فداکاری یک معلم برای نجات دانشآموزانش
مرتضی داوری، معلم آموزگار دبستان حضرت رسول (ص) شهرستان دلفان، در حالی که مشغول تدریس بود، متوجه شعلهور شدن بخاری نفتی کلاس درس میشود و برای جلوگیری از انفجار بخاری ـ که جان دانشآموزان را تهدید میکرد ـ با در آغوش گرفتن بخاری و طی مسافت چند متری، از کلاس دور میشود ... بخاری منفجر میشود و معلم به شدت از ناحیه دست و صورت و سینه دچار سوختگی میشود... دانشآموزان پیکر مجروح معلم خود را پس از 2 کیلومتر پیادهروی، در شرایط سخت به کنار جاده نورآباد ـ مله خان میرسانند و از آنجا به بیمارستان مرکز شهرستان انتقال میدهند.
خوانندگان محترم همانطوری که استحضار دارید، بارها از طریق رسانههای مختلف فریاد برآوردیم در حالی که دو سال پیش، جشن کپرزدایی در کشور برگزار شد، در شهرستان دلفان هنوز 63 مدرسه کپری وجود دارد که نهصد دانشآموز با رنج و محنت و ترس و دلهره و در حالی که به سقفهای چوبی آن نگاه و به دیوارهای ترک خورده ـ که با کوچکترین حادثهای فرو میریزند ـ هراس دارند، آیا یادگیری درس و مشق برای اینان معنایی دارد؟
همچنین در مرکز شهر و بسیاری از روستاها مدارس تخریبی وجود دارد که دانشآموزان آن نیز به علت فرسوده و قدیمی بودن مدارسشان در وضعیتی نامطلوب تحصیل میکنند و یادگیری و فراگیری دانش برای آنان بیمعنی کرده است. خداوند عاقبت این معلم دلسوز را ختم به خیر کرد که با اقدام خود مانع تکرار مجدد فاجعه مرگ جانسوز دانشآموزان ـ که نمونه آن سال گذشته در یکی از روستاهای استان چهار محال بختیاری اتفاق افتاد ـ شد. این حادثه غمانگیز زنگ خطری است که علاج واقعه را... .
و اکنون مصاحبه ایی با معلم فداکار را بخوانیدبه گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، دوشنبه هفته گذشته مدیر آموزگار دبستان روستای المنی شهرستان نورآباد استان لرستان متوجه میشود که بخاری نفتی کلاس در وضعیت مناسبی نیست و در حال آتش گرفتن است.
وی قبل از آنکه بخاری آتش بگیرد به سرعت بخاری را بلند کرده و از کلاس بیرون میبرد که در بین راه باک نفت بخاری منفجر شده و صورت و دست این معلم فداکار دچار سوختگی میشود.
داوری 40 سال سن دارد و با مدرک کاردانی ابتدایی دارای 20 سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش است. او هنوز به دلیل جراحات ناشی از حادثه آتشسوزی در بستر است و فعلا تدریس نمیکند.
با این معلم فداکار گفتوگویی کردیم که به شرح زیر است:
_ آقای داوری از روز حادثه بگویید چه شد که بخاری نفتی کلاس آتش گرفت؟
بخاری کلاس نفتی چکهای بود. باک این بخاریها در کنار یا پشتشان است که به رغم تنظیم میزان نفت، گاهی اوقات نفت زیاد یا کم به مخزن بخاری وارد میشود. آنروز نفت زیادی در حال ریزش به بخاری بود و احساس کردم که اگر جلویش را نگیریم بخاری آتش میگیرد. سعی کردم باک را جدا کنم نشد به همین دلیل بخاری را بلند کردم که در بین راه باک بخاری منفجر شد.
_ تصمیمگیری در آن لحظه برای شما چگونه بود؟
من به هیچ چیز فکر نمیکردم جز سلامت دانشآموزان کلاسم. نمیخواستم جان آنها در خطر بیافتد. به همین دلیل به سرعت بخاری را از کلاس بیرون آوردم.
_ از چه ناحیههایی آسیب دیدید؟
دست و صورتم دچار سوختگی شده است. درصد سوختگی در کل 20 درصد است.
_دانشآموزان کلاس چی؟ آنها هم صدمه دیدند؟
خوشبختانه همه سالم هستند. باک در بین مسیر منفجر شد اما من آن را ول نکردم و از کلاس کاملا خارج شدم.
_ چند تا دانش آموز در کلاستان درس میخوانند؟
مدرسه ما تنها یک کلاس دارد که 23 دانشآموز در پایههای مختلف در آن تحصیل میکنند. در حقیقت تمام دانشآموزان مدرسه در آن کلاس بودند.
_ قبلا هم برای بخاری کلاس مشکلی پیش آمده بود؟
بله اما خوب به این شدت نبود. بخاریهای نفتی چکهای حادثه زیاد دارند اما تاکنون به خیر گذشته بود البته این بار هم به خیر گذشت.
_ قصد تغییر بخاری را نداشتید؟
ببینید مدارس روستاها و شهرستانهای دیگر نیز از این نوع بخاری دارند. تعویض بخاری هزینه میخواهد. بالاخره سعی میکردیم مراقب باشیم و به دانشآموزان هم توصیه میکردیم که مواظب باشند.
_ نظر پزشکان در مورد جراحتهایتان چیست؟
تحت نظر پزشک هستم. انشاءالله که بزودی جراحات خوب میشود و سر کلاس باز میگردم ولی فعلا استراحت میکنم. آموزش و پرورش نیز گفته است که هزینه درمان را میپردازد.
_ مدرسهتان چی؟ تعطیل است؟
نه. خوشبختانه. معلمی به اینجا اعزام شده است و فرزندانم به تحصیل ادامه میدهند.
_ آقای داوری خودتان چند تا فرزند دارید؟
بعد از 18 سال خدا به من فرزند دختری عطا کرد که هماکنون دو سال و نیم دارد. فرزند دیگری نیز در راه است. اما هیچ فرقی نمیکند 23 دانشآموزم نیز فرزندانم هستند.
_ واکنش مسئولان آموزش و پرورش در مورد این حادثه چه بود؟
آنها به دیدارم آمدند و جویای حالم هستند.
_ما از طرف خبرگزاری فارس از شما به خاطر فداکاریتان تشکر میکنیم و امیدواریم زودتر بهبود یابید
ممنون. من هم از شما تشکر میکنم و میگویم کاری نکردم. باید دانشآموزانم را نجات میدادم.
