عکسهای صفحه جدید اینستاگرام بچه پولدارهای تهران - بخش پنجم

اینا رو ول کن اس‌ اس‌ و بگو دوباره سوراخ شد

....که با چند تا عکس که معلوم نیست ماله کجاست دارید خودتونو ... :-).

okay. چیز تو سرتون که با چند تا عکس که معلوم نیست ماله کجاست دارید خودتونو چیز می‌کنید

[::leila leila - گوتنبرگ، سوئد::]. واقعا خیلی‌ مسخره و خفت باره که فقط زیر همین مطلب کامنت‌های شیفته وار میذاری . یعنی‌ به همه مطالب بی‌ توجهی‌ فقط له‌ له‌ میزنی‌ که عکس این عقده‌ای‌های ندید بدید رو بزارن رو سایت بیای با حالتی ترحم بر انگیز بگی‌ وای چه خوب ، حقشونه ، چرا که نه و ...‌ای کاش میشد کمکی‌ بهت کرد .هم مالی‌ هم فرهنگی‌ . امروز انواع ماشین‌های مدرن لباس شویی وارد بازار شده و دیگه با رختشوری زندگیت نمی‌‌چرخه . درکت می‌کنم

ثروت بسیار خوبه و ثروتمند بودن آرزوی همگان (چه بروز دهند و چه نه) اما روشِ ثروتمند شدن مهمه! اینکه پشت در پشت ثروتمند باشی یا زحمت کشیده و ثروت به دست آورده باشی یک چیزه و اینکه ثروتی باد آورده نصیبت شده باشه یک چیز !. امان از نوکیسه بودن !!!

دیگه هر بار دور دست یه سری هست ،حالا هم نوبت ایناست. حسودی نداره، باید خوش حال بود که لاقل یه سری راحت زندگی‌ می‌کند و مثل ما جون نمیکنند و آرزو به دل‌ نیستند

من نمیدونم مردم چرا اینجوری شدن و به همدیگه هرجور بخوان بی احترامی میکنن. دارن برا خودشون حال میکنن. دمشونم گرم . منو شما هم اگه داشتیم ، عشق و حالمون رو میکردیم. ما فقط داریم ظاهرشون و تفریحاتشون رو میبینیم. اما نمیتونیم طرز فکرشون رو متوجه بشیم. پس لطفا انقدر راحت قضاوت نکنید و همدیگه رو با فحش و بدو بیراه بمبارون نکنید.

[::طیاره ساز - سیاتل ، ایالات متحده امریکا::]. موافقم باهات بی‌ نهایت

هر ان کس پند پدر نشنود به نا چرا کیسه کش غول بیابان شود. درود بیکران به دوستان گرامیم. باز دوباره و باز هم رویداد در وطن گمنام وطنى سر وپا حسرت وطنى که عشق محبت دوست داشتن رو قاب گرفته گوش اتاق داره خاک میخوره وطنى که زمانى همه چیز داشت و کسى به داشته کسى اینقدر أهمیتها نمى داد رایتى چرا اینگونه شد وطن زیباى من چرا مرگ بر سرمایدار دیگر شعار نیست چرا نو حبسها و قضبان و میدانیها و بازاریها اینگونه شدند که حال ما مى ببینیم کو ان همه شعور و معرفت و إنسان بودن همه خلاصه شد در ماشین و ملک و لباس تن چگونه میتوان فهمید که انطرف این شهرى عده ایى زیادى به نآن شب محتاج فقط نآن شب وعده کمى به نمایش کذاشتن سفره خود و به رخ کشیدن قاشق و چگال و ساعتو سیگار برگ اگر به عقب بر گرایم اینها همان کسانى هستند که براى جا و مقام از دیوار حیصیت مردم شریف بالا رفتند تا به این ارتفاع رسیدند

[::kourosh.persia2536 - تهران، ایران::]. یک عده انقدر تو زندگیشون بدبختی و رنج کشیدن که احساس می‌کنن باید از آدمهای مرفه انتقام بگیرن ، این دست آدمهای روانی‌ و عقده‌های کور هستن که با‌هاشون رشد کرده متاسفانه کاریش نمی‌شه کرد . من از دیدن رفاه و شادی مردم هموطنم لذت می‌برم چون دوست ندارم همیشه تصویر فقر و زندگی‌ نکبت بر از مردم ایران رو تو شبکه‌های اجتماعی ببینم . حالا یک مشت بی‌ بته با عقده‌های درونی‌ هم بیان کامنت بگذارن و تربیت ... به نمایش بگذارن اصلا برام اهمییتی نداره، از زیبایی‌ باید لذت برد

