هیتلر و مادربزرگش یهودی بودند

گفت‌وگو با محمدعلی رامین

پس از آن‌که آقای احمدی‌نژاد موضوع هولوکاست را مطرح کردند، صهیونیست‌ها بسیاری از اسناد مربوط به آمار و ارقام واقعی یهودیان را نابود کردند. از جمله ساختمان روزنامه هشتاد ساله «پراوادا» مسکو، در شب 21 بهمن سال 1384 آتش گرفت و تمام آرشیو شماره‌های تاریخی آن و عکس‌هایش نابود شد.

بازتاب: آقای رامین، لطفا برای ورود به بحث، پیشینه‌ای از بحث هولوکاست را بیان کنید.
رامین: این موضوع از جمله مباحثی است که پایه روابط بین‌الملل پس از جنگ جهانی دوم را شکل داده است. هولوکاست به عنوان واژه‌ای یونانی به معنی «گودال انسان‌سوزی» است که در واقع، پس از پایان جنگ دوم اروپایی (معروف به جنگ جهانی دوم)، توسط یهودیان آمریکا در ادبیات سیاسی غرب وارد شد و در همان سال‌های اولیه بعد از جنگ تا زمان شکل‌گیری رژیم اسرائیل، در میان رسانه‌ها مطرح شد و پس از شکل‌گیری سازمان ملل و تشکیل رژیم اسرائیل، کم کم به صورت تابویی درآمد که بر افکارعمومی جهان غرب حکومت می‌کند.
این فرضیه درواقع، مظلومیت یهودیان و مشروعیت رژیم اسرائیل را شکل داده و حاکمیت مطلقه یهودیان بر همه دولت‌های مسیحی ـ اروپایی را توجیه می‌کند و این موضوع در طی شصت سال گذشته، بهانه اصلی حمایت غربی‌ها از صهیونیست‌ها و ضرورت اخلاقی حفظ رژیم اشغالگر فلسطین بوده است.

بازتاب: به نظر شما، پیش از طرح موضوع هولوکاست، مسئله تشکیل دولت اسرائیل مطرح نبوده است؟ در حالی که تشکیل اسمی اسرائیل در سال 1948 و پیش از تبلیغات جدی، روی موضوع هولوکاست بوده و مقدمات آن نیز از ده‌ها سال پیش فراهم شده بود.
رامین: البته من در اینجا به عقاید شخصی خودم نمی‌پردازم و تنها روایتگر عقایدی هستم که صهیونیست‌ها و دولت‌های دست‌نشانده آن‌ها در غرب اجازه طرح آن‌ها را نمی‌دهند. در واقع بحث تشکیل دولت اسرائیل، از زمان «هرتسل» مطرح شد که صهیونیست‌ها آمدند و خواستند زمین‌های فلسطین را از دولت عثمانی بخرند که سلطان عبدالحمید با این موضوع مخالفت کرد. در ایران نیز در اوج انقلاب مشروطیت با ایجاد اختلاف و درگیری در میان انقلابیون ایران و حذف آنها و سپس سرنگونی حکومت قاجار به دست انگلیس و روی کار آمدن رضاخان در ایران، با کمک برخی عناصر دربار پهلوی، (به خصوص بهائی‌ها) خرید زمین در فلسطین از فلسطینی‌ها برای یهودی‌ها صورت گرفت.
دولت بلشویکی شوروی در زمان «لنین» و پس از آن «استالین»، از عواملی هستند که هرچند یهودی‌اند وخود را مارکسیست و لائیک و بی‌دین معرفی می‌کنند، ولی همراه با هیتلر تا جنگ جهانی دوم، اساس شکل‌دهی اسرائیل را پیگیری کردند. در این زمینه، کتابی منتشر شده که الان من با خود آورده‌ام نامش «آدولف هیتلر، موسس اسرائیل» است. از«هنکه کاردل»، یک آلمانی متولد 1922می‌باشد که ثابت می‌کند هیتلر، خود یک یهودی و مادربزرگش یک فاحشه یهودی بوده و پدرش تا چهل سالگی اسم فامیل مادر یهودی‌اش را داشته و پس از آن فامیل هیتلر را برگزیده است. شخص آدولف هیتلر نیز با توجه به این‌که مادرش یک زن یهودی بدکاره بوده، حالت کراهتی نسبت به یهودیت پیدا می‌کند و در یک مرکز و صومعه مسیحی در اتریش که عکس‌ها و اطلاعاتش در این کتاب موجود است، برای نخستین بار علیه یهودی‌ها اطلاعاتی جمع‌آوری می‌کند و از همان جا از یهودی بودن خویش گریزان می‌شود. لذا از همان ابتدا دو احساس همبستگی و کراهت نسبت به یهودیت به طور همزمان در شخصیت هیتلر شکل گرفت. بعد‌ها نیز همین دوگانگی عاطفی هیتلر، رفتار او را با یهودیان تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. یعنی از یک طرف تمام خویشاوندان، همفکران و یارانی که او را به قدرت می‌رسانند و تا آخرین روزهای زندگی در کنارش بوده‌اند ـ حتی معشوقه‌ها و پزشک خصوصی هیتلر یهودی بوده‌اند ـ و از طرف دیگر از «دور کرن یهودیان از اروپای مرکزی» به دو دلیل دیگر نیز به عنوان یک «سیاست» استقبال می‌کند: از یک سو تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین خواسته یهودیان ثروتمند و با نفوذی است که اطراف او را گرفته‌اند، و از سوی دیگر تبعید یهودیان از اروپا و آلمان یک خواسته عمومی و تاریخی ملل غربی و مسیحی بوده که هیتلر با حمایت و هماهنگی کامل انگلیسی ها توانست با پیگیری این خواسته فراگیر، محبوبیتی گسترده در میان اروپاییان به دست آورد. البته انتشار این گونه کتب و اطلاعات در آلمان و کشورهای غربی ممنوع است. بنده ده‌ها کتاب شامل اسناد و مدارکی را در اختیار دارم که نشان می‌دهد به جز دولت‌های انگلیس و آمریکا، دولت‌های هیتلر و شوروی سابق هم در تأسیس رژیم اشغالگر فلسطین به دست صهیونیست‌ها نقش داشته‌اند.

