صمدعلی لکی زاده در مقابل شعبه فروشگاه زنجیره ای مورد علاقه ام " فناک / Fnac " که برای اطلاع از تازه های کتاب و مطبوعات و آخرین تولیدات تکنولوژی ارتباطات معمولا هفته ای یکبار به آن سر می زنم ( فروشگاهی شبیه شهر کتاب خودمان با این تفاوت که علاوه بر کتاب و نوشت افزار بخشهای مربوط به هنرهای مختلف مثل نقاشی و عکاسی و .. حتی لوازم صوتی و تصویری و کامپیوتر و الکترونیکی هم دارد ) پشت چراغ قرمز عابر ایستاده بودم تا خودروهایی که چراغ برای آنان سبز بود عبور کنند و منتظر چراغ سبز عابر بودم. در کنار من تعدادی عابر دیگر هم منتظر سبز شدن چراغ بودند.
خیابان خلوت بود و چند خودروی در حال عبور رد شدند و دیگر حتی در دوردست هم خودرویی در حرکت نبود ولی هنوز چراغ برای خودروها سبز و برای عابران قرمز بود.
چند ثانیه ای همه صبر کردند تا اینکه حوصله یک دختر جوان به سر آمد و با توجه به اینکه خودرویی حتی از دور دست در حال آمدن نبود با وجود چراغ قرمز عابر به سمت آن طرف خیابان حرکت کرد.
این عابر به نیمه های عرض خیابان رسیده بود که پلیس راهنمایی که در طرف دیگر چهارراه ایستاده بود متوجه او شد و با به صدا در آوردن سوت از او خواست که برگردد. دخترعابر نگاهی کرد و به پلیس گفت خودرویی که نمی آید و من هم نصف عرض خیابان را رد کرده ام و با گفتن یک ببخشید، به راهش ادامه داد!
پلیس با زدن سوتهای مکرر و با صدای بلند سر او داد کشید که برگرد وگرنه جریمه ات می کنم! دختر قانون شکن، جلوی عابرین پیاده دیگر با خجالت از نیمه خیابان برگشت جای اولش و چند ثانیه دیگر کنار سایر عابرین ایستاد تا چراغ عابر پیاده سبز شد و این بار همه عابرین با هم از خط کشی گذشتیم و رفتیم آنطرف خیابان.
یادم افتاد در تهران هم خیلی سال پیش و طی یکی از صدها طرحی که با سر و صدای فراوان اعلام و برای مدتی چند با قوت و قدرت اجرا و سپس به تدریج به فراموشی سپرده می شود، سر چهار راه های بزرگ پلیس راهنمایی و سرباز وظیفه گذاشتند تا مردم را به رعایت چراغ عابر تشویق و ملزم کنند ولی بعدا این طرح هم فراموش شد و پلیس های راهنمایی تهران در سر چهار راهها نه تنها به عابرین بلکه به تخلفات روشن تر از روز موتورسواران هم بی اعتنا هستند!
آن روز در آن خیابان پاریس، کنار ما عابرین، یکی دو دوچرخه سوار هم بودند که برای عبور از خط عابر متوقف شده و از دوچرخه هایشان پیاده شده بودند. طبق قانون دوچرخه سواران اگر بخواهند از عرض خیابان و از محل خط کشی عابر پیاده بگذرند باید از دوچرخه پیاده شده و در کنار دوچرخه هایشان به عنوان عابر پیاده از خط کشی بگذرند. همین دوچرخه سواران و موتور سواران اگر در کف خیابان رانندگی کنند مانند خودروها باید موقع قرمز شدن چراغ برای خودروها توقف کنند وگرنه مانند خودروهای متخلف جریمه می شوند.
چراغ راهنمایی و خط کشی عابر پیاده و علایم رانندگی چه علایم عمودی ( تابلوها ) و چه علایم افقی ( خط کشیها و علایم و نوشته های روی آسفالت کف جاده و خیابان ) در نحوه رانندگی و روان بودن ترافیک بسیار بسیار حیاتی و مهم هستند. پاریس شهر مسطحی است و در بیشتر خیابانها بخشی از کف خیابان یا پیاده رو به عنوان محل مخصوص تردد دوچرخه سواران خط کشی شده است.
به خاطر دارم بعدها روزی در تهران در یکی از خیابان های شمال شهر در حال رانندگی بودم. چراغ برای عابرین قرمز و برای خودروها سبز بود ولی عابرین مختلفی با سر و وضع متفاوت همچنان در حال عبور از عرض خیابان بودند و عبور خودروها را کند می کردند. من که احتیاطا و به رسم اروپا هوای عابران پیاده را - اگرچه حق با آنان نبود- داشتم، از سوی راننده های پشت سر با زدن بوق های مکرر مورد اعتراض قرار گرفتم و تحت فشار آنها ناچارا سرم را از شیشه بیرون آوردم و به چند خانم به ظاهر متشخص که همان لحظه از جلوی خودروم در حال عبور از چراغ قرمز عابران بودند، گفتم: آن بقیه عامی و بی فرهنگ! شما که تمدن از سر و رویتان می بارد چرا؟!... و فورا شیشه خودرو را بالا کشیدم !
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان