ده سال پیش از مرگ، جان لنون، خواننده جاودان گروه بیتلها، در پاسخ به این پرسش که اگر ناگهان بمیری، دوست داری از تو چگونه یاد شود، گفت: «به عنوان یک صلحدوست بزرگ».
لنون می گوید «دست یابی به صلح، هدف بزرگ ماست.» اما شیوه هایی که او برای دستیابی به صلح پیشنهاد می کرد، با مبارزه سنتی برای صلح بسیار متفاوت بود.
«برای دست یافتن به صلح، باید به شیوه های صلح آمیز دست زد».
جان لنون می گوید برای دست یافتن به صلح، باید شیوه های صلح آمیزی را پیشه کرد: «به طور نمادین، به جای شکستن شیشه مغازهها، مثلا میگذاریم موهایمان برای صلح بلند شود. حتی اگر کارگری موهایش را نزند، به نحوی برای صلح مبارزه کرده است. برای همین است که میگوییم برای صلح موهایت را بلند کن، یا برای صلح از رختخواب بیرون نیا. ..میدانید.. کارهایی از این قبیل که چیزی را هم خراب نمیکند.»
چهار ترانه جان لنون که منتقدان فرهنگ پاپ آن را بزرگترین تبلیغ برای صلح جهانی توصیف میکنند، از این قرارند:
«عشق همه آن چیزی است که به آن نیاز داری» Love is All You Need «کریسمس مبارک، اگر بخواهی جنگ تمام شده»، Imagine یا «تصور کن» و «به صلح یک شانس دیگر بدهیم» Give Peace A Chance.
تنها در سالهای آخر عمرش بود که جان لنون اعتراف کرد شعر ترانه «خیال کن» را، از کتاب تصویری به نام گریپ فروت، که همسر ژاپنی هنرمندش، یوکو اونو آن را نگارش کرده بود، گرفته بود.
با این حال ترانه Imagine اکنون به نحوی به امضای جان لنون تبدیل شده است: «خیال کن که بهشتی در کار نباشد- خیالش که آسان است...»
جان لنون: «در واقع این ترانه را باید «لنون اونو» بدانیم. شعر و مفهوم این ترانه از یوکو گرفته شده. اما آنوقتها من یک مقدار خودخواه بودم، و اسم یوکو را نبردم. ایده این ترانه از کتاب گریپ فروت گرفته شده. توی این کتاب، بارها آمده: این را تصور کن، آن را تصور کن، اما، به هر حال، حالا سهم یوکو را از این ترانه یادآور می شوم. با این که خیلی وقت پیش باید این کار را میکردم.»
هشتم ماه دسامبر، بیست و ششمین سالگرد قتل جان لنون، به هنگام مرگ، تنها ۴۰ سال داشت. در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۸۰، مردی به نام مارک دیوید چنتنن، او را جلو در آپارتمانش، در نیویورک از پا درآورد.
اکنون، پس از گذشت ۲۶ سال، لنون همچنان صدای جهانی صلحطلبی و مبارزه با جنگ شناخته می شود.
«خیال کن» ترانه ای از جان لنون
خیال کن که بهشتی در کار نباشد- خیالش که آسان است،
که جهنمی زیر پایمان نباشد، و بالای سرمان فقط آسمان باشد،
خیال کن که مردم همه در امروز زندگی کنند.
خیال کن که مرزو بومی درکار نباشد- خیالش که مشکل نیست،
که هیچ چیزی نباشد که برایش بکشی یا کشته شوی، که مذهب هم نباشد،
خیال کن که زندگی همه مردم در صلح بگذرد،
شاید بگویی خیالبافم، اما من تنها نیستم،
و کاش تو هم روزی به ما بپیوندی، و دنیا متحد شود.
خیال کن که مالکیتی در کار نباشد – که گمان نکنم بتوانی،
که نه به آز نیاز باشد و نه گرسنگی باشد، که انسان ها برادروار باشند،
خیال کن که همه جهان برای همه مردمان باشد،
شاید بگویی خیالبافم، اما من تنها نیستم،
وکاش روزی تو هم به ما بپیوندی، و دنیا متحد زندگی کند
منبع : سایت رادیو فردا