بازتاب: پس شما این موضوع را که اسرائیل مولود هولوکاست بوده، رد می‌کنید و بر این باورید که یک برنامه‌ریزی از سی یا چهل ساله قبلی بوده است؟
رامین: بله، ولی بعداً توجیه شکل‌گیری‌ و تقویت و حفاظت از اسرائیل با بهانه هولوکاست است و بدون این توجیه هیچ منطقی در حمایت غربیها از اسرائیل وجود ندارد. امروز اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها، خود را موظف می‌دانند از اسرائیل حمایت کنند، چرا که اسرائیل را وارث هولوکاست و خود را عامل آن واقعه می‌دانند که به دنبال این نگرش، حمایت از اسرائیل می‌شود یک وظیفه عقلی و شرعی و اخلاقی برای آنان؛ این چیزی است که افکار عمومی غرب را زیر سلطه خود گرفته است. اما واقعیت آن‌ است که صهیونیست‌های آلمانی و انگلیسی و آمریکائی اهداف دراز مدت خودشان را با دو جنگ اول و دوم اروپائی که عوارض آنها را جهانگستر کردند، دنبال می‌کنند. مثلا پس از انتشار کتاب «دولت یهود»، از سال 1895 توسط هرتسل اتریشی و به هنگام تشکیل نخستین کنگره یهودیان جهان در سوئیس به رهبری هرتسل، دولت انگلیس به آژانس جهانی یهود پیشنهاد تشکیل دولتی یهودی در سرزمین اوگاندا را که جزو مستعمرات انگلیس بود، ارائه داد؛ لکن با مرگ هرتسل در سال 1902 میلادی این پیشنهاد از سوی یهودیان رد شد. و در سال 1908 در کنگره صهیونی لاهه تصمیم به تاسیس اسرائیل در فلسطین گرفتند و برای اجرای این تصمیم شروع به زمینه سازی کردند.

با شروع جنگ اول اروپا صهیونیست‌ها به رهبری «هربرت ساموئل» از دولت انگلیس خواستند تا دولت یهودی در سرزمین فلسطین که تحت استعمار انگلیس بود، تشکیل شود. در اواسط جنگ اول یعنی در سال 1917 بالفور (وزیر خارجه انگلیس) در یک نامه رسمی وعده انجام این کار را به یهودیان داد و سال بعد ویلسون رئیس جمهور آمریکا به کمک انگلیس آمد و به جداسازی سرزمین‌های اسلامی منطقه و تشکیل دولت‌های دست‌نشانده وابسته به خود به عنوان کشورهای مستقل پرداخت. در پایان جنگ اول اروپا دولت‌های انگلیس و آمریکا به عنوان پیروزمندان جنگ با کمک سازمانی تازه تاسیس به نام «جامعه ملل»، واگذاری سرزمین اسلامی فلسطین به آژانس یهود را در سال 1922 تصویب کردند و «هربرت ساموئل» را به سرپرستی فلسطین تحت اشغال انگلیس برای تسهیل مهاجرت یهودیان به آنجا برگزیدند. اما همه این تلاش‌های جمعی صهیونیست‌ها به کمک انگلیس و آمریکا از یک طرف با مقاومت سرسختانه مسلمانان و بویژه فلسطینیان مواجه شد و از طرف دیگر در افکار عمومی جهان هیچ توجیهی نداشت و هیچ ملتی از این اقدامات حمایت نکرد، لکن با شکل‌گیری جنگ اروپایی دوم و نقشی که هیتلر در آن داشت، (هرچند عده‌ای معتقدند که هیتلر هم خودش بنا بر اسناد موجود، قربانی جنگ بود و انگلیسی‌ها عوامل اصلی جنگ بودند که اتفاقا بیشترین جنایات جنگ جهانی دوم نه به وسیله هیتلر بلکه به وسیله انگلیس و آمریکا اتفاق افتاده است)، همین دو قدرت پیروز توانستند با هدف به فراموشی سپردن جنایات خود،‌ محکومیت ابدی آلمانیها و نیز توجیه تشکیل اسرائیل را به عنوان نتیجه جنگ دوم اروپا پیگیری کنند و آنرا با پرونده هولوکاست گره بزنند.

اگر ما پرونده هولوکاست و ماجرای جنگ جهانی دوم را بازخوانی کنیم، معلوم می‌شود که پشت صحنه این جنگ چه کسانی بودند و بسیاری از مسائلی که امروزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست دنیا را شکل داده تماماً متأثر از ادعای هولوکاست بوده است؛ حال آن که ملت‌های جهان، هیچ سهمی نه در خلال جنگ اروپایی دوم داشتند و نه بعد از آن! و امروز جهانیان تاوان ادعایی را می‌پردازند که واقعیت‌های آن از نگاه جهانیان پنهان مانده است.
یعنی در حالیکه همان پیروزمندان جنگ دوم اروپایی اجازه بررسی این پرونده را به کسی نمی‌دهند، اما عوارض ادعاهای خود در اینباره را بر تمام جهان از جمله بر ما مسلمانان تحمیل می‌کنند.

بازتاب: یعنی شما معتقدید، انگلیس که خود، بیشترین ضربات و صدمات را از جنگ جهانی دوم دیده؛ چه از لحاظ اقتصادی، چه از نظر انسانی و چه از بعد سیاسی، عامل اصلی آغاز جنگ و آتش‌افروزی بوده است؟
رامین: ببینید از حدود دویست سال پیش، صهیونیست‌ها بر برخی از کشورهای غرب حاکم شدند؛ مثلاً یهودی‌ها در تأسیس دولت امروزی آمریکا نقش اول را دارند و خود یهودی‌ها که در اروپا تحت تعقیب بودند به همراه یک گروه مسیحی که در قرن 17 به نام «پیورتین‌ها» از انگلیس تبعید شدند با هم در آمریکا پیوند خوردند. از سال 1660 پیورتین‌های معارض و منتقد که «پیروان مذهب پاک» لقب داشتند (پاک‌دیدنان) با یهودیان اخراجی از اسپانیا و هلند و انگلیس در قاره جدیدپیوند خوردند و مسیحیت صهیونیستی امروز را در آمریکا به مرور پدید آوردند. مسیحی‌های صهیونیستی غالباً انگلیسی بودند که از حدود دویست سال گذشته، بر ایالات متحده آمریکا حکومت می‌کنند همین‌حاکمان هم سلطه و حاکمیت یهودی‌ها را بر آمریکا و بر انگلستان برخلاف اراده ملتهایشان بر آنها تحمیل کرده‌اند؛ از آن پس نفوذ یهودی‌ها در دیگر دولت‌ها مانند فرانسه یک امر قطعی است، به نحوی که این یهودی‌ها برای توسعه موقعیت و قدرت جهانی خود طراحی دو جنگ اروپایی را انجام دادند.

