فیلم برتر ۲۰۰۶ به انتخاب هفته‌نامه تایم
به نظر می رسد تا اینجای کار فیلم های کلینت ایستوود، مارتین اسکورسیزی، گی یرمو دل تورو و استفن فریرز نسبت به سایر آثار بخت بیشتری برای حضور در میان پنج نامزد نهایی اسکار بهترین فیلم داشته باشند؛ نکته‌ای که در انتخاب منتقدان تایم هم دیده می‌شود. 10 فیلم برتر شیکل و کورلیس عبارتند از:
1- نامه‌هایی از ایوو جیما (کلینت ایستوود)
بیش از 20 هزار سرباز ژاپنی که در برابر حمله وحشیانه نیروهای آمریکایی از جزیره ایوو جیما دفاع کردند، دستور داشتند بمیرند اما تسلیم نشوند و بیشتر آنها مردند. ایستوود با تمرکز بر دو داستان این حماسه تراژیک را مجسم می‌کند: ژنرال وظیفه‌شناس و متمدن (کن واتانابی) و یک سرباز معمولی (کازوناری نینومیا) که به شکلی ناشیانه و خنده‌دار مصمم است زنده بماند.
دیالوگ‌ها به ژاپنی است، اما روایت ایستوود از جنون جنگ توام با شور و شوق و دلسوزی، پیامی جهانی و غم‌انگیز دارد.
2- بورات: فواید آموزه‌های فرهنگی آمریکا برای مردم پرافتخار قزاقستان (لری چارلز)
احتمالا پس از الکسی دوتوکویل (مورخ و متفکر فرانسوی)، هیچ مسافر دیگری نتوانسته بود به اندازه بورات طرز تفکر عمومی مردم آمریکا را تا این حد فاش کند. کنجکاوی مشتاقانه این خارجی نادان، با بازی ساشا بارون کوهن، به خوبی با رفتار دوستانه، هر چند گاه دیوانه‌وار مردمی که او وادار می‌کند خودشان باشند، هماهنگ است. ضمن اینکه این کمدی شاد، اما آزارنده و خنده‌دارترین فیلمی که پس از "ساوث پارک" دیده ایم، یکی از بهترین مستندهای افشاگرانه سال است.
3- مردگان (مارتین اسکورسیزی)
پلیس ها یک مامور مخفی را به میان تبهکاران می فرستند. تبهکاران هم میان پلیس یک جاسوس دارند و جک نیکلسن با نقش‌آفرینی جنون‌آمیز خود نماینده نیروی اهریمنی این فیلم است. اسکورسیزی همیشه زندگی طبقه تبهکار را مورد کنکاش قرار داده، اما گره خوردن وفاداری‌های عذاب‌آور بهترین فیلم او را رقم زده است.
4 - یونایتد 93 (پل گرینگرس)
هیچ فیلم ترسناک دیگری نتوانسته به اندازه این نخستین فیلم مهم ملهم از حادثه 11 سپتامبر، خیلی‌ها را به وحشت بیندازد. این فیلم یک بازسازی دقیق از حوادثی است که آن روز در یکی از هواپیماهای ربوده شده روی داد و تلاش قهرمانانه و بدون برنامه قبلی مسافران برای رو در رو شدن با هواپیمارباها را به تصویر می کشد. دیدن درام توانفرسا و بسیار الهام‌بخش پل گرینگرس کاری دشوار اما ضروری است.
5- ملکه (استفن فریرز)
ملکه (با بازیی عالی هلن میرن) درک نمی کند که چرا افکار عمومی در انتظار صدور پیام تسلیت رسمی به خاطر درگذشت شاهزاده دایاناست، کسی که ملکه الیزابت دوم ارزش زیادی برای او قائل نبود. تونی بلر، نخست وزیر، او را راهنمایی می‌کند رسانه‌ها را فریب دهد. استفن فریرز از دل این هیاهو، یک کمدی یسیار خوب درمی‌آورد و در همین حال کاری می‌کند با ملکه به ستوه آمده احساس همدلی کنیم.
6- هزارتوی پن (گی‌یرمو دل تورو)
در اسپانیا عصر فرانکو، یک دختر کوچولو برای فرار از دست ناپدری نظامی و بدطینت خود به یک سرزمین عجیب در دل جنگل پناه می برد. دل تورو سرسری ترین فانتزی را با خشن ترین شکل رئالیسم اجتماعی تلفیق می کند تا ثابت کند فاشیسم یک قصه پریان درباره قدرت و کابوسی از وحشت است.
7- شبان خوب (رابرت دنیرو)
فیلم به خوبی تنظیم شده رابرت دنیرو در این فکر است که آیا احساسات خودبینانه و حق به جانب پایه گذاران سیا، بهترین و آرمانی ترین تمایلات مردم آمریکا را از بین برد یا خیر. یک سئوال خوب، یک فیلم خوب، یسیار تاریک، با فیلمنامه و نقش آفرینی های بسیار خوب و بسیار بسیار نگرن کننده.
8- خودروها (جان لستر، جو رنفت)
آخرین و یکی از بهترین انیمیشن‌های رایانه‌ای استودیو پیکسار. داستان یک ماشین مسابقه پرمدعا (با صدای اوون ویلسن) که به اجبار باید مدتی را در یک شهر کوچک و دورافتاده پر از شخصیت های عجیب و غریب سر کند. جان لستر عملا یک انیمیشن رایانه‌ای زیرکانه خلق کرده، باسلیقه ترین کارتونی که تاکنون با مضمون ماشین ساخته شده است.
9- منطقه 13 (پی‌یر مورل)
در آینده ای نه چندان دور، فرانسه در محاصره انبوه خانه های سازمانی و جرم و جنایت مهاجران است. آنها حتی به این فکر می کنند که با منفجر کردن یک بمب هسته ای آخرین راه حل مشکل خود را پیدا کنند. این بهانه ای است برای پی یر مورل که با سکانس های تعقیب و گریز که باظرافت اوج می گیرند و رویارویی های خلاقانه، شکل جدیدی از یک فیلم اکشن خلق کند. هیچ تصویر رایانه ای وجود ندارد و از سیم های نامریی نیز بسیار کم استفاده شده. تنها حرکت های ماهرانه و هوشمندانه دوربین است و تدوین خلاقانه. نتیجه کار خلق فیلمی است که تمام رقبای آمریکایی در مقایسه با آن ناشیانه و ابلهانه به نظر می رسند.
10- نفرین گل طلایی (ژانگ ییمو)
ملکه (گنگ لی) با ناپسری خود بیش از حد مهربان است، امپراتور (چو یون فت) می کوشد ملکه را مسموم کند. هر چند این سورپریز پرزرق و برق ژانگ ییمو بیشتر به یک فیلم رزمی شباهت دارد، اما یک ملودرام هذیانی است. یون فت و لی نشان می دهند چطور دو ستاره جذاب می توانند خشن ترین نبرد با شمشیر را به نمایش بگذارند.