حمیدرضا پگاه: شاید برای علی پروین فیلم بسازم!

 در ایام ماه مبارک رمضان، مجموعه آخرین گناه را هر روز از تلویزیون دیدیم، در همان زمان با پگاه یک گفتگوی خواندنی انجام دادیم، با این حال خیلی از خوانندگان با ما تماس گرفتند و سوالات زیادی مطرح کردند، که از پگاه بپرسیم، از این رو یک بار دیگر بنا به درخواست شما گفتگویی با پگاه البته از نوعی دیگر انجام دادیم که خواندنش خالی از لطف نیست، ضمن این‌که پگاه رسما اعلام کرد، من پرسپولیسی هستم، اما بازیگر نقش مقابل من مینا لاکانی استقلالی بود. وی این روزها در کار جدید شاهد احمدلو نقش‌آفرینی می‌کند. او قرار بود فوتبال را در نقش دروازه‌بان به شکل حرفه‌ای ادامه دهد، اما به یک باره سر از تلویزیون و سینما در آورد. بازیگری از نگاه او یعنی «خلق کردن» می‌باشد.

    • من به تقدیر و قسمت خیلی اعتقاد دارم، آن چیزی که از شرایط موجود بر می‌آید و می‌شود با استناد به آن حدس زد ادامه همین بازیگری است، بدم نمی‌آید کار و شغل دومی داشته باشم تا مجبور نشوم کارهایی را قبول کنم که با تفکراتم متفاوت است، امیدوارم کاری را در بازیگری به خاطر شرایط مالی انجام ندهم.
    • هدف نهایی من از بازیگری عین خود زندگی کردن است.
    • بازیگری از آن لحاظ برایم مهم است تا بتوانم بیشتر در زندگی لذت ببرم، وقتی کاری را دوست نداشته باشی و انجامش دهی، به طور حتم نتیجه خوب نخواهد شد، این جمله کلیشه‌ای را شنیده‌ای که آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند؟
    سختگیر بودنم در انتخاب‌ها به این دلیل نیست که مخاطبین یا منتقدان چه خواهند گفت، از این منظر مهم است که من با کاری که انجام می‌دهم بتوانم ارتباط برقرار کنم، شاید به یک جور خودخواهی بتوان تعبیرش کرد که نتیجه‌اش تنها عاید خودم نخواهد شد، کار در سینما گروهی است، اگر بازیگر حالش خوب نباشد انرژی منفی‌اش در دیگران هم تاثیر می‌گذارد پس باید برای انتخاب کار، آن را دوست داشت.
    • شغل من بازیگری است و منبع درآمد دیگری ندارم، پول هم یکی از فاکتورهایی است که زمان انتخاب در تصمیم من دخیل می‌باشد اما سعی کرده‌ام فاکتور چندم باشد نه فاکتور اول یا دوم.
    • این تجربه بارها ثابت شده که یک نفر نمی‌تواند فیلم را از شکست نجات دهد، نمونه‌های آن در سینما موجود است، چه سینمای ایران چه سینمای جهان.
    • ته ذهنم کارگردانی را دوست دارم و یکی از دلمشغولی‌هایم به حساب می‌آید. کارهای دیگر این عرصه نه تاکنون آنچنان کار خاصی جذبم نکرده است.

    • انشاا... یک روز فیلم می سازم، در اولین فرصتی که پیش بیاید یک فیلم کوتاه با سوژه انتظار خواهم ساخت.
    • برخی آدم‌ها برای شهرت، محبوبیت و جایگاه ویژه تلاش‌های مذبوحانه هم انجام می‌دهند. مافیا در سینمای ما وجود دارد، من آن را حس کرده و با آن دست و پنجه نرم کرده‌ام حتی در همین بخش کاری شما مطبوعات مگر مافیا وجود ندارد؟ همه جا وجود دارد.