سرمایه‌داران یهودی بودند که هیتلر را به قدرت رساندند و او را تا اوج قدرت حمایت کردند تا بتوانند ماجرای هولوکاست را به عنوان یک شایعه و یک کابوس در دل یهودی‌ها بیندازند و اینها را از اروپای مرکزی به سوی فلسطین کوچ بدهند. آغاز انتقال سازمان یافته یهودی‌ها از اروپای مرکزی به فلسطین، مربوط به زمان جنگ اول اروپایی است، ولی با به قدرت رساندن هیتلر و تحریک مردم آلمان علیه یهودیان به کمک خود صهیونیست‌ها که در دستگاه دولت نازی کاملاً نفوذ و بلکه سلطه داشتند، با شایعه‌پراکنی در مورد احتمال وقوع خطر قتل عام و نابودی یهودیان به دست نازی‌ها و ایجاد ترس و وحشت در دل یهودیان بیچاره زمینه تسریع در انتقال آنها به فلسطین را فراهم کردند.

اسناد موجود نشان می‌دهد که چگونه دولت هیتلر به آموزش یهودیان ساکن آلمان و اتریش می‌پردازد برای اینکه اینها کارهای فنی و حرفه‌ای را که برای بازسازی یک کشور جدید ضروری است را یاد بگیرند و بروند به فلسطین. دستورالعمل‌های اداره پلیس نازی‌ها در شهرهای مختلف آلمان الان در «بنیاد جهانی هولوکاست» به عنوان سند موجود است که انتشار آنها در غرب مطلقاً ممنوع است.
البته وقتی صهیونیست‌های امریکا موضوع هولوکاست را بعد از شکل‌گیری دادگاه نورنبرگ مطرح کردند با وجودی که همة قدرت و امکانات و اسناد را هم در اختیار داشتند تا آن را به عنوان یک واقعیت تثبیت کنند اما در همان دادگاه امریکایی ـ انگلیسی نورنبرگ هم به طور جدی به آن پرداخته نشد. کسانی هم که به عنوان خبر و شایعه آن را مطرح کردند خود دادگاه به آن به عنوان یک موضوع قابل پرداخت نگاه نکرد، ولی زندانی کردن یهودی‌ها، گرسنه گذاشتن آنان و جنایت‌های آلمانی‌ها علیه شوروی و... همه و همه ثابت شد.

ولی صهیونیست‌ها به محض این‌که آگاه شدند که دادگاه نورنبرگ، سران نازی‌ را محکوم کرده، بحث هولوکاست را مطرح کردند با تعداد عجیب کشته‌شدگان و ابعاد افسانه‌ای ماجرا که حتی چرچیل و روزولت و استالین هم به عنوان دشمنان هیتلر و پیروزمندان جنگ هرگز چنین ادعاهایی را تأیید نکردند.
وقتی صهیونیست‌ها به کمک انگلیس و امریکا دولتی دست‌نشانده را در آلمان بر سر کار آوردند و موضوع هولوکاست را مطرح کردند میلیون‌ها نفر که شاهد وقایع جنگ بودند، همگی با حیرت و تعجب موضوع را انکار کردند به همین خاطر صهیونیست‌ها دولت دست‌نشانده آلمان را مجبور کردند تا قانونی وضع کند که کسی جرأت طرح سؤال دربارة وقایع نگاری جنگ و ایجاد شبهه درباره هولوکاست را نداشته باشد. در حالی که درباره هیچ موضوع دیگری در هیچ کجای جهان مانند چنین قانونی، ممنوعیت پرسشگری وجود ندارد.

بازتاب: نخستین بار بحث هولوکاست از چه زمانی مطرح شد؟
رامین: سال 1946 بعد از پایان جنگ بعضی از یهودی‌ها در آمریکا آن را مطرح کردند در دادگاه نورنبرگ هیچ کس آن حرفها را جدی نگرفت، ولی بعد از شکل‌گیری اسرائیل و به خصوص پس از جنگ شش روزة اسرائیل با کشورهای مسلمان در سال 1967 موضوع هولوکاست ناگهان به صورت یک اصل خدشه ناپذیر تبلیغات جهانی یهودیان درآمد.

بازتاب: در همان موقع هم تعداد شش میلیون نفر مطرح بود؟
رامین: بله، اما هیچ کس آن را باور نمی‌کرد و به همین دلیل قانون منع انکار هولوکاست را در اروپا وضع کردند.

بازتاب: چرا کسانی مثل روزولت و چرچیل و استالین از در انکار برنیامده و نگفتند که نخیر، چنین موضوع و یا این تعداد جمعیتی نبوده است؟
رامین: آنان که پیروز جنگ بودند و می‌خواستند آلمان را با همه هستی‌اش در اختیار بگیرند، چرا از سخنان و اقدامات یک گروه افراطی که چنین جلوه می‌دهند که آلمانی‌ها شش میلیون یهودی را سوزانده و از بین برده‌اند، جلوگیری کنند؟! انکار آن سودی برایشان نداشت، اما تأیید آن چون خلاف عقلانیت و واقعیت بود، هرگز توسط آنان انجام نگرفت.

بازتاب: چرچیل که به گفته شما، برآمده از حمایت‌های لابی‌های صهیونیسم بود، چرا شخصی مثل استالین که با آرمانها و اقدامات صهیونیست‌ها مخالفت داشت، اقدام به نفی این شایعه نمی‌کند و یا سران دیگر کشورها یعنی در آن موقع که هنوز بسیاری مدارک موجود بوده و حتی جنازه‌های جنگی هم موجود بوده، هیچ مقام رسمی نسبت به این ادعا، که صحت نداشته و درست نیست واکنشی نشان نداده است؟

رامین: در آن موقع که دغدغه اصلی امریکا ـ انگلیس و شوروی ایجاد اسرائیل و انتقال باقی‌مانده یهودیان اروپا به فلسطین بود، از هر شایعه‌ای که وحشت یهودیان اروپا را افزایش دهد، استقبال هم می‌کردند و از آن در توجیه اخلاقی حمایت خویش از اسرائیل بهره می‌گرفتند.

