“گلدوزیها” و “مرغ با آلو” کتابهای جدید مرجانه ساتراپی
“گلدوزیها” و “مرغ با آلو” کتابهای جدید مرجانه ساتراپی
به جرأت می توان گفت که اینک مرجانه ساتراپی ازمجبوترین نویسندگان ایرانی الاصل درآمریکا به شمار می رود. وی که با کتاب "پرسپولیس" نامش جهانی شده، در سال گذشته دو کتاب دیگرش هم به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شدند. گرچه کتاب های او برای برای فارسی زبانان نیز جذاب و پرکششند، اما برای مخاطب انگلیسی زبان نوشته می شوند. صراحت لحن و طنز دمادمی که حتی برخی مواقع درعین تلخ بودن به دل می نشیند، آثار او را به بخشی از ماندگار ترین کتاب هایی تبدیل می کنند که گوشه هایی ازمناسبات جامعه ایرانی را به تصویر می کشند.
"گلدوزیها" و "مرغ با آلو" که غذای مورد علاقه شخصیت اول داستان مرجانه است، کتاب هایی هستند که از روزنه های بسیار باریکی وارد فرهنگ ایرانی می شوند و زوایایی از آن را مورد بررسی قرار می دهند که زبان فارسی بعضی آنها را برنمی تابد. اما زبان فرانسه (و ترجمه های انگلیسی)، به شکل جالبی درتوصیف مناسبات جامعه ای که از دو چهره برخوردار است، موفقند.
طی ماه های گذشته مشهورترین روزنامه های جهان کتاب های این نویسندۀ متولد ۱٣۴۷( ۱۹٦۸) شهررشت را، مورد بررسی قرار داده اند. بخش مرور کتاب نشریۀ معروف نیویورک تایمز، گاردین، آبزرور، تایم، واشنگتن پست، ساندی تلگراف، تایمز، نیواستیمن، ویلج ویس، و گلوب اند میل کاناد، بخشی از روزنامه هایی هستند که تنها کتاب گلدوزیها را مرورکردند و بر آن حاشیه نوشتند. همچنین نام او بارها در شبکه رادیو ملی آمریکا، مطرح شده است.
"مارین فریلی" نویسنده روزنامه گاردین، درنقدی راجع به این کتاب می نویسد: " گر چه گلدوزیها در بارۀ همان دنیایی صحبت می کند که در کتاب پرسپولیس مطرح می شود، اما ادامه آن کتاب نیست. دنیای بی رحم پلیسی که در آن فرهنگی خلاق تنها پشت درهای بسته حضوری جدی دارد. جایی که زنان دست کم در زمانی که مردها برای یک چرت عصرانه آنها را ترک می کنند، به صورت وحشیانه ای توطئه گر، سرنگون کننده، بامزه، رها در تفکر، و سکسی به نظر می رسند.
"سوفی هریسون" ازنیویورک تایمز نیز می نویسد: "گرچه گلدوزیها ازکتاب های قبلی ساتراپی ملایم ترست، اما همچنان برای خواندنش باید خود را مجبورکرد. کاری که این کتاب انجام می دهد، کوششی بیهوده پیرامون پدیده محرمانه بودن چنین اجتماعاتی است."
منتقد کتاب ساندی تلگراف نیز، در این مورد آورده است: "گلدوزیها" یک "سکس و شهر" (سکس اند د سیتی) ایرانی است. "سکس اند د سیتی" یکی از معروفترین و پربیننده ترین سریال های تلویزویونی امریکاست، که درآن چهار قهرمان داستان، هرقسمت به بخشی ازماجراهای عاشقانه و یا روابط خود با جنس مخالف می پردازند.
ساتراپی چندی پیش در مراسم امضای کتاب های خود در کتابفروشی مشهور "اسمیت" درشهر سانفرانسیسکو، از تصاویر غیرواقعی که در غرب توسط رسانه ها ساخته می شود، به زبانی شیرین سخن گفت. در آن مراسم اکثریت حاضرین را غیرفارسی زبانان و علاقه مندان کتاب پرسپولیس تشکیل می دادند. او همجنین در مورد برخی از تصویرهای کلیشه ای که در مورد ایران و زنان ایرانی وجود دارد، سخن گفت. وی اظهار داشت اگر به مردم این حس را بدهید که آنچه می گویند مهم است و گفتن آن با نگفتنش تفاوت دارد، آن موقع به حرف های شما گوش می کنند.
ضرباهنگ تصویری روایت های او از زندگی نیز که به قول خودش شبیه چیستان می شود، بسیار عالی است. با توجه به اینکه "زن" در هر دو کتاب وی محور اصلی به شمار می رود، ساتراپی فرصت را معتنم شمرد و از پیشرفت های زنان در ایران سخن گفت. او همچنین افزود که هنگام زندگی در ایران، تفاوت چندانی با بقیه دنیا احساس نمی کرد. اما ظاهرا برای طرف مقابل چنین گزاره ای مطرح نبود.
