نمایشگاه نقاشی دختر جوان محکوم به اعدام در تهران

نمایشگاهی از نقاشی‌های دلآرا دارابی، دختر ۲۰ ساله محکوم به اعدام، با نام "زندانی رنگ‌ها" از روز جمعه ۲۸ مهرماه به مدت یک هفته در نگارخانه "گلستان"، واقع در دروس تهران برپا شده است.

دلآرا دارابی به اتهام قتل مهین، دختر عموی ثروتمند پدر خود، دستگیر و در شعبه ۱۰۷ دادگاه ویژه اطفال رشت و با تائید شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شده است.

در کارت نمایشگاه نقاشی‌های دلآرا نوشته‌ای از او خطاب به بازدیدکنندگان درج شده است: "زندانی رنگ‌ها می‌دانید یعنی چه؟ یعنی من. من که از چهار سالگی زندگی‌ام را با رنگ‌ها تقسیم کرده بودم، در آستانه ۱۷ سالگی آن‌ها را گم کردم. سرخ کبود را به جای لاجورد گرفتم و جای آسمانی، خاکستری پاشیدم. من رنگ‌ها را گم کردم و اینک تنها چهره‌ای که هر روز در برابرم دیده می‌گشاید، دیوار است. من دلآرا دارابی ۲۰ ساله، متهم به قتل، محکوم به اعدام، سه سال است که با رنگ‌ها و فرم‌ها و واژه‌ها از خودم دفاع می‌کنم. این نقاشی‌ها سوگندی است به جرمی ناکرده. تا مگر رنگ‌ها مرا به زندگی بازم گردانند. از پشت دیوارها به شما که به دیدن نقاشی‌هایم آمده‌اید سلام و خیر مقدم می‌گویم".

بازدیدکنندگان نمایشگاه

 

 

"زندانی رنگ‌ها"

دلآرا زمانی که اقرار به قتل کرد و توسط پدرش به پلیس تحویل داده شد، در مقطع پیش دانشگاهی تحصیل می‌کرد. او که نقاشی را از ده سالگی آغاز کرده است، شعر هم می‌سراید. همه نقاشی‌های نمایشگاه "زندانی رنگ‌ها" به جز یک اثر در زندان کشیده شده‌اند. آن تک‌اثر، از نظر رنگ و فضا، بسیار متفاوت با کارهایی است که دل‌آرا در زندان کشیده است. این آثار حاکی تاثیر عمیق و ژرف زندان بر این هنرمند جوان است.

در نقاشی‌های او، رنگ‌های تیره، خطوط خشن، چهره‌های درهم پیچیده که فریاد را تداعی می‌کنند، نبرد دو گاو وحشی و سیاه، سیاه‌قلمی از زندانیانی که در کنجی نشسته‌اند و انگار در تنهایی خود زنده به‌گور شده‌اند و شب و ماه و جسدی که از آتش می‌گذرد، از جمله تم‌هایی است که به چشم می‌خورد. او برخی از این طرح‌ها را به دلیل نداشتن قلم‌مو با انگشت و ناخن و اندکی رنگ سیاه کشیده است.

آسیه امینی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان که بانی برپایی این نمایشگاه نیز هست توضیح می‌دهد: "بیشتر تابلوها درگیری‌های ذهنی این نقاش را نشان می‌دهند. این دختر جوان، زیبا و بسیار عاطفی، در معرض خشن‌ترین واقعیت‌های اجتماعی قرار گرفته است. اگر ما در مواجهه با زندانیان همه یا بسیاری از آن‌ها را قربانی شرایط بدانیم، ولی افراد از نظر روحی با هم متفاوتند. بدون شک روحیه یک قاچاقچی مواد مخدر یا سارق یا قاتل حرفه‌ای، با روحیه دختر ۱۷-۱۸ ساله‌ای که از ده سالگی با رنگ و بوم و موسیقی و شعر زندگی کرده متفاوت است".

نقاشی دلارا دارابی
در نقاشی‌های دارابی، رنگ‌های تیره، خطوط خشن و چهره‌های درهم پیچیده فریاد را تداعی می‌کنند

نقاشی‌های دل‌آرا صرف نظر از شرایط وی، دارای ارزش‌های هنری و نمایانگر قدرت طراحی، خلاقیت ذهنی و توانایی او در به تصویر کشیدن ترس‌ها و دغدغه‌های ذهنی‌اش است. آسیه امینی توضیح می‌دهد که "مسئول گالری گلستان، وقتی از ماجرای دل‌آرا باخبر شد، حتی بدون دیدن آثار او با برپایی نمایشگاهی از کارهایش موافقت کرد اما پس از دیدن عکس نقاشی‌ها آن‌ها را جدا از ماجرای خود دل آرا، خلاقانه و قابل تامل دانست".

این روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشری در مورد این که آیا احتمال فروش تابلوهای دلآرا در این نمایشگاه وجود دارد یا خیر، توضیح داد: "به نظر می‌رسد باید این تابلوها تا وقتی دلآرا در زندان به‌سر می‌برد و وضعیت نامعلومی دارد حفظ شود چون تنها پل ارتباطی او با دنیای بیرون همین‌ها هستند؛ اما به‌هر‌حال خود او و خانواده‌اش در این مورد تصمیم گیرنده هستند".

پریشانی

ابعاد نقاشی‌های دل‌آرا متفاوتند و به نظر می‌رسد هم از این حیث و هم از حیث تکنیکی، بیشتر تابع امکانات او در زندان بوده‌اند. دل‌آرا این نقاشی‌ها را در ملاقات‌هایی که با والدین خود داشته است در اختیارشان قرار داده است و آن‌ها هم در اختیار برگزارکننده قرار داده‌اند. به گفته خانم امینی، سال گذشته به مناسبت هفته قوه قضائیه نیز یک نمایشگاه از نقاشی‌های او در زندان برگزار شد.