بازتاب: یعنی در آن زمانی که این ادعا مبنی بر سوزانده شدن یهودی‌ها توسط هیتلر مطرح شده بود؟
رامین: تبلیغ ماجرای شش میلیون کشته ابتدایی نیست. پس از پایان جنگ؛ از سال 1946 یهودیان آمریکا مدعی‌العموم شدند و آنها ابتداً بحث از کشتار سازمان یافته یهودیان کردند و اشاره خاصی هم به تعداد آنها نکردند. بعد از آن آمار و ارقام تولید کردند مثلاً گفتند، چون شش میلیون یهودی در اروپا بوده و از آنها اثری در دست نیست، پس اینها کشته شده‌اند و بعدها ادعا کردند که در آسشویتس کوره‌های آدم‌سوزی بوده تا آخر ماجرا. این بحث کوره‌های آدم‌سوزی به بعد از شکل‌گیری اسرائیل برمی‌گردد؛ یعنی از دهه 50 به بعد، با این آمار و ارقام که فلان قدر کشته شده‌اند، مطرح شد و از سال 1967 به ابزار تبلیغاتی ثابت یهودیان در آمد.
این «رویزیونیست‌ها» همچون پروفسور «فوریسون» و پروفسور «روژه گارودی» و «دیوید اروین» و «سایرین»، بحثشان این است که آماری با چنین اعداد و ارقامی وجود ندارد.

بازتاب: روژه گارودی که تا سه میلیون نفر را پذیرفته است؟
رامین: حاصل ده‌ها سال تلاش دانشمندان این است که بگویند اصلاً چنین جمعیتی از یهودیان در آنجا وجود نداشته است.

بازتاب: در این زمینه دو بحث است؛ نخست این ‌که بگوییم شش میلیون نفر نبوده و مثلا سه میلیون یا یک میلیون یا چند صد هزار بوده؛ یعنی اصل موضوع صحت داشته است و دوم اینکه‌ تمامی حوادث اردوگاه‌ها و واقعه کوره‌های آدم‌سوزی، یک قضیه جعلی و ساختگی است؟
رامین: بحث‌های مختلفی در این‌باره است. من الان در حال ارایه یک بحث تاریخی، که پژوهشگران مستقل آن را تدوین کرده‌اند، هستم؛ یعنی همانطوریکه در ابتدا گفتم تمامی این حرفهای من انتقال روایت‌هایی است که مطرح شده و من فعلاً قصد قضاوت دربارة آنها را ندارم. الان صدها جلد کتاب و سند وجود دارد که انتشار آنها در غرب ممنوع است.
ولی حرف اساسی ما این است: چیزی که بعدها به نام هولوکاست مطرح شد، پرونده‌ای شده درباره جنگ دوم اروپا که علیه ملت شکست خورده آلمان و اتریش طراحی شده و توسط امریکائی‌ها و انگلیسی‌ها هم پس از جنگ هر نوع سوء استفاده‌ای علیه تمام بشریت به ویژه مسلمانان از آن به عمل آورده‌اند.

اخیراً هم پس از آن‌که آقای احمدی‌نژاد، در سال گذشته موضوع هولوکاست را مطرح کردند، صهیونیست‌ها آمدند بسیاری از اسناد و مدارک مربوط به پیش از جنگ را که آمار و ارقام واقعی یهودیان را نشان می‌داد که مثلا چقدر یهودی در کجا و چگونه زندگی و فعالیت می‌کردند را نابود کردند و از جمله جایی که نابود شد و شاید ارزش‌مندترین اسناد جهان درباره این موضوع بود که همه سوزانده و نابود شد، روزنامه هشتاد سالة «پراوادا» چاپ مسکو بود. ساختمان این روزنامه در شب 21 بهمن سال 1384 آتش گرفت و تمام آرشیو شماره‌های تاریخی آن و عکس‌هایش سوخت و نابود شد و هیچ اثری هم از آن باقی نماند و هیچ کس و هیچ خبرگزاری در دنیا در حد وسعت این جنایت تاریخی آن را منعکس نکرد و مورد پیگیری قرار نداد؛ یعنی تقریبا یک ماه و نیم پس از آن‌که آقای احمدی‌نژاد موضوع هولوکاست را مطرح کرد و بنده هم بحث بازخوانی پرونده آن را طی یک مصاحبه مبسوط با خبرگزاری فارس خواستار شدم و دهها رسانه‌ غربی به ویژه روزنامه «هاآرتص» اسرائیل یک هفته سرمقاله‌هایی در این باره می‌نوشت که اگر این پیشنهاد بازخوانی پرونده هولوکاست اتفاق بیفتد چه حوادثی به ضرر اسرائیل و غرب پیش می‌آید و چگونه می‌توان با آن برخورد کرد!

به هر حال منظور از این پیشنهاد تدارک مقدماتی بود که چگونگی شکل‌گیری شورای امنیت سازمان ملل و سایر نهادهایی که پس از جنگ ایجاد شدند و بر سرنوشت جهانیان حاکم شدند و اسرائیل را به وجود آوردند را برای افکار عمومی جهان روشن کنیم.
تمام غرب و همه مردم جهان (به خصوص مسیحیان غرب) می‌توانند با این بازخوانی پرونده هولوکاست دریابند که وقتی اسرائیل به کمک آمریکا و انگلیس ایجاد شد، کشورهای آمریکا و انگلیس تحت سلطه اسرائیل در آمدند یعنی شکل‌گیری اسرائیل با دولت‌های آنان بوده، ولی الان همین گروه صهیونیست‌ها که اسرائیل را به کمک آمریکا و انگلیس درست کرده‌اند، در خود این کشورها و بر تمام غرب حاکم و صاحب قدرت شده‌اند. ما می‌بینیم سیاستمداری مثل جیمی‌کارتر که تمام قدرت و ثروت آمریکا را به هنگام ریاست جمهوری خود در اختیار اسرائیل قرار می‌داد، بیست و پنج سال بعد، در حالی که روزهای پایانی عمرش را می‌گذراند علیه اسرائیل و صهیونیست‌ها موضع‌گیری می‌کند! در حالی که خوب می‌داند با این حرف خود، از صحنه تاریخ سیاسی غرب پاک می‌شود. این حقیقت نشان می‌دهد که همین الان هم کینه‌ای مخفی در دل دولت‌مردان آمریکایی و انگلیسی و سایر غربی‌ها نسبت به یهود هست. ولی جرأت ابراز آن را ندارند. به این شکل که وقتی شما در پشت صحنه با اینها مذاکره می‌کنید، با شما هم‌فکری می‌کنند، ولی در انظار عمومی علیه هر کس که بر ضد اسرائیل حرف بزند، جبهه می‌گیرند.

