نحوه جدید اعتراض به پخش سی دی خصوصی

وارد گالری که می شوی تاریکی فضا چشمانت را برای لحظه ای نابینا می کند. زیر پایت صفحات فلزی لیز می خورند. چشمانت که عادت می کند می بینیشان. کف زمین پر از سی دی است.  صدای خش خش کرم شنیده می شود و صدای هجمه. دو قسمت از گالری با نور پروژکتورهایی روشن است.  اولی فضایست رازگونه پشت پرده توری. رختخوابی پهن است. دو نفره. یک طرف آن بالش پاره شده است و محتویات آن رختخواب را گرفته و تا روی زمین اطراف ادامه دارد. طرف دیگر باش سالم است اما در بستر به وسیله پروژکتور فضایی خلق شده. کرم هایی که در هم می لولند. در وسط این کرم ها چشمان مرد یا مردهایی دارد دو رو ور خود را می جورد. قسمت روشن دیگر هم با پرده توری طوری محسور است اما این پرده با پرده های موازی دیگر گویا تا ابدیت ادامه دارد. پشت پرده اول تصاویری از پروژکتور انعکاس دارد که روی پرده های موازی تا آخر تکرار می شود. ابتدا تشخیص نمیدهی چی هستند. به نظر خیلی اروتیک می آیند. دقت که می کنی می بینی چیز مهمی نیست دست زنی است و پاهایش و بعد دهانش که فریاد می زند.

خانم کتابچی لطفا برایمان در مورد نمایشگاه اخیرتان در گالری ماه مهر که حرمی نام دارد توضیح دهید. گویا بعد از نمایشگاه شهرت که در گالری گلستان برگزار کرده بودید دیگر در ایران نمایشگاهی نداشتید اینطور نیست؟ 

-- بعد از گالری گلستان در ایران دو تا نمایشگاه در آمریکا و آلمان برگزار کردم. اسم آنها حرم بود. این کاردر واقع نامش حریم که همان حرم است که یک ی بزرگ به آن اضافه شده است و به کارهای قبلی ربط پیدا می­کند.  حریم جایی است که ورود شخص غریبه بدان مجاز نیست. خود حریم هم همین معنی را می­دهد و ؟ هم واژه مشابه آن در انگلیسی است که جایی است که در آن احساس آرامش کنی و بدانی که مال تو است. نام نمایشگاه امریکا  هم حرم بود. کار راجع به زنان حرمسرای قاجاربود. تمام کارها کار بزرگ 1متر در 2 متر بود. زنان حرمسرا را دقیقا از نقاشی­های قاجار الهام گرفتم ولی تبدیلش کردم به یک فرم مدرن که آنها همانطور که لباس قاجار بر تن دارند یقه­های باز هم دارند و مثلا زیر آن یک سوتین چرم مانند فتیش­ها را پوشیده است. یا مثلا لباس قاجار پوشیده ولی گوش­های خرگوش پلی­بوی­ها را دارد. یک جوری تضاد زن شرقی و زن غربی را نشان می­دهد.

 نمایشگاه امریکا را که ندیدیم ولی نمایشگاه گالری ماه مهر مشخصا به یک رویداد اجتماعی اخیر در ایران بر می گردد. درنمایشگاه قبلی شما نیز تاثیرات حوادث سیاسی اجتماعی روز کاملا مشهود بود. به نظر می رسد شما از آن هنرمندانی نیستید که جدا از مسایل روز کار می کنند.

--- من هر چیزی که محیط رویم تاثیر می­گذارد را در ذهنم کار می­کنم. مثلا اگر از چیزی آزار می­بینم تنها راه رهایی کار کردن روی آن است. اگر کار نکنم و بیرون نریزم این آزار در من باقی می­ماند. و این آزار یک آزار شخصی است و من با جو سیاسی اجتماعی نه اینجا و نه هیچ جای دیگر دنیا کاری ندارم. آن چیزی که برای خودم پیش می­آید با آن کار دارم، چه در ایران باشد یا هر جای دیگر. من نمی­توانم سختی­های کس دیگر را درک کنم آن چیزی که به خودم مربوط می­شود را درک می­کنم و روی آن کار می­کنم.  

کسی که بدوم هیچ ذهنیتی وارد شود و این نمایشگاه را ببیند دو چیز براش مشخص است. یکی مساله تجاوز جنسی است و یکی مساله انتشار است که  سی دی هایی که پخش روی زمین است به آدم این حس را دارد. این دو مشخصا به یک رویداد اجتماعی اخیر در ایران برمی گردد اما گویا شما اصراری ندارید که مستقیما بگویید این نمایشگاه راجع به چی است.  

--  تا قبل از برگزاری نمایشگاه هم خیلی مرموزانه کارم را ارائه ­کردم. کارتم به دست هرکه رسید  نفهمید که کار در مورد چی است. همانقدر که آن دختر حریمش شکسته شد، کافی است . من خودم را جای او گذاشتم و فکر کردم اگر کردم این اتفاق برای من، دخترم یا هر که از اطرافیانم می­افتاد من چه قدر آزار می­دیدم.  

آن اینستالیشن رختخواب و سی دی هایی که روی زمین پخش است کاملا مفهوم است. ولی آن قسمت از اینستالیشن که ویدئو آرتی در آنجا پخش می­شود و تکرارش که همینطور بزرگ و بزرگتر می­شود ممکن است نشان دهنده انتشار باشد. ولی آن چیزی که ما توی ویدئو می­بینیم فقط دست یا پا نیست و خیلی اروتیک است. 

--- جاهایی که در دینمان می­شود کاملا نشان داد- دست و صورت- ولی همین هم می­تواند اروتیک باشد. زوایایی که من گرفتم همه زوایای اروتیک است. و آن لابلای پرده و پاره شدنش که تو کنجکاوی که ببینی این چیه؟ بعد می­فهمی که دست است. در صورتی که اول فکر می­کردی چیز دیگه است. این یه جوری شوخی با آدم­های فضول است. همیشه چشم به دنبال چیز دیگه است. ولی بعد در می یابی که این فقط دست است و آن هم می­تواند اروتیک باشد. همانطور که در فیلم من است.  

برعکس این قسمت، قسمت رختخواب خیلی رو است، مخصوصا قسمتی که مره خوابیده. آیا این رو بودن عمدی بود ؟ شاید کرم­ها کافی بودند. ولی چشم و ابروی مرد و... 

چشم و ابروی یک مرده نیست و در در حقیقت چندتا چشم است. چشم¬هایی است که دارند نگاه می¬کنند. یک سری چشم مرد که دارند نگاه می¬کنند و می¬خواستم همین قدر رو باشد. اون کرم¬ها همون به لجن کشیدن و فاسد شدن حرمت شخصی با ترکیب آن چشم¬ها، خیلی برام مهم بود که حتما این¬ها باشد و غیر از این نمی¬خواستم. دلیلی براش ندارم و خیلی حسی این را می¬خواستم. مجموعه همه اینها  با هم دیگر است که  به شمای بیننده القا می¬کند.

گزارش و عکس : لیلی فرهادپور

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.