قاتلان استوار نیروی هوایی، جنایت را گردن هم انداختند
+0
رأی دهید
-0
دو پسر که با همدستی یکدیگر ،استوار نیروی هوایی را کشتند و جنازه اش را کنار جاده رها کردند در دادگاه کیفری تهران، جنایت را گردن یکدیگر انداختند. در نشست رسیدگی به این پرونده که امروز در شعبه 71 دادگاه کیفری تهران، به ریاست قاضی عزیز محمدی برگزار شد ابتدا رضوانفر – نماینده دادستان – به تشریح کیفرخواست پرداخت: سهیل 27 ساله عصر چهارم بهمن 1384 استوار نیروی هوایی، به نام محرم را با ضربه های کارد در محور کرج کشت و امین 17 ساله نیز با او همدست شد.
وکیل اولیای دم گفت: این دو جانی محرم را با 18 ضربه کارد، بی رحمانه از پا درآوردند و با انداختن طناب دور گردنش جنازه را چندین متر کشیدند. این جنایت نابخشودنی است و سهیل و امین باید مجازات شوند.
سپس سهیل در جایگاه ویژه قرار گرفت و گفت: قبول دارم که چندین ضربه کارد به محرم زدم اما این پزشکی قانونی است که باید تعیین کند ضربه کشنده را چه کسی زده، چون امین هم همین کار را کرد. وی در تشریح ماجرا اظهار داشت: امین را نمی شناختم و از طریق یکی از دوستانم به نام سعید با او آشنا شدم. امین گفت یتیم است و از محرم 30 میلیون تومان طلب دارم. او مرا تحریک کرد و من وظیفه خودم دانستم کمکش کنم. اما از نقشه اصلی امین که کشتن محرم بود خبر نداشتم. مجرم ادامه داد: امین از من خواست مواد مخدر برایش تهیه کنم تا با خوراندن آن به محرم بتوانم پولهایش را پس بگیرم. قبول کردم و امین مواد را در چای حل کرد. محرم اما آن را نخورد به همین خاطر تصمیم گرفتیم او را به جاده بکشانیم تا بعد از تهدیدش با اسلحه قلابی و کارد، پول ماشین را بدزدیم. وقتی محرم مقاومت کرد و با یک میله به جانم افتاد ناچار چاقویی را که در جیب داشتم بیرون کشیدم و سه یا چهار ضربه به او زدم، آن موقع بود که امین گفت: این مرد باید بمیرد و گرنه لو می رویم. امین به محرم حمله کرد و چند ضربه دیگر هم زد. بعد فرار کردیم که امین موضوع را به همسایه شان گفت و دستگیر شد و من هم خودم را معرفی کردم. گزارش ایسکانیوز می افزاید: قاضی عزیز محمدی پرسید: اگر قصد کشتن محرم را نداشتید چرا دو قبضه کارد، اسلحه قلابی و طناب با خود بردید که پاسخ شنید: فقط می خواستیم محرم را بترسانیم ولی مقاومت کرد و ناچار شدیم طناب را دور گردنش بیندازیم و به کنار جاده بکشیم.
نوبت دفاع به امین 17 ساله که رسید عنوان کرد: کینه دیرینه ای با محرم داشتم و خواستم او را ادب کنم. بنابر این از سهیل خواستم همراهم بیاید اما نمی دانم چرا ناگهان به جانش افتاد و او را کشت. ما قصد آدم کشی یا دزدی نداشتیم و فقط می خواستیم پول را پس بگیریم. با پایان دفاع دو مجرم، قاضی عزیز محمدی و چهار مستشارش در حالی وارد شور شدند که سهیل و امین جنایت را گردن هم انداختند.