در حال حاضر، افکار عمومی جهان سرشار از نفرت نسبت به صهیونیسم و یهود است. شما می‌توانید نمونه‌اش را در کنفرانس جهانی ضدنژاد پرستی دوربان آفریقای جنوبی که دوازده هزار نفر از اعضای سازمان‌های غیردولتی سراسر جهان در آن شرکت کردند و از قضا تنها دو هفته پیش از 11 سپتامبر 2001 برگزار شد، ببینید که همه شرکت کنندگان در یک بیانیه رسمی اعلام کردند که اسرائیل و صهیونیسم، نژادپرست هستند؛ و باید این رژیم آپارتاید هم نابود شود و اسرائیل باید از بین برود؛ وقتی این حرف را زدند، رئیس‌جمهور اسرائیل گفت که اینها از تهران خط گرفته‌اند و نخست‌وزیر و وزیر خارجه اسرائیل هم اذعان کرد که نفوذ و اندیشه جمهوری اسلامی آن کنفرانس را هدایت ‌کرده است.

در آن زمان نمایندگان سه دولت آمریکا، انگلیس و اسرائیل به حالت قهر این کنفرانس را ترک کردند. وقتی کنفرانس تمام شد و دیدند که تمامی افکار عمومی جهان، علیه صهیونیسم بسیج شده و به حمایت از جریان مقابل صهیونیسم برخاسته، هنوز شرکت‌کنندگان در این کنفرانس به کشورهای خودشان بازنگشته بودند که برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک منفجر شدند و جهت را کاملاً تغییر دادند.
در حالی که در این کنفرانس افکار بشریت علیه صهیونیسم را نشان داد،‌ با این اقدام ورق برگشت و مسیحیت در برابر مسلمانان قرار گرفت و اسرائیل و صهیونیسم از تیررس افکار عمومی در حاشیه امن قرار گرفت. شرایط این کنفرانس واقعا بسیار عجیب و مهم بود و به نظر من علت العلل حادثه 11 سپتامبر 2001 بوده است. با وقوع این حادثه پرونده‌ تصمیمات کنفرانس دوربان بسته شد و دیگر هیچ خبر و نشانی از آن نیست.

وضعیت افکار عمومی جهان درکنفرانس دوربان را در نظر بگیرید تا متوجه ضرورت وقوع حادثه 11 سپتامبر برای اسرائیل بشوید تا بعد ببینید که چرا بعد از سخنان سال گذشته آقای احمدی‌نژاد و سپس پیشنهاد بازخوانی پرونده هولوکاست، آرشیو هشتاد ساله پراودا آتش می‌گیرد و نابود می‌شود تا تمامی اسناد ماجرای جنگ دوم و هولوکاست نابود شود و از دسترسی محققان کمیته حقیقت‌یاب در آینده برای همیشه دور شود.

بحث ما این است که ظاهراً هولوکاست به ما ارتباطی ندارد و حوادثی که در آمریکا و شوروی و اروپا و جاهای دیگر اتفاق افتاد، هم به ما ارتباطی ندارند، اما در ورای ظاهر این قضایا تمامی نتایج جنگ دوم غربی‌ها و عوارض ادعای هولوکاست، بر تمام جهان و حتی بر ما امروزه حکومت می‌کند. این‌که امروز پس از 27 سال که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، مجبوریم حق وتو را بپذیریم، در چهارچوب شورای امنیتی که صهیونیست‌ها پس از جنگ دوم اروپایی شکل دادند و انگلیس و آمریکا به عنوان پیروزمندان جنگ اروپا بر سرنوشت جهان حاکم شدند، زندگی کنیم. اینها از عوارض هولوکاست و ادعایی است که هیچ ارتباطی به ما نداشته، ولی الان ما مجبوریم اسرائیل را در قلب جهان اسلام تحمل کنیم که کانون فتنه، جنگ و جنایت علیه مسلمان‌ها شده و امنیت و پیشرفت کشورهای مسلمان را کاملا مختل کرده و آنان را به جان هم می‌اندازد، همه اینها از عوارض ادعای هولوکاست است.

بازتاب: این یک نوع نگاهی است که اعتقاد شخص شما به آن اشکال ندارد، اما اگر ما رسما بخواهیم بگوییم که سازمان ملل، شورای امنیت و کل نظام بین‌الملل را نامشروع می‌دانیم، امکان فعالیت و روابط ما با جهان، منتفی است. هرچند خود شما گفتید که طرح گسترده موضوع هولوکاست، مربوط به دهه 50 بوده، تشکیل سازمان ملل، شورای امنیت و حتی اسرائیل مربوط به دهه 1940 است؟

رامین: ما که نمی‌توانیم شرایط ظالمانه بر خود و بر جهان را تا ابد تحمل کنیم و وظیفه انسانی و اسلامی ما پیگیری عدالت برای ایجاد صلح و امنیت پایدار برای بشریت است. امروز بازخوانی پرونده هولوکاست، بازخوانی ماجراهای جنگ دوم اروپا است که شکل‌دهنده حاکمیت امروز جهان است. اگر این پرونده باز شد، یک افشاگری و روشنگری علیه حاکمان امروز جهان شکل می‌گیرد که شرایط فعلی جهان را تغییر خواهد داد.
این کنفرانس هولوکاست که در تهران برگزار شد، به اعتراف شرکت‌کنندگان و نخبگان کشورهای مختلف جهانی، دومین کنفرانس تاریخی است که در تهران برگزار می‌شود و چهره جهان را تغییر خواهد داد. کنفرانس اول در سال 1943 به رهبری آمریکا و شوروی و انگلیس در تهران برگزار شد که اداره جهان را میان خود تقسیم کردند و اراده صهیونیست‌ها را برخود برای تشکیل اسرائیل پذیرفتند.

