بخشی از سخنرانی منتشرنشده احمدی نژاد در مسجد نارمک

نواندیش- یک سایت نزدیک به دولت بخشی از اظهارات منتشر نشده رییس جمهور را در مسجد نارمک ، منتشر کرد.

به گزارش "نواندیش" متن این خبر به نقل از سایت "رجا" بدین شرح می باشد:

عزیزان من! مأموریت ما این است که در این سرزمین الگو بسازیم. دنیا  الآن تشنه ی الگو است. فطرت ها بیدار شده، اندیشه ها باز شده، دلها متوجه  معنویت شده، دنبال الگو می گردند.

ای کاش این دستگاه های رسانه ای ما بیایند همین ارزیابی ها و سنجش هایی که در دنیا دارد انجام می شود این ها را منتشر کنند. محبوب ترین ملت ها در دنیا امروز ملت ایران است. حالا  راه حل بدهید، برنامه بدهید، کمک کنید! ما باید امروز در ایران یک جامعه الگو بسازیم. جامعه ی ایمانی، جامعه ی امام زمانی، جامعه ی علوی و مهدوی؛ و این وظیفه ای همگانی است.

عزیزان من! محور جامعه علوی، عدالت است. اصلاً امیرالمؤمنین شهید شده به خاطر عدالت؛ لشده عدله.

عدالت دلها را هم نزدیک می کند؛  انسجام درست می کند، آبادانی و امنیت می آورد. شما می دانید بعد از دعوت به توحید، مهمترین مأموریت امام زمان  برپایی عدالت است. غیر از این است؟ یَملَأُ اللّه بِالقِسط وَ عَدل بَعد ما مَلئت ثَوماً و جَوراً.

قسط و عدل  را در دنیا حاکم می کند. اصلاً خدا کتاب و میزان را با انبیاء فرستاد برای این که مردم را تشویق کند برای برپایی قسط و عدالت.

البته می دانید اجرای عدالت سخت است. در دنیا می بینید ما به این ابرقدرت ها می گوییم اگر قانون است، برای همه یکسان است. چقدر سختشان است؟ خیلی بر اینها سخت است بگویی برای همه قانون یکسان است.

عزیزان من! قانون برای همه. البته خوب سخت است. فردی عادت کرده با یک تلفن  هر کاری دلش می خواهد انجام بدهد. مثلاً حالا فرض کنید تلفن بزند، یکی از این طرف می گوید: شما؟ می گوید: من فلانی هستم. می گوید: امرتان را بفرمایید. می گوید: این کار بشود، میگوید: برای چه بشود؟ خیلی سخت است. مثلاً رئیس یک سازمان بوده. رئیس یک قوه ای بوده، رئیس یک وزارتخانه ای بوده، برای خودش، نه خودش، تلفن بزند، صد میلیارد تومان وام بریز به حساب فلانی. حالا زنگ میزند، می گویند بسیار خوب، باید بررسی کنیم، اینطوری نمی شود. سخت است.

اجرای عدالت سخت ترین مرحله برپایی جامعه نمونه است. چون شما در اجرای عدالت با اطرافیان سر و کار دارد. با کسانی که مدعی اند سر و کار دارید. آن هایی که مدعی اند. طرف می گوید آقا من سی سال همراه امام مبارزه کردم، تو چه حق داری اصلاً از من بپرسی؟ شما باید بیایی جواب بدهی.  شما سی سال قبل در تهران، یک خانه هشتاد متری کلنگی داشتی، از اول انقلاب هم در رأس مسئولیت بودی، چطور در قیطریه مثلاً یک خانه دوهزار متری دارد؟ قانون اساسی می گوید باید بیایی جواب بدهی!

احمدی نژاد را همه ی شما می شناسید. بالاخره من یک خانه کلنگی دارم که انتهای این کوچه هدایت است. اگر رفتم و مسئول شدم بعد از چهار سال یک مرتبه در پاسداران و اقدسیه یک خانه دوهزار متری خریدم، شما ببایید مرا مؤاخذه کنید و بگویید از کجا آورده ای؟ تو که صبح تا شب کار می کردی، از کجا آوردی؟

این قانون اساسی ماست. قانونی که امام امضاء کرد. مشخص است که وقتی به این افرادی که در مقابل عدالت ایستاده اند، بگویی: تو، فامیلت، دخترت، پسرت، برادرت، از کجا این قدر آورده که هر کجا می رویم وارد می شویم، می بینیم که رد پای شما هست، ناراحت میشود. البته این ناراحتی برای ما قابل اعتنا نیست.