گفته می‌شود دل‌آرا که حالا در زندان وقتش را با نقاشی، مطالعه کتاب و گاهی سرودن شعر می‌گذراند هنگامی که محدودیتی در کشیدن نقاشی برایش پیش می‌آید بسیار پریشان و به هم ریخته می‌شود. امینی می‌گوید: "مدتی است دل‌آرا برای نقاشی کشیدن دچار مشکل شده و نمی‌تواند مثل گذشته خودش را به تصویر بکشد".

نقاشی دلارا دارابی
هنگامی که محدودیتی در کشیدن نقاشی برای دلارا دارابی پیش می‌آید بسیار پریشان و به هم ریخته می‌شود

"به هر حال زندان است دیگر. اولین واقعیت زندان از دست دادن آزادی‌هایی است که در بیرون آن چهار دیوار جزو حقوق طبیعی شما محسوب می‌شود ولی امیدوارم که این مشکلات برای او کمتر شود. امیدوارم که برگزاری نمایشگاهش هم کمک کند که حرف‌ها و دفاع شنیده نشده‌اش بهتر شنیده شود."

در سال‌های پیش از زندان، نواختن پیانو یکی دیگر از سرگرمی‌های دلآرا بوده است. امینی که پیگیر پرونده او نیز هست ادامه می‌دهد: "امیدوارم که تصمیم‌گیران این حوزه که سرنوشت کسانی مثل دل‌آرا بسته به رای و نظر ایشان است، فارغ از تعبیرها و تحلیل‌ها و فارغ از این که فلان فعال حقوق بشری و فلان سازمان درباره یک پرونده و یک فرد چه نظری داده و با چه نیتی، عدالت را مبنا قرار دهند و نه هیچ چیز دیگر. فکر می‌کنم برائت دل‌آرا نباید به بهای اعدام امیرحسین، دوست او، تمام شود".

"آن‌ها هر دو مرتکب اشتباهی بزرگ شده‌اند. کاش عدالت به حرف آدم‌ها و دفاع‌شان دقیق‌تر گوش کند. برپایی این نمایشگاه نیز از این زاویه برای ما مهم بود که علاوه بر نشان دادن توانایی‌های یک هنرمند جوان در عرصه نقاشی، توجه جامعه و مسئولان را به حرف‌های ناشنیده او جلب کنیم".

آرزوی دیرینه

دلآرا هنگامی که از برپایی نمایشگاهی از نقاشی‌هایش باخبر می‌شود به یکی از برگزارکنندگان آن می‌گوید: "من از خدا چیزهای زیادی خواسته بودم. از بچگی دوست داشتم نقاش و شاعر معروفی شوم. همیشه دوست داشتم نمایشگاهی از نقاشی‌هایم بگذارم و از هنرمندان دعوت کنم تا آثارم را ببینند. آرزو داشتم کتاب شعرم منتشر شود. حالا در زندان هستم و آرزوهایم بیرون از زندان یکی‌یکی دارد برآورده می‌شود".

دلارا دارابی
دل آرا که هنگام بازداشت فقط ۱۷ سال داشته، ارتکاب به قتل را انکار می‌کند

دو هفته پس از اقرار نخست در دادگاه، دل آرا که هنگام بازداشت فقط ۱۷ سال داشته، ارتکاب به قتل را انکار می‌کند. بنا بر اعتراف وی، او با این یقین که دادگاه بر اساس حقوق کودک نمی‌تواند برای او حکم اعدام صادر کند به درخواست دوستش امیرحسین، اتهام قتل را می‌پذیرد تا او که بالای ۱۸ سال داشته اعدام نشود. به این ترتیب امیرحسین، که تا به امروز در برابر حکم اعدام دلآرا سکوت کرده است، به جرم مشارکت در قتل، به ۱۰ سال زندام محکوم می‌شود.

دلآرا با درک این که فقط "زمان قصاص" کودکان مرتکب به قتل با بزرگسالان تفاوت دارد، خواستار تجدید نظر از دیوان عالی کشور می‌شود. او چندین بار مطرح کرده است که فقط به دلیل علاقه به امیرحسین، اتهام قتل را پذیرفته است اما تا به امروز این حکم تغییری نکرده است.

دیوان عالی کشور به دلیل این که حکم اعدام اولیه در دادگاه عادی و نه در دادگاه اطفال صادر شده بود، پرونده دلآرا را به دادگاه دیگری ارجاع داد، اما او در دادگاه دوم نیز بر اساس اقرارهای نخست، به قصاص محکوم شد.

امینی می‌گوید: "چطور است که در دادگاه، اقرار یک طفل سند قرار می‌گیرد اما انکار چندین‌باره پس از آن مورد توجه قرار نمی‌گیرد و مراحل تحقیق پرونده او کامل نمی‌شود؟ در پرونده دل‌آرا نکات مبهم فراوان وجود دارد. حتی چاقویی که با آن مهین کشته شده انگشت‌نگاری نشده است".

گفته می‌شود در بررسی‌های نخستین، صحنه وقوع جرم بر اساس اقرارهای دل‌آرا بازسازی شده است. این در حالی است که وکیل او عبدالصمد خرمشاهی بر اساس این که دل‌آرا چپ‌دست است و نمی‌تواند ۱۸ ضربه به قسمت‌های مختلف بدن مقتول وارد کند بارها تاکید کرده است که متهم فاقد چنین قدرت بدنی است.

 منبع : بی بی سی فارسی
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.