امسال کنفرانس «بررسی هولوکاست، بازتاب جهانی»، در واقع با پیگیری بازخوانی پرونده هولوکاست، جهان را از شر سلطه صهیونیست‌ها رها خواهد کرد و این برداشتی است که همه آگاهان و صاحب‌نظران از این قضیه دارند.
پس نه جمهوری اسلامی ناآگاهانه وارد این قضیه شده و نه آنهایی که از سراسر کشورهای غربی به تلاطم افتاده و هم‌زمان با این کنفرانس، در اسرائیل و آلمان و فرانسه و آمریکا چهار کنفرانس برای مقابله با کنفرانس تهران برگزار می‌کنند، ناآگاهانه وارد این قضیه شده‌اند! بلکه می‌دانند عوارض این بازخوانی و حقیقت‌یابی ماجراهای جنگ دوم اروپا چه تحولاتی را برای جهانیان به همراه دارد.

بنده تأکید می‌کنم که ما نه رویزیونیست هستیم و نه نژادپرستیم، نه ضدهیچ نژادی هستیم و نه ضد نژاد یهودیم،‌ نه نژادپرست آلمانی هستیم و نه در اختلافات «یهودیت و مسیحیت» طرفدار یا مخالف یک جریان هستیم. در برابر این همه تناقضات و مطالب مطرح‌شده در اروپا که عوارض آنها ناخواسته به ما مربوط شده‌اند، ما طالب حقیقت هستیم ما حقیقت‌یاب و حقیقت‌جو هستیم و تنها نقش داوری را در این تعارضات غربی‌ها بر عهده گرفته‌ایم.

بازتاب: پس هنگامی که ما به عنوان یک محقق و پژوهشگر، وارد بازخوانی این پرونده‌ می‌شویم، اگر اثبات شد واقعه هولوکاست واقعیت دارد، نباید آن را نفی کنیم، و حتی اگر به نفع ما نباشد، باید با دید بی‌طرفی با آن برخورد کنیم و دیگر سخن اینکه برای چنین تحقیق و پژوهشی، نیازی نیست دولت و وزارت خارجه خود را داخل کنند و حتی اگر بناست دولت کاری بکند، باید با یک ساز و کار تعریف شده‌ای مثل خود آنهاکه وقتی علیه ما پرونده سازی می‌کنند از طریق سازمان ملل یا همان پرونده دادگاه میکونوس که علیه مقامات ما پرونده‌سازی شد، وارد عمل شوند و فضای توجیه منطقی باید درست کنند. ما وقتی چنین کاری می‌کنیم به جای آن‌که یک پرونده در مقابل پرونده‌هایی که علیه ما در غرب تشکیل شده، علیه آنها در ایران درست کنیم، دوباره همین موضوع سبب بازگشایی پرونده دیگری علیه ما می‌شود.
باید مکانیزمی تعربف کنیم که مثلاً‌ از طریق سازمان کنفرانس اسلامی یا سازمان ملل یا اتحادیه‌های دانشگاهی و یا جاهای دیگر حرف‌های خود را بزنیم.

رامین: طرح بنده نیز همین بود که مثلاً با تشکیل یک «NGO» از داخل یا خارج برای بازخوانی این پرونده اقدام کنیم و از طریق مجامع بین‌المللی موضوع را پیگیری کنیم. ولی بررسی‌هایی که انجام گرفت، دیدیم که در جهان کسی جرأت طرح و پیگیری این موضوع را ندارد.
هر کس که سخنی گفته یا مطلبی منتشر کرده، قبل از اینکه امکان هر نوع پیگیری را داشته باشد بلافاصله خفه‌اش می‌کنند.حتی همان موقع مطرح شد که کنفرانس غیردولتی برگزار شود و دولت ما هم از آن حمایت کند، اما معلوم شد که هیچ بازتابی در جهان نخواهد داشت و کاملا بایکوت خبری می‌شود، نه می‌گذارند کسی را دعوت کنیم و نه اگر کسی آمد، مطرح می‌شود و بالاخره بازتابی نخواهد داشت به همین دلیل نظام اسلامی برای شکستن این جو روانی ایجاد شده در جهان و تغییر موضع انفعالی ما و اصلاح شرایط در عرصه بین‌المللی تصمیم به شکستن این تابو در عرصه بین‌المللی گرفت.

در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها گفته شد که می‌توان به صورت غیر دولتی بحثی را مطرح کرد و دیگران را هم دعوت کرد، اما بررسی ها و تحقیقات و تجربیات نشان داد که هیچ تأثیری که مورد نظر باشد از این طریق بدست نمی‌آید و باید حتماً یک نظام مستقل و حتی یک ملت عدالت خواه با اقدام خود، جرأت طرح سؤال را به همة‌ حقیقت طلبان و اصلاح طلبان جهانی بدهد.
حتی دیدیم که آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی چند ماه پیش خود گفتند: تا کی ما باید تاوان جنگ جهانی دوم و هولوکاست را که هیچ ارتباطی هم به ما نداشته است را بدهیم؟

غربی‌ها امروز به بهانه وقوع هولوکاست صدها کلاهک هسته‌ای را در دست رژیم جعلی اسرائیل علیه ما و سایر ملل مسلمان قرار داده‌اند.
این را بدانید که هیچ کس در این مملکت نیست که نداند «بازخوانی هولوکاست» کل باند صهیونیسم را با او روبرو خواهد کرد! بنابراین گرچه اصل این کنفرانس برای طرح سؤال درباره ماهیت هولوکاست، یک اقدام رسمی حکومتی در سطح تحقیق و مطالعه و پژوهش بود، اما پیگیری بعدی یعنی تأسیس «بنیاد جهانی هولوکاست» و تشکیل «کمیته حقیقت‌یاب» به صورت «NGO» بین‌المللی و با حضور نخبگان و صاحب نظران از سراسر جهان ادامه خواهد یافت.