    • مطمئن باش هر کس راه خودش را پیدا می‌کند چیزی که برای من مهم است این‌که از خودم به عنوان یک انسان راضی باشم. خدا از حق خودش می‌گذرد اما از حق بنده‌اش نمی‌گذرد. این‌که کسی از دست من ناراحت نباشد برایم خیلی اهمیت دارد، شاید جایی از حق خودم هم بگذرم تا سوءتفاهم‌ها به حداقل برسد، همان مافیایی که مطرح کردیم بر طبق امکاناتی شکل می‌گیرد که در اختیارش گذاشته می‌شود، برخی هم وارد این بازی می‌شوند تا رشد کنند دلیلش هم ضعف فرهنگی است، با صداقت می‌شود این مافیا را شکست داد.
    • قبل از بازیگری در شبکه دو برای تهیه کارهای مستند اجتماعی به عنوان دستیار تهیه‌کننده فعالیت می‌کردم.
    • برای همه کارهایم با این انرژی سرکار رفتم که بهترین کارم بشود، گفتم چیزی که برایم بسیار مهم است لذت بردن از کار و زندگی است.
    سریال تفنگ سرپر جایی بود که این شرایط مهیا شد، حتی می‌توانم به شبانه هم اشاره کنم اما در مورد کارهای دیگرم به صورت نسبی علاقه‌ام به آنها کم و زیاد دارد.
    • آقای شکیبایی و خانم تهرانی در کاغذ بی‌خط و همچنین شوکران، خانم لیلا حاتمی در لیلا، آقای مظفری در سگ‌کشی و مسافران، گلشیفته فراهانی در بوتیک و درخت گلابی، جانی دپ، ژولیت بینوش و آل‌پاچینو بهترین نقش‌هایی بود که دیدم.
    • زمانی که دروغ می‌شنوم یا موقعی که خوابم می‌آید و شرایط خوابیدن مهیا نباشد، از بدترین ساعات زندگی ام است.
می‌دانی یکی از بدترین روزهای چند وقت اخیر زندگی‌ام کی بود. همین چند روز قبل که به خاطر باریدن ده سانتی‌متر برف برای رفتن به منزل از ساعت 15/20 تا پنج صبح در اتوبان چمران گیر کردم، یعنی چه در پایتخت یک مملکت با کوچک‌ترین برفی باید شاهد ترافیکی این چنین باشیم، آن هم در یکی از بزرگراه‌های اصلی، خنده‌دار است نیست؟ شاید هم باید بگویم گریه‌دار است.
    • شیطنت در مدرسه که کار روتین بود، هر کس با توجه به روحیات و شخصیت درونی‌اش شیطنت‌های مختلفی داشت. من هم طنز مخصوص به خودم را داشتم و بیشتر برای دیگران اسم انتخاب می‌کردم.
    • در 13 سالگی رفتم پرسپولیس تست دروازه‌بانی دادم آن موقع ضیاء عربشاهی و کاظم سیدعلیخانی به دروازه‌بان‌ها شوت می‌زدند و وحید قلیچ انتخاب می‌کرد، من هم انتخاب شدم، دو سه هفته هم رفتم تمرین ولی چون راه بین خانه و محل تمرین دور بود دیگر ادامه ندادم.
    • یک بار هم تیم هما بازیکن انتخاب می‌کرد من هم انتخاب شدم اما چون دوستم انتخاب نشد نرفتم، در هما هم به عنوان هافبک تست دادم.
    • همیشه در مدرسه و کوچه مشغول فوتبال بودم تا پایان دبیرستان هم بازی می‌کردم بعد از آن سربازی پیش آمد و کنار گذاشتم و تبدیل شد به گهگداری بازی کردن، در دروازه‌بانی احساس می‌کنم اگر ادامه می‌دادم شاید الان در تیم ملی حضور داشتم.
    • من ناصر حجازی را خیلی دوست دارم، عابدزاده را هم همین‌طور.