سؤال کردیم می گوییم آقا جان! بالاخره کشور هم کارخانجات و صنایع بزرگ می خواهد و هم صنایع کوچک. هم مغازه می خواهد، هم خواربارفروشی کوچک می خواهد و هم سوپرمارکت بزرگ. یک کشور است و همه چیز می خواهد. اما سؤال می کنیم می گوییم آقا چرا پنج تا جوان، با هزار بدبختی رفته اند، پدر کارگر، کارمند پول درآورده، اینها را بزرگ کرده، دانشگاه درس خوانده اند یا رفته اند یک فنی یاد گرفته اند، حالا دور هم جمع شده اند، صد میلیون تومان می خواهند یک کارخانه  کوچک بزنند، کار شرافتمندانه، سه سال می دوانید و می بری و می آوری،  اما یک آقایی 500 میلیارد تومان، 300 میلیارد تومان، 50میلیارد تومان گرفته است؟ تا این سؤال را مطرح می کنی، می گویند فلانی می خواهد اقتصاد را بر هم بزند! عجب! اقتصاد این است که از 70 میلیون یک عده قلیلی دستشان باز باشد، بقیه دستشان کوتاه؟ این اقتصاد است؟

ما انقلاب کردیم که بگوییم این اقتصاد را نمی خواهیم. البته ما سوسیالیستی هم نمی اندیشیم. ما می گوییم کشور کارخانه بزرگ هم می خواهد اما در کنار آن کارگاه کوچک هم می خواهد. هر  دو مورد را باید یکسان دید.

می گویند فلانی می خواهد فقر را در کشور توزیع کند. این توزیع فقر است که می گوییم که ، ثروت باید در کل کشور بچرخد؟ این توزیع فقر است که می گوییم، آقا! کشاورز زحمت می کشد، محصولش را می دهد، همانجا پولش را بدهید؟ نه اینکه کشاورز دوسال معطل شود، اما آن یکی پیش خرید شود. اگر آن را پیش خرید می کنی، محصول کشاورز را هم پیش خرید کن، دستت ر ا هم می بوسیم. خُب سخت است دیگر. 

می گوییم آقا دست هایی که ناعادلانه دراز شده باید کوتاه شود، عصبانی می شوند. عزیزان اجرای عدالت سخت است. فحش خوردن دارد، آن قدر سخت است که گفتند امیرالمؤمنین مگر نماز هم می خوانده؟ این قدر سخت است و ما وظیفه داریم. باید بایستیم. با هم بایستیم، کار کنیم، تلاش کنیم.

من آن شب در تلویزیون عرض کردم، واقعاً در بعضی بخش ها یک مبارزه جدی است. آقا پشت تریبون می رود، آنجا که می خواهد استفاده کند می گوید من صدر درصد طرفدار این دولتم. می گوییم بسیار خوب ما مخلص شما هستیم، ما اصلاً خودمان کسی نیستیم. ما خودمان طرفدارد ملتیم، من یادم است، فردی سخنرانی می کرد، همین سه ماه قبل در یک جلسه ای بودیم، شروع کرد خطاب به یکی از مسؤولین که چرا اسامی مفسدین اقتصادی را اعلام نمی کنید؟ داد و بیداد، بالاخره من گفتم آقا دعوا نکن. رفت مصاحبه کرد که آقا این خیانت است که شما اسامی مفسدین اقتصادی را اعلام نمی کنید.

گفتیم بسیار خوب، هفته قبل ما آمدیم و گفتیم آقا اگر اینها نروند تکلیفشان را با بانک روشن بکنند، اسامی شان اعلام خواهد شد. همان آقا پریده، آقا یعنی چی، امنیت اقتصادی را تو به هم زدی. آقا مگر امنیت اقتصادی یعنی فساد و پارتی بازی؟ چه کسی گفته که با پارتی بازی و رشوه و فساد امنیت اقتصادی می آید؟ این دروغ است. امنیت اقتصادی یعنی سیستم سلامت و سالم باشد. هرکس خواست کار کند،  سر هر چهارراهی یقه اش را نگیرند و بگویند باج بده! این می شود امنیت اقتصادی. نه اینکه یک عده هر چقدر، اصلاً قانون گذراندند که آقا هرکی هرچی خواست صادر بکند دولت حق ندارد جلویش را بگیرد. عجب! حالا که قیمتش دوبرابر شد ما چه کار بکنیم؟

اینجا بالاخره ما گاز، نفت، بنزین، کود و سم و آب را ارزان در اختیار این قرار می دهیم. قیمت آن هم بالا رفته است. گفتم: چرا؟ گفتند: قیمت جهانی. مردم در فشار هستند. باید جلوی آن را بگیریم. این که نمی شود دست هرکس پولدار بود برای اجحاف در حق مردم باز باشد. ما نمی گوییم دست ها بسته باشد، اما آنجا که اجحاف به مردم باید دستها بسته باشد.

این یک مبارزه است، کار سنگین است، کار مستمر و همه جانبه است، البته در آن ناسزا و تهمت شنیدن هم دارد. بالاخره دنیایی است. یک حرفهایی می زنند. بعضی وقتها انسان خنده اش می گیرد و بعضی وقت ها متأسف می شود. چه خبر است؟

باید به این افراد تذکر داد: قارون رفت. شما هم خواهید رفت. چه خبرتان است؟  بچه های تو، فامیل تو،  پسرعمه، پسرخاله، دوست، حزب و گروه تو، این ها حق دارند، اما بقیه مردم چه؟ آنها فرزند ندارند؟ حق ندارند؟ خب این ها هم دارند.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.