[::leila leila - گوتنبرگ، سوئد::]. عقده حقارت از تک تک کلماتت نمایانه .آدم‌های دورویو مثل تو هستن که کار اون مملکت رو به اینوندن .از یه طرف میگی‌ از شادی هموطنانت احساس خوش حالی‌ میکنی‌ و از طرف دیگه به هموطنانت میگی‌ بی‌ بته .خیلی‌ نفرت انگیزی خیلی‌ . بی‌ بتگی از شخصیتت داره فوران میکنه . هینکه سوئد رو انتخاب کردی معلومه دنبال چی‌ بودی . از فقر و گرسنگی کشوری رو انتخاب کردی که هر ماه پول سوسیال بهت بدن تا عقد‌ها و کمبود‌های زندگیتو باهاش جبران کنی‌ . غافل از اینکه این پولی‌ که بهت میدان شکمتم سیر نمی‌کنه و حالا خوشبختی‌ رو تو دیدن چند تا عقده‌ای و ندید بدید تر از خودت جستجو میکنی‌ .تعجب میکنی‌ که اینقدر خوب میشناسمت نه ؟؟؟ آدم عقده‌ای زیاد دیدم تو زندگیم اما تو ... انگیز سرآمد همه هستی‌

[::tarkofski - استکهلم، سوئد::]. پس خودت دنبال پول مفت سوشیال اومدی چون نگرش من به سوئد فرق می‌کنه در ضمن در حدی نیستی‌ که جوابی‌ بهت بدم جز اینکه آرزوی بهبودی روح و روان برات بکنم واقعا برام مهم نیست امثال تو در برام چی‌ بگن یا تصور کنن . من به قول تو رخت شعورم ، گدا و نفرت انگیزم محبت کن تو خودتو بالا بکش که مثل من نشی‌

حیف که نمیشه گزارش واضحی از اینها تهیه کرد...ما که در باره استخر پارتی در ایران بارها شنیدیم ..نمیشه گفت اینها مربوط به ایران نیست

با درود فراوان و بیکران به دوستان مهربان و خوبم . عزیزانه محترم احترام به عقاید هم شرط اول پیروزى است . هر کدام از ما نظر خود را درج کردیم و اگر دوباره کامنتها را مطالعه فر مایید متوجه میشوید که اکثریت نگاهشون به تصاویر منفى بوده این یعنى همان ذهنیت مساوى همه ما که خارج از ایران زندگى میکنیم این را مى دانیم که در هر حال و وضعیتى که باشیم با کار و تلاش و زحمت بسیار زیاد همراه با سقف کوتاه غربت بوده و هست و آنقدر ما رنگهاى صورتى قرمز زرد را مشاهده کردیم که چشم و دلمان سیر است چیزى که ما در حال حاضر بدنبالش هستیم وطن وکشورمون ایران است خوشبختانه اینجا تا حدودى تراز اجتماعى موجود و قدرت خرید همه بالا چه انکه کمکهاى دولتى دریافت میکند و چه انکه نه خوب سفر میکنیم خوب تفریح میکنیم و خوب زندگى و تنها نگرانى روحى و فکرى ما اینجا از دست رفتنه ارمانها و ارزشهاى انسانى در کشورمون ایرانه ایرانى که هیچ چیزش در تراز و نسبتاً مساوى نیست و روز به این فأصلها بیشتر و بیشتر میشود من همیشه در اینجا فقط به زندگى در یک منطقه اروم با بافت روستایى و ساده دل روستایى مى اندیشم زیرا مدت عمر ما خیلى کوتاست

میتونم شرط ببندم 50 درصد عکسها مال ایرانی های مقیم آمریکا و لس آنجلس بود (که خانه هایی به سبک ایران دارند در آمریکا) و بقیه اش هم ترکیه و شمال بود

من با این‌ها وقتی‌ میرم ایران با این تیپ و گروها‌ زیاد رفت و آمد می‌کنم ،دفعه بعد براتون تعریف می‌کنم زندگی درون این جماعت چه جوری است اگر بخونید کف می‌کنید از خنده این تیپها نمیشه بهشون گفت انسان ، نه حیوان یک خصوصی تا‌ی دارند فرق میکنه با آدم درست حسابی، منتظر باشید تا دفعه دیگر

دز ایران طرف میگه چرا به سه شماره میگیرنش اما اینهارو کسی نمیگیره خوب معلومه بچهای آقازاده ها هستن . در ضمن تیتر این خبر باید بشه عقده ای ها قسمت پنجم