مرجانه همچنین برای دوستداران کتابش که علاقه مندانه و به صورت ایستاده به حرف هایش گوش می کردند، گفت که چگونه در ایران هم اکنون بیش از ۵۰ درصد ورودی به دانشگاه ها را، زنان تشکیل می دهند
گلدوزیها، روایت یک مجلس عصرانه زنانه است، که درآن زنانی ازسه نسل، دختر، مادر و مادر بزرگ در کنار همسایه ها وآشنایان، با یکدیگر ازخاطراتشان می گویند. این نقل خاطرات پس از آن است که می بینند، مردان بعد از یک ناهار جانانه ایرانی برای خواب بعد ازظهر از آنها دور شده اند. این خاطرات در اندک مدتی به روابط عاشقانه و مسائل جنسی، و نوع نگاهی که هریک به زندگی دارند، می پردازد. بکارت، روابط خارج از ازدواج، تلخی های ازداوج، طلاق، خیانت به اشکال مختلف، و ازدواج با کهنسالان، بخشی ازموضوعاتی است که نویسنده به صراحت و روشنی و با طنزی گیرا وجذاب، آنها را بیان می کند.
مرجانه دراین کتاب مفرح، جذاب و روشنگرانه، نگاهی به زندگی جنسی زنان ایرانی دارد. "گلدوزیها"، مجموعه ای است که درنهایت روی دیگر سکۀ زندگی آدم های معمولی را بیان می کند. آدمهایی که می توانند در هر خانوده ای حضور داشته باشند. مرجانه، مادر پرهیزکار، مادربزرگ منظبط و سختگیر، خاله فریبنده وعجیب، دوستان وهمسایه ها، هریک داستانی روایت می کنند که خواننده را با خود می برد.
هرچه عصرانه جلو تر می رود این زنان پرطراوت وچالاک، رازها، پشیمانی وافسوس ها، و سرگذشت های خود را با یکدیگر به اشتراک می گذارند. اینکه چگونه در خصوص باکره بودن دروغ گفته اند، چگونه از زیر بار ازدواج شانه خالی کرده اند، و از جراحی پلاستیک و معشوقه بودن لذت برده اند، بخشی از این داستان هاست. برای خواننده فارسی زبان، چنین روایتی، داستان زنان به روایت زنان، به بی پرواترین شکل آن است. نوعی بی پروایی که با واقعیتی بسیار تصویری گره خورده است، و انگار که خود زندگی است. این کتاب داستان زنها در همۀ زمان ها می باشد. چرا که سه نسل دور یک میز، در خصوص زندگی های خود صحبت می کنند.
نحوه شخصیت پردازی مرجانه ساتراپی از مادر بزرگ وعمه، بسیار دلپذیر و پرکشش است. او به راحتی می گوید مادربزرگش هر صبح پیش از خوردن تریاک مثل سگ بود، و بعد از آن که تریاکش را می خورد، خوش اخلاق می شد. می گوید عمه جان تریاک می کشید، تا چشمانش خمار شود و عشاق بیشتری داشته باشد. مرجانه می پرسد: "اگر چشمانم خمار شود، باهوش تر می شوم؟" مادربزرگ می گوید: "نه، اما کمک می کند که عشاق بیشتری داشته باشی." مرجانه به صراحت در مورد مطالبی می نویسد که در زبان فارسی کمتر به تحریر درمی آیند، و اگر در بیایند کمتر به صورت کتاب منتشر می شوند.
نویسنده کتاب پرسپولیس در نشست امضای کتاب ها در سان فرانسیسکو گفت، که مخاطبان کتاب هایش غیرفارسی زبانان هستند. ساتراپی افزود: "برای خیلی از فارسی زبان ها این مسائل عادی است، ولی او مجبور است برای خواننده غیرفارسی زبان توضیح بیشتری بدهد. وی همچنین در خصوص انتشار کتاب هایش توسط یک ناشر کوجک فرانسوی، توضیحاتی داد و گفت که به رغم اینکه می تواند برای انتشار کتابهایش ازمعروفترین ناشرین جهان استفاده کند، همچنان کار خود را با ناشر اولیه اش ادامه می دهد.
تصاویر کتاب های ساتراپی عموما به صورت سیاه و سفید هستند. یکی از شرکت کنندگان در مراسم امضای کتاب وی، در این خصوص پرسید: "چرا به رغم اینکه رنگ می تواند به جذابیت کتاب های شما بیافزاید، تصاویر آنها سیاه وسفید هستند؟" مرجانه توضیح داد که گمان می کند تضاد رنگ ها، کمک می کند که متن خود را در میان تصاویر بیابد."
