوب شوند. این معضل یک برنامه بسیار وسیع و جامعی را می طلبد،در این بین وظیفه ما است که مشکلات مردم را حل کنیم . یعنی اگر الان می گوئیم بیشترین علتی که مردم فوت می کنند بیماریهای عروقی است باید بدانیم حدود 40 درصد این بیماریها قابل پیشگیری است و می توانیم این مشکل را حل کنیم ،برای مثال ابتدا باید بیائیم سراغ غذا، باید بیاییم سراغ فعالیت فیزیکی ، سراغ دخانیات و... دومین علتی که مردم ما را از بین می برد سوانح و حوادث است متاسفانه به طور متوسط روزانه 110 نفر بر اثرحوادث فوت می کنند که حدود نصف اینها یعنی 55 نفرشان بدلیل حوادث ترافیکی از بین می روند که میانگین سنی شان حدود 35 سال است یعنی ما در روز 55 نفر انسان میانگین 35ساله که معمولاء یا پدر و یا مادر خانواده هستند یا بالاخره نان آور خانواده اند با سوانح و حوادث ترافیکی از دست می روند و این حوادث قابل پیشگیری است که به این ها باید قتل ، خودکشی ،سقوط از ارتفاع، سوختگی و... اضافه کرد. گر چه حدود 98 درصد حوادث قابل پیشگیری است .بنابراین اگر ما همتی کنیم و در این رابطه که دومین علت مرگ است برنامه ریزی داشته باشیم ،قادر خواهیم بود این عامل مرگ را از کشورحذف بکنیم ، قابل ذکر است مرگ و میر حاصل ازسوانح دومین عامل در کشور است اما مهمترین علت در سال های اخیر است به عبارتی بهتر بگویم بیماران قلب و عروقی به طور متوسط در سن 68سالگی می میرند، ولی اینها در 35 سالگی می میرند، انسانی که قرار بوده 35 سال دیگرزندگی کند اما می میرد، بنابراین میانگین را پایین می آورد در نتیجه سالهای عمر از دست رفته درکشور، که مهمترین سرمایه یک کشور است ، به این ترتیب از بین می رود. سومین علت مرگ سرطانها هستند. چهارمین علت مرگ هم بیماریهای زنان و زایمان است .
    همسران : سلامتی در توسعه پایدار چقدر نقش دارد و چگونه می توان
فرهنگ سلامتی را درجامعه توسعه داد؟
    اکبری : ببینید بحث توسعه پایدار به زبانهای مختلف و در ابعاد مختلفی مطرح شده است .توسعه ثروت عامل توسعه پایدار تلقی می شود،یکبار نیروی انسانی عامل توسعه پایدار تلقی می شد، یکبار میزان درآمد که این فرق می کند باثروت ، عامل توسعه پایدار تلقی می شد، یعنی ثروت بود که پول بیشتری در کشور جمع می کرد،سوئیسی ها به این سمت حرکت کردند، پول دنیارا جمع کردند، آمریکائیها آمدند گفتند درآمدباید زیاد بشود و رفتند به سمت افزایش درآمد،الان دیگر دنیا و مدیریتهای اجتماعی هیچکدام ازاینها را به عنوان توسعه نمی پذیرد. به همین جهت شما می بینید که یک دفعه یک اتفاقی می افتد،هواپیمایی به برجی در آمریکا اصابت می کند،نظام اقتصادی اش در حدی متزلزل می شود که ناچار می شود دنیا را به جنگ بکشاند تا بخواهدجبرانش کند، پایداری توسعه مبتنی بر وجودثروت نیست مبتنی بر وجود درآمد هم نیست بلکه مهمترین فاکتور لازم برای پایداری توسعه ، انسان سالم است این را قبلاء پزشکان می گفتند و امروزمتخصصان اقتصادی می گویند، سازمان ملل متحدیک گروه اقتصادی دانشگاه <<هاروارد>> را به رهبری <<ساکس >> با دو هزار نفر موظف کرد که ثابت کنند چه چیزی محور توسعه پایدار است واین افراد اقتصادی ثابت کردند که اگرسرمایه گذاری در سلامت انجام بگیرد درآمداقتصادی اش از هر نوع سرمایه گذاری دیگری بالاتر هست یعنی اگر شما برای سلامت سرمایه گذاری کنید فقر را ریشه کن می کنید ضمن اینکه درآمد بیشتری هم حاصل می کنید و ثروت بیشتری هم جمع می کنید. بنابراین امروز تقریبا به عنوان یک شاخصه و مولفه قطعی در دنیا ثابت شده است که <<انسان سالم >> محور توسعه پایداراست .