نمیشه به همه چیز شکاک بود. حدودا 15سال پیش یک نفر برای خرید خانه در مستوفی یوسف آباد اومد سراغ ما که زانتیا داشت و این ماشین هم تازه اومده بود ایران و کلا شاخ بود. به سر و وضعش نگاه کردیم نمیخورد، به لهجه دهاتی اش نگاه کردیم باز نمیخورد. گفتیم سرکاریه و میخواستیم دکش کنیم که پدرم ازش دعوت کرد بره داخل اتاق مدیریت و باهاش گپ بزنه. بعد از چند دقیقه اومد بیرون خیلی سریع به من گفت برو کیس آقای ایکس که گرونترین و تازه ترین و بهترین پروژه مستوفی بود را نشان بده. صورت پدرم خنده دار بود. هم قرمز عصبانی هم خنده از ته دل، اولین بار بود اینجوری میدیدمش. دائم به خودم میگفتم داستان چیه؟ وقت هم نبود از پدر بپرسم اما همانطوری که گفتم نگاهش هزار حرف با آدم میزد. رفتم تو زانتیا و چشمتون روز بد نبینه، صندلی عقب پر از سیمان، بوی خفن گوسفند و کلا زانتیا ترکیده اما نو؟!؟!؟ بدنه میگفت یک ماهش هم نیست اما داخل میگفت 10 سالی تو پارکینگ با درهای باز مونده. خلاصه رفتیم و برگشتیم و با سرعت نور رفتم سراغ پدر که با نگاهی طلبکار رو به آسمون همونطور خیره مونده بود. از اون حال درش آوردم و گفتم چه خبر؟!؟!؟

2- گفت این دوستمون که اگه اعتماد به نفسش را ندیده بودم میگفتم ردش کن بره از میلیاردرهای دو روزه تهران شدند!!! شاخ درآوردم و گفتم چطور؟ گفت: هیچی شب چوپون خوابیده و صبح در خونش را زدند و گفتند شما میلیاردر هستید و اینجا را امضا کنید. همینطور شاخ از سرم رشد می کرد و دائم از نوع جواب دادن بابام که با حسرت هم میگفت حرص میخوردم. گفتم آخه یعنی چی؟ گفت: هیچی بابا یک عده دنبال سوله می گشتند اطراف راه آهن یکجای بزرگی را پیدا کردند که بی صاحب بود و صاحابش مرده بوده. در به در دنبال سندش بودند که متوجه میشن موروثی هست و رسیده به این بابا که اون مرحوم میشده عموش. اینها هم بعد از پیدا کردن آدرسش میرن بهش خبر میدن که برو گوسفندهاتو بفروش که دیگه میلیاردر شدی. طرف تو خوابش هم نمیدید. تازه فهمیدم اون بوی گوسفند چی بود. اون سیمان های صندلی عقب هم بخاطر پروژه ای بود که داشت میساخت. بچه ورامین بود و کارش هم گوسفند فروشی. خداوکیلی بعد از فهمیدن موضوع جفتمون دپرس با نگاهی ژرف به افق های دور در حال محو شدن بودیم که عباس آبدارچی اومد گفت چایی میخورین. والا هنوز هم باور ندارم.

3- اصلا فکر کن الان دختر و پسر اون هم تو اینها باشه. والا. یا همسایه طبقه چهارممون که واقعا زندگی خوبی نداشتند و از سر و وضعشون مشخص بود نباید یوسف آباد میومدن. یک موتور هوندا داشتند که چهارترکه اینور اونور میرفتند. نمیدونم چی شد اما وقتی از ایران خارج شدم بعد از چند سال مادرم میگفت آره خانم فلانی همسایمون یادته؟ ماشین شاسی بلند پاش و جواهرات فلان و تیپ فلان میزنه میاد دنبال من بریم هرسال مبلمان عوض کنه. همیشه هم جلو من انگشت میگذاره رو گرونترین که ثابت کنه نو کیسه است. حالا بیچاره مادر من که اصلا اهل پز و چسان فسان نیست. اما اون دلش میخواست بهشون نشون بده اون همسایه ها مردن و اینها جدید هستند. اینها ورزن پولدارشون هستند که در عرض دو سال دیگه هرسال مبلمان 10 میلیونی برای خونشون عوض می کنند. هر6ماه ماشین عوض می کنند. دست آخر هم نفهمیدیم ارث بهشون رسید،گنج پیدا کردند، بانک زدند، وارد سیستم شدند!!! معلوم نشد اما میدونم اونها هم خیلی خرپول شدند. هنوز یادم نمیره طرف پول شارژ ساختمون را به زور میداد و چهارترک پشت موتور هوندا میشستند. خدا است دیگه فقط باعث میشه ما خیره به افق های دور محوشیم

چپاول گران و دزدان ثروت ملی‌ در نظام آخوندی با این عکسا میخوان چی‌ رو ثابت کنند، ۳۷ سال است که طوق زرین را در گردن خر میبینیم.