بازتاب: آخر این‌که ما از سازوکارهای مخصوص استفاده نکنیم و مثلا بگوییم شورای امنیت و سازمان ملل را قبول نداریم که نمی‌شود. البته اولین جایی که شروع به نقد دیپلماسی تنش‌زدایی در کوران دولت و اقتدار آقای خاتمی کرد، سایت «بازتاب» بوده است. در آن زمان، رهبری هم از دولت حمایت می‌کرد، ولی این ناشی از سیاست ایشان است که از دولت‌ها یک حمایت کلی می‌کند، و این به معنی آن نیست که ایشان صد درصد موافق سیاست یادشده بودند و حتی در سخنرانی‌هایشان نیز آن را نقد می‌کردند. حال دلیل نمی‌شود به جای مرعوبیت و به اصطلاح تنش‌زدایی که دولت‌های آقایان هاشمی و خاتمی در زمینه بین‌الملل در پیش گرفته بودند، چنین سیاست و رویکردی را در پیش بگیریم و از تفریط به دام افراط بیفتیم.

رامین: شما می‌دانید ما درون نظام خودمان تحت امر رهبری همه راه‌ها را رفته‌ایم؛ یعنی دولت آقای هاشمی شیوه خودش را رفته و دولت آقای خاتمی شیوه خودش را و رهبری هم حمایت و هدایت کرده‌اند. امروز همه به این نتیجه رسیده‌اند که تمام این راه‌ها،‌ نتیجه نمی‌دهد و باید راه‌های نو و ابتکاری دیگری در پیش گرفت.
مطمئن باشید برگزاری یک کنفرانس علمی ـ پژوهشی جنگ علیه سازمان ملل نیست! جنگ علیه غرب و مسیحیت و یهودیت هم نیست! شما مطمئن باشید تمام مسیحیان و اروپایی‌ها و امریکائیها از این که مطلع بشوند که چرا شصت سال است بیهوده پول مالیات به صهیونیست‌ها می‌دهند تا آنها فلسطین را اشغال کنند و مسلمانان را بکشند، قدردان شما خواهند بود.

شما مطمئن باشید از اینکه یهودیان جهان می‌بینند که اگر عده‌ای از آنها در جنگ دوم کشته شده‌اند و مابقی آنها به فلسطین تبعید شده‌اند و شصت سال است که صهیونیست‌ها به نام یهودیت «مسلمان‌کشی» می‌کنند و به همین دلیل روزبه روز نفرت جهانی از قوم یهود بیشتر می‌شود، بسیار نگران هستند و از روشنگری در قضایای جنگ دوم استقبال می‌کنند و از اینکه ابزار سوء استفاده صهیونیست‌ها و رژیم اشغالگر فلسطین قرار نگیرند، حتماً خوشحال خواهند شد. شما مطمئن باشید از اینکه نخبگان آلمان و اتریش و سوئیس ملت خویش را احیاناً از یک اتهام وحشتناک تاریخی مبنی بر «انسان‌سوزی» نجات دهند، حتماً‌ قدرشناس خواهند بود. شما مطمئن باشید از اینکه دولتمردان غرب بدون سایه سنگین اسرائیل و بدون سلطه صهیونیسم برخود، روابط حسنه‌ای با جهان اسلام برقرار کنند، قطعاً ملت‌هایشان شکرگزار خواهند بود ... پس نگران نباشید و از پیگیری حقایق و اصلاح شرایط ناامنی حاکم بر بشریت همگی استقبال کنیم. می‌خواهم بگویم که نظام درگیر این قضیه است و ممکن است کسی تصور کند که احمدی‌نژاد بدون محاسبه درگیر این قضیه شده و چند نفر غیرکارشناس هدایتش کرده‌اند و مثلاً پوست خربزه‌ای زیر پایش انداخته‌اند و به این موضع‌گیری کشانده‌اند. برای طرح چنین ذهنیتی حتی یک شاهد مثال وجود ندارد. حتی نقل قولی نیست که مثلا یک نفر بگوید که امام خامنه‌ای در جایی، ولو با اشاره با برگزاری این کنفرانس مخالفت کرده‌اند.

البته این‌که ما یک طرف قضیه هولوکاست قرار بگیریم و اصل آن را نفی کنیم، چون اطلاع کافی و کامل از آن نداریم من موافق نیستم. هدف از برگزاری این کنفرانس این است که آن سیستمی که غرب از این طریق بر ما مسلط کرده، مورد سؤال قرار گیرد. صحبت بر سر تدوین یک استراتژی است، نه یک تاکتیک و یا یک عملیات فیزیکی.

بازتاب: این‌که می‌گویید تصمیم و استراتژی نظام عوض شده و در صدد است که تأثیرگذار باشد، ناشی از چیست؟ و چرا اکنون چنین تصمیمی گرفته شده است؟
رامین: جهان استکباری به پایان خط سلطه‌طلبی خود رسیده است. و فشار غیرمنطقی بر ما و ظلم بر مسلمانان غیر قابل تحمل شده‌ است.

بازتاب: اینها بحث‌های تئوریک است که می‌گویید، در حالی که محل بحث ما درباره استراتژی نظام است؟
رامین: آمریکا به عنوان ابرقدرت یگانه به آخر خط خود رسیده و سلطه صهیونیسم در کل جهان و به ویژه غرب با یک انقلابات شدید درونی در افکار عمومی روبه‌رو است که تمام جهان غرب در حال انفجار قرار گرفته است. صهیونیسم آیندة یهودیت را به خطر انداخته و قدرت‌های جدیدی در حال شکل‌گیری در جهان هستند که همه بلوک‌بندی‌های سابق را به هم زده‌اند. از این طرف جمهوری اسلامی در خاورمیانه به یک جایگاه کاملا جدیدی دست یافته است. اگر ما از این جایگاه نتوانیم به موقع استفاده کنیم، این فرصت به راحتی از ما گرفته خواهد شد و ما را به موضع منفعلانه گذشته و حتی بدتر برمی‌گردانند.