    همسران : الگوی مصرف غذایی ایرانیان چقدرصحیح است و چه تغییراتی باید در آن صورت گیرد؟
    اکبری : کاش فرصتی بود تا با اسلاید اینها را به شما نشان می دادم چون به اعتقاد من مهم است که خبرنگار قضیه را با روح و جسمش درک کند،احساس کند و برود به همسرش هم یاد بدهد، به بچه اش هم یاد بدهد به پدر و مادرش منتقل کند تا
    انتقال آن به مردم آسان شود. در ارتباط با موادغذایی ما 2 تا <<سیری >> داریم یک <<سیری >> به مفهوم سیرشدن (سیری فیزیکی )، یعنی چیزهایی جلوی انسان بگذارند که آنها را بخورد واحساس سیری کند یکی و دیگر <<سیری سلولی >>...بهتر است از بحث سلولی آغاز کنم . ما درکشورمان هم سیری یعنی پرخوری سلولی داریم و هم گرسنگی سلولی ، به عنوان مثال ما در مملکت 40 درصد گرسنگی سلولی کلسیم داریم یعنی 40درصد مردم ما میزان کلسیم دریافتی شان کم است مفهوم کلسیم دریافتی که در سنین مختلف تعاریف متفاوتی پیدا می کنند. این بچه ها دچار<<استوملاسی >> می شوند، نرمی استخوان پیدامی کنند خوب نرمی استخوان به کوتاهی قد منجرمی شود، یعنی قرار بود بچه 6 سانتیمتر بلندتر شودحال 2 سانتیمتر بلندتر شده است . چون کلسیم کافی در استخوان نبوده که جبرانش کند و درسنین بالاتر به شکلهای دیگری خودش را نمایان می کند مثلاء بیماری قلبی - عروقی در سنین میانسالی و در سنین بالاتر اشکالات استخوانی واسکلتی را نمایان می کند شما ببینید چند درصدمادربزرگها و پدربزرگها الان وقتی در خانه می نشینند می توانند نمازشان را درست بخوانند،عیب اسکلتی دارند، قادر نیستند درست خم وراست شوند. در حالیکه آرزو دارند است آخرعمری نمازشان را درست بخوانند، یکی از علل این عیبهای اسکلتی کمبود کلسیم است منبع کمبود کلسیم ، کمبود مواد لبنی است . ما درکشورمان میزان مواد لبنی مان بسیار کمتر ازاستاندارد مصرف می شود. نکته مهمتر این که آن دوسوم هم نسبت به جمعیتهای مختلف ، متفاوت است ، آمارها نشان می دهد که ما دو سوم استاندارد لبنیات می خوریم اما اگر مقایسه کنیم بچه بنده با یک بچه فقیر خیلی فرق می کند من می خورم ، یک خورده هم زیادی می خورم اواصلاء گیرش نمی آید بنابراین توزیع ما نامناسب است که این توجه مدیران ستادی امور اجتماعی را می طلبد پس ما موظفیم به فکر سلامت جامعه باشیم . این حرفها و آمار و ارقام ما را وزارت بازرگانی پذیرفت شما در جریان هستید که در 10منطقه محروم کشور در سال گذشته شیر یارانه ای ،در مدارس توزیع کردند، امیدواریم که این یارانه به 30 میلیارد تومان در سال تحصیلی جاری برسد. حالا بودجه بیشتر شود سعی می کنیم عددمان را بزرگتر کنیم و به مناطق محرومترگسترش دهیم آموزش و پرورش در بعضی مناطق با شیرفروشان قرارداد بست که شیر را ارزان به بچه مدرسه ایها بدهند خوب اینها یه عده بچه مدرسه ای بودند که می خریدند و هیچ مشکلی هم نبود یک عده هم بودند که این پول را نداشتند که این اصلاء باعث بغض ما شد بخاطر اینکه نقض غرض است . ضربه ای که آن بچه از شیرخوردن می خورد، بعد روانی آن بیشتر است از اینکه خودشیر را بخورد بنابراین ما خواهش کردیم که همین کار را دیگر نکنند گرچه کار بدی نبود اگرمدرسه ای قرار است اینکار را کند خودش اینکاررا بکند برای فقیرها هم پول بگذارد و شیر تهیه کند که در حال حاضر این طرح ما نیست طرح مافقط مناطق محروم است که رایگان توزیع می شود یک روز در میان به بچه مدرسه ای ها شیرمی دهند که کفایت هم می کند، البته ما آرزومندیم هر روز داده شود. بحمدا... وزارت بازرگانی خیلی با ما همکاری کرده است . خیلی با یکی ، دو سال پیش فرق کرده است وقتی این حرفها را شروع کردیم اصلاء قبول نمی کردند اما حالا قبول کردند که ما حرف بی خود نمی زنیم ، استاندارد داریم ، دلیل علمی داریم ، تحقیقات کردیم ، جمع کردیم حالا بهشان نشان دادیم که شما به این گروه فقیر یارانه منتقل کنید، ما سود می بریم حتی می گوئیم از کجا یارانه برداریم ما در ایران بیش از 40 درصد اضافه روغن و شیرینی مصرف می کنیم درست برخلاف پروتئین و لبنیات که کم بوده مصرف چربی وشیرینی ما بیش از حد معمول است برای اینکه مایارانه را به شکر می دهیم یارانه را از آن بگیرند، درفرهنگ ما روغن خوردن و سرخ کردن رایج است ولی وقتی یارانه را به لبنیات منتقل کردیم این فرهنگ عوض می شود و به مصرف شیر اضافه می شود، اگر نوشابه ارزان گیرش بیاید، آن فقیرمی رود نان و نوشابه قاطی می کند اما نان و شیر رانمی تواند، چون گرانتر است ، اگر شیر را ارزان کنیم و نوشابه را گران بدهیم به هیچ عنوان ضررنمی کنیم کسی که دلش نوشابه می خواهد می رودنوشابه می خورد. شیر باید ارزان باشد و دست همه باشد سبزی و میوه هم متاسفانه کم مصرف می کنیم در حالیکه سبزی و میوه در مملکت ما دورریخته می شود بنابر این در سبد غذایی ما چربی وشکر به طور کلی بالاتر از حد معمول است ما بایدبدانیم که حدود 40 درصد مردم چاقند و حدود20 درصد مردم کمبود مواد غذایی دارند نه سوءتغذیه ، تنها درصد کمی سوء تغذیه دارند که امیدواریم به وضع این افراد هم هر چه زودتررسیدگی شود.l
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.