"مرغ و آلو"، عنوان کتاب دیگری است که طنز تلخی دارد. نویسنده پرسپولیس که در گلدوزیها، اتفاقات زندگیش را به شکل جذابی بیان می کند، ازهمان چشم و گوش تیز استفاده می کند تا زندگی عمویش را بازگو کند. روایتی که در مسیر گذر ازتصاویر وعبارت های جذاب مصور او، ترکیب زیبایی از طنز و واقعیت فراهم می آورد. عمو که یک موسیقی دان معروف بود، زندگیش را در راه عشق و موسیقی فدا کرد. این کتاب داستانی در سال ۱٣٣۷ (۱۹۵۸) است که در آن تارنوازی، سازش خراب می شود و نمی تواند آن را جایگزین کند. او ازغصه به بستر می افتد و زندگیش را به چهار بچه و زنش وابسته می کند. بعد تصمیم می گیرد در عرض ۸ روز بمیرد. نویسنده در عرض این ۸ روز، همۀ داستان و روایت هایش زندگیش را بیان می کند و تا آخر داستان خواننده را به دنبال خودش می کشاند تا دریابد ماجرا چنین تصمیمی چیست.
کتاب "مرغ وآلو"، عنوانی که نامش را از خورشت مورد علاقۀ عموی او گرفته، درجلسۀ امضای کتاب ساتراپی در سان فرانسیسکو، محملی برای سخن گفتن او از زندگی شخصیش شد. زندگیی که بسیار مسحورکننده است. مرجانه که هم اکنون در پاریس زندگی می کند، نوشته های خودش را در سراسرجهان از جمله در نشریات معتبر جهانی همچون نیویورکر، و نیویورک تایمز منتشر می کند. کتاب پرسپولیس برای او جایزه های معتبر جهانی، به همراه آورد. درسال جاری، شرکت سونی جلد اول کتاب پرسپولیس را به صورت تصاویر متحرک، توزیع خواهد کرد.
ساتراپی در گفتگویی با "سالن دات کام" یکی از معتبرترین رسانه های آمریکا، درخصوص عقاید سیاسی خود نیز مطالبی را عنوان کرد. مطالبی که در جلسه او در سان فرانسیسکو نیزمطرح شد، و مورد توجه قرار گرفت (از جمله هنگامی که وی جرج بوش را دارای شباهت هایی با حکومت فعلی ایران دانست.)
خبرنگار سالن از او پرسید که برخی از محافظه کاران آمریکایی گمان می کنند، که بعضی از ایرانی های جوان غیرمذهبی خوشحال می شوند که آمریکا برود و آنها را آزاد کند. نظر شما در این باره چیست؟ ساتراپی درپاسخ گفت: "بر خلاف آن که آنها سعی می کنند به ما بگویند، دموکراسی کاغذ نیست که آن را به دیوار آویزان کنند و سپس بگویند، شما دموکراسی دارید. دموکراسی یک تحول اجتماعی و یک مقولۀ فرهنگی است. درست است که ایرانیان، خیلی بیشتر غیرمذهبی شده اند و برای دموکراسی آمادگی بیشتری دارند، اما باید خودشان برای به دست آوردن دموکراسی مبارزه کنند. تنها کاری که کشورهای دیگر می توانند انجام دهند، این است که این مبارزه را بفهمند و به آنها کمک برسانند.
او سپس به رفتار دوگانه آمریکا در خصوص نگرش به موضوع حقوق بشر در کشورهایی مثل ایران و چین، و عربستان سعودی پرداخت. ساتراپی با مقایسه اجمالی وضعیت حقوق بشر در ایران و عربستان سعودی، گفت: "برای مثال چرا کسی به عربستان نمی رود و آنجا بمب نمی اندازد؟"
خبرنگار سالن پرسید فکر نمی کنید اندکی طعنه آمیز است که وقتی پای تهدیدات آمریکا می رسد، شما تقریبا خودتان را در مقام دفاع از رژیم (ایران) می یابید؟ ساتراپی پاسخ داد: "کاملا، اما اگر ما دموکراسی بخواهیم، مردم ایران باید خودشان آن را به دست بیاورند. آمریکایی ها می گویند ما برای ایران دموکراسی می خواهیم. اما وقتی ایران در سال ۱۹۵۳ (۱٣٣٢) توسط دکتر محمد مصدق و ملی شدن صنعت نفت به دنبال این خواست بود، سیا کودتا را در کشور سازمان دهی کرد. چرا از من می خواهید باور کنم که آنها می خواهند بیایند و دموکراسی درست کنند؟ ما باید خودمان دموکراسی را درست کنیم. من هم آروزهای زیادی برای کشورم دارم، من می خواهم کشورم آزاد باشد، می خواهم کشورم دموکراتیک باشد، نمی خواهم روزنامه نگاران کشورم به خاطر مقاله ای که در کشور چاپ می کنند، به زندان بروند. اما اگر ایالات متحده بخواهد به ایران حمله کند، من علیه آن خواهم بود." او سپس افزود که برای برقراری این گونه دموکراسی، راه های زیادی وجود دارد، که از جملۀ آنها حمایت از جنیش حقوق بشر در ایران، می باشد.