    • دروازه‌بان‌های فوتبال ایران در حال حاضر صددرصد نیستند و با ایده‌آل‌های تیم ملی یک مقداری فاصله دارند، میرزاپور در کار با پا ضعیف است، رحمتی خیلی زیاد ریسک می‌کند. طالب‌لو جثه ضعیفی دارد، رودباریان به نظر من قدش کمی کوتاه است، فرشید کریمی همش روی شش قدم می‌ایستد، محمد محمدی هم در خروج‌ها با مشکل روبه‌روست، البته نه هنگام ارسال توپ از جناحین اما بی‌جهت از دروازه بیرون می‌آید.
    • پینگ‌پنگ، بدنسازی، والیبال و یک کم هم ورزش‌های رزمی مثل تکواندو که خیلی ادامه نداشت را به صورت تفریحی انجام داده ام.
    • دو آتیشه و متعصب صرف نیستم ولی پرسپولیس را بیشتر دوست دارم می‌توانید من را یک پرسپولیسی حساب کنید.
    • پرسپولیس دنیزلی بازیکن ندارد، در حقیقت از کمبود مهره به ویژه مهاجم گلزن رنج می‌برد، در این تیم گلزنی به چشم می‌آید؟ به طور مثال وقتی کریم باقری آسیب می‌بیند کسی است جایگزینش شود؟
    • باشگاه‌های انگلستان را خیلی دوست دارم، در انگلیس از بازی چلسی و آرسنال خوشم می‌آید و در اسپانیا هم رئال مادرید.
    • علی پروین را دوستدارم ولی اصلا نمی‌شناسمش شاید برخی در موردش بد صحبت کنند ولی من همین طوری به او علاقه‌مندم، آدم به شدت باهوشی است و کاراکتر بسیار دوست‌داشتنی دارد، در تاریخ فوتبال ایران ناصر محمدخانی مرا
به وجد می‌آورد، حمید درخشان را هم دوست داشتم. در بین خارجی‌ها مارادونا جایگاه خاصی دارد. در بین مربیان هم از منچینی خوشم می‌آید یا خود مورینیو. فراموش نکن که اسطوره دروازه‌بانی من کسی نبود جز سپ مایر. راستی یک سوال هیچ وقت معلوم نشد. چرا دل بوسکه را از رئال برکنار کردند؟ رئال دیگر بعد از او نتیجه جالبی نگرفت. دل بوسکه بلد بود چگونه از بازیکنان استفاده کند هر چند به او مربی فوتبال بودن نمی‌آمد و می‌توانستی در هر کار دیگری به غیر از فوتبال تصورش کنی.
    • خوب بازی کردن فوتبال مثل همه ورزش‌های دیگر نیازمند شناختن و یاد گرفتن اصولی آن است. وقتی مربی خارجی می‌گوید در باشگاه‌های بزرگسالان مجبور بوده به بازیکنان کنترل توپ که از اصول اولیه فوتبال است یاد بدهد ریشه‌اش را در مدیریت پیدا کنید، مشکل عدم سرمایه‌گذاری روی نونهالان و فوتبال پایه است، در فوتبال ما یک روز فلان بازیکن سرما می‌خورد تیم نتیجه نمی‌گیرد یا یک روز سرحال است تیم نتیجه می‌گیرد.
    • بازی‌های لیگ امسال را ندیدم حسم این است که استقلال و پرسپولیس می‌توانند یک پای قهرمانی باشند، سایپا اگر همین جور ادامه دهد می‌تواند قهرمان شود.
    • فوتبال ایران را می شود به آش شله‌قلمکار تشبیه کرد یا بهترین مثالی که می‌شود زد به آشی که آشپز خوبی ندارد.
    • فکر نمی‌کنم روزی فیلم ورزشی بسازم. اما اگر فیلمی در مورد علی پروین ساخته شود، فیلم جذابی خواهد شد و برای هر بازیگری ایفای نقش او می‌تواند آرزو باشد، چون کاراکتر (شخصیت) پروین به شدت سینمایی است.
    
منبع : خانواده سبز
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.