بازتاب: ما در بحث‌های تئوریک با هم اختلافی نداریم و در بسیاری از این موارد با هم فصل مشترک هم داریم. اتفاقی که ما می‌گوییم مبنای استراتژی جدید است، که دولتی طی انتخابات گذشته بر سر کار آمده و حرف‌های نو و مباحثی را هم مطرح کرده است، ولی سخن این است ‌که استراتژی کشور از طریق یک دولت تعیین نمی‌شود؛ مثل پرونده هسته‌ای که رهبری استراتژی آن را تعیین کرده‌اند. اگر ما و شما آمدیم و با نشریات، حرکات و فعالیت خود، استراتژی خاصی را تنظیم و ارایه کردیم، یقینا مثمرثمر می‌شود، اما وقتی آن را به دولت گره زدیم به خاطر محدودیت عمر دولت‌ها آن استراتژی پایدار نمی‌شود و به طبع استراتژی نخواهد بود. البته ما معتقد نیستیم که هولوکاست بهترین گزینه است.

رامین: هم‌اکنون بحث این کمیته حقیقت‌یاب هولوکاست از دست دولت خارج شده و ما به عنوان یک «NGO» با همکاری نخبگان سراسر دنیا، به حقیقت‌یابی و بازخوانی هولوکاست می‌پردازیم که شرکت‌کنندگان این کنفرانس با تأسیس «بنیاد جهانی هولوکاست»، اینجانب را به عنوان دبیرکل انتخاب کرده‌اند که دفتر مرکزی این بنیاد جهانی فعلاً در تهران است و به شرطی که دولت‌های اروپایی، از جمله آلمان، اجازه آزادی بیان را برای محققان مستقل تضمین کنند، ما مرکزیت آن را از تهران به برلین منتقل خواهیم کرد و یک شورای مرکزی موقت هم از پنج کشور غربی تشکیل شده که کارهای مربوطه را انجام می‌دهند و تنظیم اساسنامه و مرامنامه و مقدمات تشکیل کنفرانس بعدی را سامان می‌دهند.

به هر حال از آنجایی که عده‌ای از انگلیسی‌ تبارها، ملت آلمان را به عنوان آدم‌سوز معرفی می‌کنند که هولوکاست را پدید آورده، و با همین ادعا آنها را جنایتکارترین ملت جهان جلوه داده‌اند،‌ از همین رو، مردم آلمان، یکی از اصلی‌ترین متقاضیان پرونده بازخوانی هولوکاست هستند. از طرف دیگر دانشمندان آلمانی ودیگران تحقیقاتی که کرده‌اند نشان می‌دهد که انگلیسی‌تبارها ده‌ها برابر آلمانی‌ها جنایت علیه بشریت کرده‌اند؛ چه در تسخیر قاره آمریکا که دست کم صد میلیون سرخپوست را قتل عام کردند و چه جنایاتی که سه قرن متوالی در قاره آفریقا انجام داده‌اند و چه جنایات دیگری که در کره، ژاپن و ویتنام مرتکب شده‌اند و چه فتنه‌گری‌هایی که الان می‌کنند!
الان شما ببینید انگلیسی‌ها دور ما مرز کشیده‌اند که اینجا عراق است، اینجا اردن است، اینجا مصر و غیره و با تحمیل بعضی دولت‌های دست‌نشانده خود، ارتباط مسلمانان را قطع و اتحاد و همگرایی ما را غیر ممکن کرده‌اند. بعدها هم آمریکا کمک کرد تا این مرزبندی‌ها تثبیت شود.

به ما می‌گویند شما حق ندارید آن سوی مرز را نگاه کنید، اما خودشان هر وقت دلشان خواست می‌آیند اشغال می‌کنند، می‌کشند و می‌کوبند و می‌برند.
جنگ اول اروپا را آنها راه‌ می‌اندازند، قحطی در کشور ما پدید می‌آید! جنگ دوم اروپا در آنجا برگزار می‌شود، کشور ما را اشغال می‌کنند! رضاخان را که همین انگلیسی‌ها سر کار گذاشته‌اند، می‌گویند باید برود و پسرش بیاید! و ما همیشه تماشاچی بوده‌ایم! امروز می‌خواهیم ناظر فعال باشیم. ما می‌خواهیم محیطی فراهم کنیم برای آزاداندیشان و متفکرانی که در جهان امروز با خفقان‌های ایجاد شده، اجازه سخنرانی و فعالیت‌های علمی و پژوهشی ندارند.
شما می‌بینید دولت‌های غربی، کثیف‌ترین افراد جامعه ما را که دستشان به خون انسان‌های بی‌گناه آغشته است و با معیار خودشان هم تروریست هستند را در کشورهای خود پناه داده، و مورد حمایت قرار می‌دهند و علیه منافع ملی ما به کار می‌گیرند. چرا ما بهترین اشخاص و افراد غرب که محقق و اندیشمند هستند را به عنوان یک اقدام انسانی، حمایت نکنیم؟

تا چه زمانی ما باید منتظر باشیم که غرب برای ما برنامه‌ریزی کند؟ از ابتدای انقلاب تاکنون، پرونده‌های متعددی علیه ما مطرح شده: از ادعای جنگ‌طلبی تا حمایت از تروریسم، از نقض حقوق بشر تا مخالفت با صلح خاورمیانه و دمکراسی و هر زمان که غربی‌ها اراده کردند، یکی از این پرونده‌ها را روی میز گذاشتند و به ما فشار وارد کرده‌اند که پرونده هسته‌ای، آخرین و جدیدترین پرونده‌ سازی آنها علیه ماست. آیا ما نباید برای گردنکشان غرب پرونده جنایات مکرر آنها علیه بشریت را بازگو و بازخوانی کنیم.

بازتاب: این موضوع می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، اما به شرطی که اولا یک مجموعه سازگار از مفاهیم را پیگیری کنیم، ثانیاً روش و مسیری که برای رسیدن به این هدف انتخاب می‌کنیم، متناسب با اعتقاداتمان باشد.
رامین: ما در مسیری که قرار گرفته‌ایم به یک همفکری و همراهی جمعی احتیاج داریم. این یک عرصه نو در تعامل ملی و ایجاد تفاهم جهانی است. همه به تجربیات و تذکرات یکدیگر محتاجیم. اگر رسانه‌های ما در این عرصه وارد بشوند می‌توانند فصلی نو در تاریخ معاصر بشر را رقم بزنند انشاء الله.


+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.