29می 1996 (9 خرداد 1375) بود. تلویزیون فرانسه در خبرشبانگاهی اطلاع داد که " ابه پی یر/Abbe Pierre " کشیش محبوب و مردمی فرانسه به خاطر انتقادات و اعتراضات قلمی مطبوعات و نویسندگان، یکماه است که فرانسه را ترک کرده و در صومعه ای در ایتالیا اعتکاف کرده است.
وی به تازگی از نوشته های روژه گارودی فیلسوف و محقق نو مسلمان فرانسوی مبنی بر ابراز تردید در خصوص صحت و وسعت و اندازه کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، حمایت کرده بود. لذا به خاطر یک اظهار نظر تاریخی، از سوی مطبوعات و رسانه ها و روشنفکران تحت نفوذ جامعه یهودیان، شدیداً تحت فشار و انتقاد قرار گرفت و چنان بلوایی بپا شد که کشیش بیچاره علیرغم همه محبوبیتش نتوانست در فرانسه دوام بیاورد و ناچار به مهاجرت شد!
روژه گارودی تنها گفته بود که وسعت کشتار یهودیان این قدر که صهیونیست ها می گویند نبوده و در مورد تعداد کشته شدگان غلو شده است.
تمام جامعه روشنفکری فرانسه علیه او شوریدند و جو سازی کردند و حتی به اظهار نظر ساده کشیش محبوب فرانسوی که عمری را در کمک به فقرا و بی خانمان ها سپری کرده بود نیز رحم نکردند. ولی همین جامعه از نویسنده انگلیسی – سلمان رشدی – که به پیامبر و مقدسات یک میلیارد مسلمان دنیا علناً و کتباً توهین کرده است به بهانه آزادی بیان حمایت می کنند و ظرفیت شنیدن انتقاد از رشدی را ندارند!
یاد مطالب کلاس درس انقلاب فرانسه در دانشگاه افتادم و آرمان های آزادیخواهانه اولیه آن انقلاب بزرگ ... و این رفتارهای دوگانه جامعه روشنفکران امروز فرانسه و ... در حیرت ماندم.
مگر نه اینکه فرانسه را مهد دموکراسی و آزادی می دانند؟! آیا به واقع ممکن است در فرانسه هم شهروندی به خاطر محدودیتهای آزادی بیان مجبور به مهاجرت - بخوانید فرار مغزها - بشود؟!
«ابه» پیر کشیش، آدمی سیاسی نبود. او صرفا به خاطر تلاشهای انساندوستانه در کمک به فقرا و تهیدستان و بی خانمان های فرانسه مشهور شده و حتی خارج از مرزهای فرانسه محبوبیت زیادی پیدا کرده بود.